Get Mystery Box with random crypto!

مصطفی ملکیان

لوگوی کانال تلگرام mostafamalekian — مصطفی ملکیان
آدرس کانال: @mostafamalekian
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 61.85K
توضیحات از کانال

🔸جهت انتقادات،پیشنهادات وهمکاری:
👤 @admynchannel
🔸پاسخ به سؤالات متداول (پشتیبان کانال) :
👤t.me/mostafamalekiian
🔸صفحه اینستگرام:
instagram.com/mostafamalekian_official/
🔹کانال ناقد:
@naghedchannel

Ratings & Reviews

3.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 16

2023-09-07 09:41:22
سخنرانی استاد مصطفی ملکیان در نشست رونمایی از کتاب «رفاقت در رسانه‌های اجتماعی»

زمان: جمعه ۱۷ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۷ تا ۱۸
مکان: تهران، خیابان نوفل لوشاتو، کاشی ۸۷، کافه کتاب فلسفه

حضور برای عموم آزاد است

@mostafamalekian
13.6K viewsedited  06:41
باز کردن / نظر دهید
2023-09-06 18:21:44 تعارض پیش فرض های علمی و دینی

مصطفی ملکیان

اگر بشر تاکنون به دین پایبند بوده است، دلیل بر این بوده است که دین، نیازی را برآورده میکند، والا خلاف عقل سلیم است که بدون داشتن هیچ فایده ای هنوز به آن معتقد باشند.
اما اینکه این نیاز کدام است سخن فیلسوفان در این زمینه مختلف است: مالینوفسکی روانشناس و فیلسوف دین معروف اروپایی می‌گوید: «چون انسان ها در سرتاسر عمر ترس از مرگ دارند سراغ دین می روند تا این ترس را تسلی دهند.»
هانری بریگسون فیلسوف معروف فرانسوی نیز معتقد بود که «یکی از دو دلیل اقبال به دین ترس از مرگ است» و اریک فروم یکی از دلایل دلایل اقبال به دین را ترس از تنهایی می دانست. برخی رفع اضطراب ها و دغدغه ها و بعضی نیاز به نظم اجتماعی را عامل اقبال به دین می دانند.

حال اگر پیش فرضی علمی آمد و این پیش فرض دینی را رد کرد و گفت هر نیازی در بشر هست به وسیله علم برآورده خواهد شد و نیازی که ارضاءکننده وحید و‌ یگانه آن دین باشد سراغ نداریم، در این صورت این دو پیش فرض با هم تعارض پیدا می‌کنند.

مثال دیگر اینکه یکی از پیش فرض های دینی (مراد از پیش فرض دینی مطلبی است که صریحاً در متون مذهبی نیامده است ولی متدینان از آن رو به دین اقبال کردند که این گزاره را پذیرفته اند.) این است که همه مسائل و مشکلات علمی به وسیله طرق عادی معرفت قابل حل نیست. در مقابل پیش فرض علمی این است که هر مشکلی از طرق عادی کسب معرف قابل رفع و رجوع است اگر عقول انسان ها با هم مشارکت ورزند، هر مسأله ای جواب خواهد یافت.

سؤال: پس چرا تاکنون برخی مسائل توسط علم حل نشده اند؟
پاسخ: سرطان نوعی بیماری است که بعد از قرن ها تلاش علت آن کشف نشده است.  با این حال اگر به جامعه بشری خطاب شود که باید مأیوس شد و قبول کرد که سرطان یا اصلا علت ندارد یا علت مادی ندارد جواب این خواهد بود که یکی از پیش فرض های علمی این است که هر پدیده مادی علتی مادی دارد و اگر این گزاره مقبول نبود مردم به علم رو نمی‌کردند .

