Get Mystery Box with random crypto!

مصطفی ملکیان

لوگوی کانال تلگرام mostafamalekian — مصطفی ملکیان
آدرس کانال: @mostafamalekian
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 61.59K
توضیحات از کانال

🔸جهت انتقادات،پیشنهادات وهمکاری:
👤 @admynchannel
🔸پاسخ به سؤالات متداول (پشتیبان کانال) :
👤t.me/mostafamalekiian
🔸صفحه اینستگرام:
instagram.com/mostafamalekian_official/
🔹کانال ناقد:
@naghedchannel

Ratings & Reviews

3.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 13

2023-10-13 22:17:53 فهرست کتاب های مصطفی ملکیان:

کتاب ها:

1) راهی به رهایی: جستارهایی در عقلانیت و معنویت، انتشارات نگاه معاصر، 1380، 25 نوشته

2) سنت و سکولاریسم / گفتارهایی از عبدالکریم سروش، محمد مجتهد شبستری، مصطفی ملکیان، محسن کدیور، این کتاب در موسسه¬ی معرفت و پژوهش تدوین و توسط انتشارات صراط منتشر شده، 1381، 4 نوشته از استاد ملکیان

3) مشتاقی و مهجوری: گفت وگوهایی در باب فرهنگ و سیاست، انتشارات نگاه معاصر، 1385

4) مهر ماندگار: مقالاتی در اخلاق-شناسی، انتشارات نگاه معاصر، 1385

5) حدیث آرزومندی: جستارهایی در عقلانیت و معنویت، انتشارات نگاه معاصر، 1389

6) تقدیر ما تدبیر ما، مصطفی ملکیان، انتشارات نگاه معاصر، 1389

7) در رهگذارِ باد و نگهبانِ لاله ، دو جلد، انتشارات نگاه معاصر، 1394

9) زمین از دریچه آسمان، انتشارات مؤسسه سروش مولانا، 1397

10) عمر دوباره(درسگفتار اخلاق کاربردی)، نشر شور، 1399

11) کتاب «شکوه جان آدمی؛ طرحی اجمالی و کلی از عدالت اجتماعی» ،نشر نگاه معاصر ، سال 1402

کتاب های ترجمه شده :

11)سیری در سپهر جان،مجموعه مقالات ترجمه شده ، انتشارات نگاه معاصر، 1395

12) تنوع دین در روزگار ما: دیداری دوباره با ویلیام جیمز،چارلز تیلور، مترجم: مصطفی ملکیان، نشر شور، 1387

13)گابریل مارسل، سم کین، مترجم: مصطفی ملکیان ،نشر هرمس، سال 1393

14)لودویگ ویتگنشتاین: ربط فلسفه او به باور دینی،ویلیام‌دانالد هادسن، نشر هرمس، سال 1393

15) پرسش های کشنده، تامس نیگل، مترجم ها: مصطفی ملکیان و جواد حیدری، نشر نگاه معاصر، سال 1397

16) روح اسپینوزا (شفای جان)، نیل گراسمن، ترجمه مصطفی ملکیان، نشر دوستان، سال 1400

@mostafamalekian
14.8K views19:17
باز کردن / نظر دهید
2023-10-12 19:50:47
#ادمین_کانال

با اندوه و تأثر فراوان درگذشت استاد میر شمس الدین ادیب سلطانی را به همه دوستداران ایشان و اهالی فرهنگ و اندیشه تسلیت عرض می‌نماییم.

@mostafamalekian
15.0K views16:50
باز کردن / نظر دهید
2023-10-12 15:58:16 « در زندگی، آدم وقتی می خواهد به بچه اش، بیشترین لذت ممکن و کمترین درد و رنج ممکن را برساند، اول درسی که باید به بچه اش بدهد این است که برای بیشترین و کمترین لذت ممکن و درد و رنج ممکن، باید از بسیاری از لذت ها بگذری و این چیز تلخی  است که آدم نمی تواند هر چیزی را چهار لپی و ده لپی بخورد. اگر لپت را پر کردی  تنها با یک چیز می توانی پر کنی.  این معنایش این است که بقیه چیزها، باید از لپ تو بیرون بروند.»