درسگفتار تعارض علم و دین، سال 1371

@mostafamalekian
15.7K viewsedited  15:21
باز کردن / نظر دهید
2023-09-04 16:50:13 معرفی کتاب حرف آخر |تامس نیگل|#کتاب توصیه شده توسط مصطفی ملکیان| ترجمه جواد حیدری

درباره کتاب به قلم مترجم

شکی نیست که کتاب حرف آخر نیگل از قوی‌ترین دفاعیه‌ها از عقل و استدلال و عقلانیت در قرن بیستم است. او در این کتاب به‌صورت سازش‌ناپذیری به مواضع همه‌ی کسانی حمله می‌کند که به نوعی عقلانیت را تضعیف می‌کنند مثل هیوم، کانت، ویتگنشتاین، کواین، ریچارد رورتی، برنارد ویلیامز، هیلاری پاتنم، و نلسون گودمن. نیگل این کتاب را به دو متفکری تقدیم کرده است که به نوعی مدافع عقلانیت در قرن بیستم بودند: رانلد دورکین در اخلاق و سموئیل کریپکی در منطق.

بنده هم ترجمه‌ی این کتاب را به یکی از مهم‌ترین قهرمانان و مدافعان دفاع از عقلانیت در کشورمان تقدیم می‌کنم: مصطفی ملکیان. ملکیان خدمات فکری بی‌نظیر و بی‌بدیلی به جامعه‌ی فرهنگی کشورمان داشته است که در این‌جا مجال پرداختن به آن را ندارم [از جمله‌ی خدمات فکری ملکیان می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: ۱. وضوح بی‌نظیر در بیان آراء و نظرات؛ ۲. مستدل بودن مدعیاتش؛ ۳. جامع بودن (که اکثر حوزه‌های فلسفه را در بر می‌گیرد)؛ ۴. معرفی حوزه‌های جدید برای اولین به جامعه‌ی فرهنگی کشورمان (مثل تفکر انتقادی)؛ ۵. ویراستاری کتاب‌های مهم در حوزه‌ی کاری خودش؛ ۶. معرفی متفکران مهم به جامعه‌ی فرهنگی برای اولین بار (مثل نیگل، و ده متفکر دیگر)؛ ۷. به کارگیری اندیشه‌ها در زندگی روزمره؛ ۸. نکته‌سنجی کم‌نظیر ایشان؛ ۹. دقت بی‌نظیر در ترجمه و معرفی مترجمان خوب؛ ۱۰. سیر فکری حقیقت‌طلبانه‌ی ایشان].

اما تردیدی نیست که ایشان، در سی سال اخیر، از مهم‌ترین مدافعان تما‌م‌عیار عقلانیت در کشورمان بوده‌اند و در این سال‌ها به مواضع همه‌ی جریان‌های فکری‌ای حمله کرده‌است که به نوعی عقلانیت را تضعیف می‌کردند و می‌کنند: ۱. جریانی با تکیه بر نسبی‌گرایی به دنبال بومی‌سازی علوم است؛ ۲. جریان پست‌مدرنیسم وطنی که با تکیه بر ذهنی‌انگاری (با تمام روایت‌هایش) به دنبال بی‌اعتباری علم جهان‌شمول است؛ ۳. جریان تکاملی که با تکیه بر نگرش فروکاستی و تقلیلی، بی‌اعتباری عقلانیت را رقم می‌زند.

ملکیان در طول ۳۰ سال حیات فکری خود با تمام این جریانات عقلانیت‌ستیز مبارزه‌ی تمام‌عیاری کرده است و یکی از پیشتازان خط شکن در دفاع از عقلانیت بوده است. لذا، تامس نیگل و مصطفی ملکیان از دو منظر متفاوت، از دو سطح متفاوت، از دو کشور متفاوت، هر دو قهرمانانه در عصر عقلانیت‌ستیزی از مهم‌ترین میراث بشری، یعنی عقلانیت، دفاع جانانه کرده‌اند و «در رهگذر باد نگهبان لاله» بوده‌اند.

منبع: اندیشه‌ی پویا، شماره‌ی ۸۵، مرداد ۱۴۰۲


@mostafamalekian
17.3K views13:50
باز کردن / نظر دهید
2023-09-04 16:48:23 متن کامل سخنرانی مصطفی ملکیان با عنوان «عدالت از دیدگاه جان رالز»

پنج معنای عدالت:

اولین معنای عدالت، یعنی اینکه آنچه اخلاقاً جایز است. هر وقت کاری که اخلاقاً جایز باشد، من انجام بدهم، به این رفتار می‌شود گفت رفتار عادلانه.

معنای دوم از عدالت یعنی آنچه اخلاقاً به اشخاص دیگر بدهکارم. هرچه من اخلاقاً به شما بدهکارم. اگر این را رعایت کردم کار من عادلانه است و اگر رعایت نکردم کار من عادلانه نیست. عدالت مصداق بدهکاری‌هایی است که من به اشخاص دیگر دارم.

معنای سوم عدالت یعنی آنچه من به دیگران بدهکارم و دیگران برای بازپس گرفتن آن حق دارند از قوه قهریه استفاده کنند و قوه قهریه وقتی اینجا می‌گوییم منظور قوه قضاییه است به علاوه پلیس.

معنای چهارم این است که عدالت یعنی اینکه ما deserved دیگران را بپردازیم نه entitlement آن‌ها را. فرض کنید من در همان دادگاه که من ظالمم فی الواقع و شما مظلومید، من در دادگاه با این که ظالمم، مظلوم خودم را جلوه بدهم و خلاصه شما اسناد و مدارک تاریخی دال بر محکومیت من پیدا نکردید و قاضی من را حاکم کرد و شما را محکوم و گفت شما ۵۰ هزار تومان به مصطفی بدهید. شما این ۵۰ هزار تومان را که به من می‌دهید، حق من نبوده به من دادید، چون entitlement بود اما عدالت در این معنای چهارمش معنایش این است که من deserve را بپردازم. من کاری نداشته باشم که نهادهای اجتماعی چه می‌گویند، من خودم که می‌فهمم به شما ظلم کرده‌ام. عدالت این نیست که بگویم آمدیم رفتیم دادگاه، دادگاه هم این حکم را صادر کرد، من هم که طبق حکم دادگاه با تو عمل کردم. می‌گوییم طبق حکم دادگاه عمل کردی اما عدالت به معنای چهارم عمل نکردی

عدالت به مثابه انصاف: رالز عدالت را به چه معنا به کار برده؟ رالز عدالت را به معنای سختگیرانه‌تری به کار می‌برد. عدالت به نظر رالز یعنی اینکه من چنان رفتار کنم که کسانی که طلبی دارند، متناسب با طلبکاران دیگر دریافت کنند. ما چه جور نهادهای اجتماعی را تنظیم کنیم؟ جوری تنظیم می‌کنیم که آنهایی که از کالاهای اجتماعی طلبی دارند، از خیرات اجتماعی طلبی دارند، از آموزش در جامعه طلب دارند، باید به آنها آموزش داده شود، باید تغذیه‌شان تأمین شود، باید مسکنشان تأمین شود، خوراک و پوشاک و نوشاک و مسکن و تمام این طلب‌هایی که ما از یک ساختار اجتماعی داریم. رالز می‌گفت که عدالت این است که همه کسانی که طلب دارند از جامعه، طلبشان را متناسب با دیگران دریافت کنند. اگر متناسب با دیگران دریافت نکنند، این عدالت نیست. من حالا یک مثال می‌زنم، فرض کنیم من و شما هر دو ۲۰ واحد حق از جامعه طلبکاریم، حالا این حق می‌تواند حق آموزش باشد، حق امنیت باشد، حق رفاه باشد، کاری نداریم، بالاخره ما در جامعه از نهادهای اجتماعی یک حق طلبکاریم. فرض کنیم من و شما هر دو ۲۰ واحد از جامعه طلبکاریم، درسته؟ اگر جامعه بیاید و به شما ۲۰ تان را بدهد و به من ۱۰ بدهد هر دو ۲۰ تا طلب داریم، اما ۲۰ تای شما را بدهد، از ۲۰ تای من به من ۱۰ بدهد. به معنای دوم عدالت نسبت به شما عادلانه رفتار کرده؛ معنای دوم عدالت این بود که ما آنچه را که بدهکاریم بپردازیم؛ طبق معنای دوم عدالت نسبت به شما جامعه عادلانه رفتار کرده ۲۰ تا طلب داشتید، ۲۰ تا را هم به شما داده اما نسبت به من چه کار کرده ناعادلانه رفتار کرده چون من ۲۰ تا طلب داشتم، ولی به من چند داده؟ ۱۰. پس طبق معنای دوم عدالت با شما عادلانه جامعه رفتار کرده با من ناعادلانه رفتار کرده، اما طبق معنای رالز با هر دوی ما ناعادلانه رفتار کرده. چرا؟ چون اگر دو تا آدم یک حق مساوی دارند، نمی‌شود به یکی ۲۰ تا را بدهی به یکی ۱۰ تا. اگر داری به هر دو ۲۰ بده، اما اگر امکاناتتان کم است به هر دو ۱۸ بده، به هر دو ۱۴ بده، اگر داری ای جامعه، خب هم مصطفی را ۲۰ تا را بهش بده هم آن آقا و خانم دیگر را. حالا که نداری چرا آمدی به آن آقا و خانم ۲۰ تا را دادی، به مصطفی ۱۰ تا را دادی؟ چون ۳۰ تا داشتی؟ چرا ۲۰ تا دادی به اون ۱۰ تا دادی؟ ۳۰ تا را ۱۵ تا به ایشان می‌دادی ۱۵ تا به ایشان. یعنی عدالت یک امر مقایسه‌ای است. نمی‌شود گفت که آنکه ۲۰ تا حقش را گرفت بگوید جامعه خیلی خوب است و برود دنبال کار و زندگی‌اش؛ بگوید خوب با ما که جامعه خوب رفتار کرد حالا با دیگران خوب رفتار نکرد، نه.