مصطفی ملکیان

لذات به تدریج حاصل می شوند

لذات در زندگی به تدریج حاصل می شوند، گفت: «اما نکته بعدی که در لذت تلخ است، این است که لذت به تدریج به دست می آید و انسان، عجول آفریده شده است. البته آدم می تواند به لذت برسد؛ فارغ از این که گفتم آدم هر چقدر تلاش هم بکند لزوما به هدفش نمی رسد. اگر هم بخواهی به لذت استادی دانشگاه برسی، به لذت رسیدن پزشک جراح مغز و اعصاب برسی، سی سال زمان لازم دارد و این زمان درنوردیدن، خیلی برای ما لذت دارد. می خواهیم یک جوری زمان کوتاه شود. از این نظر است که بیشتر  لذات، آن قدر زمان می برند که وقتی به آن ها می رسیم، مثل غذای سرد شده، دیگر از دهان افتاده اند. اگر لذت آن  گونه بود که وقتی به همه لذات عالم، برای رسیدن به لذتی،پشت کردم، لااقل این لذت فوری حاصل می آمد البته مطلوبمان بود.

ثروت، حیثیت  اجتماعی و محبوبیت، سه مطلوب احتماعی پرطرفدار

« در جوانی، انسان از سه مطلوب اجتماعی بیشتر لذت می برد: ثروت، حیثیت اجتماعی و محبوبیت. اما این سه، بسیار دیر و معمولا در میان سالی به دست می آیند. یک جوان وقتی تصور می کند که اولین کتابش منتشر می شود،  لذتی فراوانی می برد اما اگر بخواهد این کتاب را چاپ کند و آن حیثیت را به او بدهد، باید سی سال درس بخواند و وقتی کتاب منتشر می شود، می بیند که دیگر لذت اولیه را ندارد. بنابراین خیلی وقت ها تو مشمول تدریج زمان هستی»

ترشی عاشق و تلخی معشوق
@mostafamalekian
14.3K views12:58
باز کردن / نظر دهید
2023-10-12 11:38:20 انواع وجوه خداوند در اسلام

مصطفی ملکیان

مویدات نصّی خدای متشخص و انسان وار در اسلام :
مثلا در قرآن اکثر آیات درباره ی خداوند متشخص و انسان وار است :« فلما آسفونا انتقمنا منهم » به اسف آمدن و انتقام گرفتن ؛ این ویژگی بسیار انسان وار است « ان الله یدافع عن الذین آمنوا» و..
آیات در این باره فراوان است . آیاتی که یاری ، دفاع ، خذلان ، رضایت ، سریع الرضا بودن خداوند را مطرح می کنند همه بیان گر متشخص و انسان وار بودن خداوند است.

مویدات نصّی خدای متشخص و ناانسان وار در اسلام :
در عین حال معدود آیاتی هستند که خدای متشخص ناانسان وار را بیان می کنند:«لیس کمثله شیء»با دو سه گام منطقی می توان این را نشان داد:
گام اول : 1 – هیچ چیزی مانند خدا نیست ؛ 2 – انسان هم چیز است ؛ 3 – پس انسان خدا نیست .
گام دوم :از نسبت مماثلت که متقارن است استفاده می کنیم : انسان مانند خدا نیست ؛ خدا هم مانند انسان نیست.

مویدات نصّی خدای نا متشخص در اسلام:
از سوی دیگر آیه ای هم داریم که به نظر می رسد خدا نا متشخص است ، نفس الوجود است:« هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن». چون چیزی که متشخص و از موجودات باشد اگر اول است آخر نمی تواند باشد؛اگر ظاهر است باطن نمی تواند باشد . به عبارت دیگر تقابل ظاهر و باطن ، و اول و آخر در موجودات وجود دارد . اگر با موجودات سر و کار داریم یک موجود در آن واحد نمی تواند هم اول هم آخر هم ... باشد . اما نفس الوجود می تواند این ها را در خود جمع کند.

معنای زندگی | صفحه 36 و 37

@mostafamalekian
14.0K views08:38
باز کردن / نظر دهید
2023-10-09 18:37:07 (ادامه)

هنگامی که در خصوص فایده سوم «تاریخ فلسفه‌ی زنان» گفتم که زنان سؤالاتی درباره جهان هستی می‌کنند که مردان نمی‌پرسند، این را در نظر داشتم که زنان به ابعادی از امور می‌نگرند که مردان به آن ابعاد نمی‌نگرند. و هنگامی که گفتم ممکن است زنان به سوالات جواب‌هایی متفاوت با جواب‌های مردان بدهند، بدین معنا بود که مردان از نظرگاه‌هایی می‌نگرند و زنان از نظرگاه‌های دیگری. حال اگر ذهن و روان زنان مثل جسمشان با مردان متفاوت باشد، ممکن است هم سوالات شأن با مردان متفاوت شود هم جواب‌هایشان. اگر سؤال‌هایشان متفاوت شده است؛ یعنی زنان به ابعادی از یک پدیده می‌نگرند که مردان به آن ابعاد توجه نمی‌کنند و اگر جواب‌هایشان به سؤالاتی واحد متفاوت بوده است بدین معناست که نظرگاه ایشان با نظرگاه مردان متفاوت است.

این کارکرد سوم و چهارم زمانی در «تاریخ فلسفه زنان» نشان داده می‌شود که زنان فیلسوف مورد مداقه قرار گرفته در آن کتاب یا سؤال‌های مشترک و مختص داشته‌اند یا جواب‌های مشترک و مختص. یعنی یا سؤالاتی بوده که همه‌ی زنان فیلسوف می‌پرسند و فقط زنان فیلسوف می‌پرسند یا جواب‌هایی که بین زنان فیلسوف مشترک است و فقط زنان فیلسوف چنین جواب‌هایی می‌دهند. بنابراین، هرچند زن و مرد در انسانیت مشترک‌اند و حتماً سوالات و جواب‌های مشترکی دارند. ولی اگر نطفه فمینیسم در معنای زنانه‌نگری بخواهد منعقد شود، باید به این توجه کنیم که افزون بر سوالات و جواب‌های مشترک زنان و مردان، سلسله سوالات و جواب‌هایی مشترک میان زنان و مختص به زنان نیز وجود دارد یا نه. در این زمان است که کارکرد سوم و چهارم پدید می‌آید.

از این منظر، این کتاب موفق نیست. چراکه اولاً تمام فیلسوف‌های زنی که در این کتاب مطرح شده‌اند به تفاوت‌های ذهنی و روانی زنان و مردان قائل نیستند و بر این باورند که فقط تفاوت‌های زیستی زنان و مردان درست است و بقیه تفاوت‌ها بعدها از طریق تحولات فرهنگی پدیده آمده است و با تحولات فرهنگی جدید یکی‌بودن زنان و مردان از لحاظ فکری و روانی مشخص می‌شود. پس پیش‌فرض (چه درست چه نادرست) تفاوت زن و مرد در ذهن و روان مقبول این فیلسوفان نیست. به جز این، در سرتاسر این کتاب رأی مشترکی میان زنان فیلسوف زن و مختص به آنها نیست. نه سؤالی که فقط فیلسوفان زن پرسیده باشند و از نظر فیلسوفان مرد دور مانده باشد نه جوابی متفاوت و متخص به فیلسوفان زن و نه مردان فیلسوف. حتی خود ویراستار کتاب اعتراف می‌کند که فقط در زنان فیثاغوری تفاوتی جدی با مردان فیثاغوری دیده است، هرچند اینان در یک مکتب پروش یافته بوده‌اند. همچنین، اضافه می‌کند که به جز این مورد میان زنان فیلسوف و مردان فیلسوف تفاوتی ندیده است؛ یعنی زنان فیلسوف مشترکاً و متخصاً سؤالی طرح نکرده یا پاسخی پیش روی ننهاده‌اند که هیچ مرد فیلسوفی نپرسیده یا آنچنان پاسخ نداده باشد.