جهت مطالعه متن کامل این سخنرانی کلیک کنید

فایل صوتی این سخنرانی
@Mostafamalekian
13.8K viewsedited  13:48
باز کردن / نظر دهید
2023-09-02 20:42:47
مصطفی ملکیان: پاداش فضیلت خود فضیلت است. پاداش فضیلت ورزی این نیست که در ازای آن چیزی دیگر به ما بدهند. مگر چیزی ارجمندتر از فضیلت ورزی هست که بتواند پاداش آن تلقی شود؟ پاداش فضیلت ورزی همین است که هستی وضعی پیش آورده است که فضیلت می ورزم، نه رذیلت. چه پاداشی از این بالاتر؟ کیفر رذیلت ورز، نیز جز این نیست که رذیلت می ورزیم. مگر بدتر از رذیلت ورزی هم چیزی هست که بتواند کیفر آن باشد؟ «آیا ماباید [...] آدم هایی [باشیم] که کار نیکی را که می کنند از سر اجبار می کنند برای اینکه آن را از ترس آتش دوزخ می کنند؟ اگر دین این است من لب به آن نمی زنم. ارزانی خودتان!»

@Mostafamalekian
13.5K views17:42
باز کردن / نظر دهید
2023-08-30 20:02:06 استدلال«فقدان ارزش و معنا در جهان تهی از خدا» و نقد آن



مصطفی ملکیان

می گویند : اگر کسی بالای سرمان نباشد تا فداکاری های ما را مشاهده کند ، یا ببیند که از دروغی که بسیار منفعت داشته است ، خودداری ورزیده ایم؛ چه دلیلی دارد که از این دروغ اجتناب کنیم ؟ اگر خدایی نباشد ، یعنی عالَم کور و کر است و زندگی در چنین جهانی ارزش ندارد . زندگی هنگامی ارزشمند است که اگر هیچ کس از فداکاری های انسان آگاه نیست، لااقل یک معشوق ازلی وجود داشته باشد که انسان خود را برای او بیاراید . در این صورت ، ندانستن دیگران نه تنها مهم نیست ، بلکه اساسا نمی خواهم دیگران کارهای مرا ببینند . میان عاشق و معشوق رمزی است / چه داند آن که اشتر چراند. اما اگر خدایی در کار نباشد ، آن گاه به گفته ی داستایوفسکی «اگر خدا نباشد همه چیز مجاز خواهد بود» ، یعنی زندگی بی معنا است .

نقد استدلال:
به نظر من ، این استدلال هم در این حد قابل دفاع نیست ، مگر این که ظریف تر از این بیان شود ( که بیان هم شده است ) . زیرا فرض کنید که در استخری مسابقه ی شنا برگزار می شود . در اثنای مسابقه یک نفر فریاد می زند که چرا این همه خود را به زحمت می اندازید و دست و پا می زنید . داور بازی را رها کرده و رفته است . نظری که در حال بیان آن بودیم می گوید به محض آن که دیدیم داوری در کار نیست ، همه ی تلاش های انسان بی معنا می شود . در حالی که ممکن است کسی بگوید: من کاری به داور ندارم . من از خود مسابقه لذت می برم «وقتی شما در حال خوردن غذایی خوشمزه هستید ، هیچ وقت گفته اید که خدا کند خدا وجود داشته باشد و ببیند که من دارم این غذا را می خورم ؟ مسلما نه . زیرا از خود غذا لذت می برید . حال آیا محال است انسان هایی باشند  که از راستگویی لذت ببرند و برای این کار، آرزوی وجود خدا را نداشته باشند ؟ به قول غربی ها «پاداش فضیلت ،خود فضیلت است ».آدم فضیلت مدار خود فضیلت ورزی را پاداش خویش می داند.

معنای زندگی | صفحه 31

@mostafamalekian
16.9K viewsedited  17:02
باز کردن / نظر دهید
2023-08-28 22:17:42
گفتگوهایی درباره #آینده_ایران (فصل دوم)

با حضور مصطفی ملکیان

آینده ایران در یوتوب (قسمت اول: گفتگو با مصطفی ملکیان):




کاری از مدرسه آزاد

@mostafamalekian | @AzadSocial
17.5K views19:17
باز کردن / نظر دهید
2023-08-28 11:47:39
برگی از خاطرات| مصطفی ملکیان و عبدالکریم سروش

@Mostafamalekian
16.6K viewsedited  08:47
باز کردن / نظر دهید
2023-08-25 16:08:30 نقد رویکرد که بسیاری از آیات قرآن را مجاز می داند

مصطفی ملکیان

نمیشود متدلوژي‌مان اين باشد كه هر وقت سخن خداي ما گير افتاد، بگوييم كه علماي علوم بلاغي بياييد كه خدا گير افتاده است! مجاز قواعد و مکان خودش را دارد .نمیشود من هر حرفي بزنم تا اينكه گير افتادم بگويم كه اين از مقوله ی مجاز بود!  علوم بلاغي را براي اين گذاشتند كه هر كسي نتواند هر وقتي كه گير افتاد بگويد سخن من از مقوله ی حقيقت نبود و مجاز بود. مشكل ما اين است كه خيلي از مطالب را وقتي كه با معاني حقيقي آن مشكل پيدا مي‌كنيم فكر مي‌كنيم كه به راحتي مي‌توان از حقيقت پل زد و رفت به سمت مجاز! اين مجاز در زبان عربي( که زبان کتاب مقدس است) بايد جا افتاده باشد، نه اينكه هر كسي هر سخني كه گفت وقتي در معناي حقيقي آن گير کرد، بگويد اين مجازي بود! به تعبير ديگر، ملاك تشخيص حقيقت و مجاز وقتي نيست كه سخن گير مي‌افتد، بلكه وقتي است كه خود مخاطب سخن را مي‌فهمد. مخاطب زمان رسو‌ل‌الله از« سموات سبع»(آسمانهای هفتگانه) معناي حقيقي را مي‌فهميد و اگر حقيقي مي‌فهميد بايد تا قيامت ما آن را حقيقي بدانيم.  حقيقي بودن يا مجازي بودن سخن به نفس سخن است نه به طي زمان. در طي زمان كه سخن از حقيقت تبديل به مجاز نمي‌شود.

معرفت شناسی باور دینی | جلسه هفتم

@mostafamalekian
13.9K viewsedited  13:08
باز کردن / نظر دهید
2023-08-24 12:03:16
سخنرانیِ استاد مصطفی ملکیان در جلسه‌ی رونمایی از دو کتاب «اخلاق و اقتصاد» و «فراسوی اقتصاد»

زمان: پنج‌شنبه ۲ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۳۰

مکان: الهیه، بزرگراه مدرس، خیابان بیدار، خیابان فیاضی، روبروی باشگاه نهاد ریاست‌ جمهوری، پلاک ۵۰، مجموعه فرهنگان فرشته

ورود برای عموم آزاد و رایگان است. (ظرفیت محدود)

برای رزرو صندلی با شماره مؤسسه فرهنگی دُکسا ۰۲۱۵۴۹۳۲۲۲۲ تماس بگیرید.

@Mostafamalekian
14.4K views09:03
باز کردن / نظر دهید