البته برخی نویسندگان این کتاب مدعی تفاوت در ذهن و روان زنان و مردان شده‌اند. مثلاً از پرکینز گیلمن نقل می‌شود که زنان هرگز به اندازه‌ی مردان به عقلانیت بها نمی‌دهد و در عوض مردان نیز به اندازه‌ی زنان به احساسات و عواطف بها نمی‌دهند. دیگر اینکه، مردان به استدلال‌های قیاسی اهمیت می‌دهند و زنان به استدلال‌های شهودی یا استقرایی. همچنین، زنان مایل به همکاری‌اند و مردان مایل به تسلط بر رقبا و همگنان خویش. این تفاوت‌ها ذهنی و روانی است. اما نه در آثار گیلمن نه در آثار بقیه‌ی فیلسوفان این کتاب هیچ نشانی از این نیست که زنان بیش از مردان به احساسات و عواطف اهمیت داده باشند. در همین کتاب سوزان استبینگ که یکی از شاگردان برتراند راسل بوده است، عقلانیتی چنان سخت‌گیرانه و صلب دارد که در کمتر مردی دیده می‌شود.

بنابراین از این لحاظ این کتاب در انگیزه و کارکرد سوم و چهارم موفق نیست. قصد من اثبات یا رد کردن تفاوت میان ذهن و روان زنان و مردان نیست. بلکه می‌گویم در متن این کتاب چنین چیزی نیست. این فیلسوفان زن نه سؤالی مختص پیش کشیده‌اند نه به سؤالی جوابی مختص داده‌اند. اختلاف زنان با فیلسوفان مرد مانند اختلافی است که با فیلسوفان زن دارند و اختلاف میان خود فیلسوفان زن هم مانند اختلاف میان خود فیلسوفان مرد است. به بیان دیگر، نمی‌توان اردوی واضح و متمایزی برای زنان و مردان دید. در میان آرای این زنان فیلسوف آرایی شبیه آرای مردان و آرایی متفاوت با مردان هست. همان‌طور که خود این زنان هم گاهی آرای نزدیک به هم دارند و گاهی آرای مخالف هم. بنابراین، آن مرزبندی در این کتاب مستند نیست.

جلسه نقد و بررسی کتاب «تاریخ زنان فیلسوف معاصر»

@mostafamalekian
14.4K views15:37
باز کردن / نظر دهید
2023-10-09 18:36:52 خلاصه ای از جلسه بررسی کتاب تاریخ زنان فیلسوف معاصر

مصطفی ملکیان

جریانی یا جنبشی که از آن به جریان یا جنبش فمینیسم یاد می‌کنیم، در طول تاریخ خودش در غرب سه مرحله را پشت سر گذاشته است. در مرحله اول فمینیست‌ها می‌گفتند در زندگی اجتماعی و سیاسی باید حقوق زنان هم ادا شود و مورد اجحاف و تعدی و تجاوز و ظلم قرار نگیرد. عدالت اقتضا می‌کند که حقوق زنان هم مانند حقوق مردان ادا شود. البته حقوق مردان در طول تاریخ کمابیش ادا می‌شده است، چراکه تاریخ مردسالار بوده است، ولی الآن ما در پی ادای حقوق زنان هستیم. بحث در این مرحله حقوقی، اجتماعی و سیاسی بود.

در مرحله دوم نیز باز مشکل حقوقی، اجتماعی و سیاسی است. با این تفاوت که حالا صرف حقوق زنان مطرح نیست. بلکه ایده‌ی رفع تبعیض جنسیتی در میان است. فمینیست‌های موج دوم بر آن بودند که جدا از اینکه حق زنان باید ادا شود، زنان حقی برابر با مردان دارند.

تقریباً از اوایل قرن بیستم، مخصوصاً از پایان جنگ جهانی اول و بالأخص از پایان جنگ جهانی دوم، جریان فمینیستی سومی سربلند می‌کند که دیگر از احقاق حقوق زنان یا تساوی حقوق زن و مرد سخن نمی‌گوید، بلکه به لزوم گزارش شدن نحوه‌ی نگریستن زنان به جهان تأکید دارد. فمینیست‌های موج سوم برآن‌اند که تاکنون مردان به جهان نگریسته‌اند و در هنر، فلسفه، علم یا در فن همیشه نگرش‌های مردان مطرح بوده است و حالا باید نگرش‌های زنان نیز گزارش شود. به زبانی، گویا فرایند فراورده‌هایی که دریافت می‌کردیم تاکنون در اذهان و نفوس مردان جریان داشته است و حالا می‌خواهیم بدانیم اگر این فرایندها در اذهان و نفوس زنان جریان پیدا بکند چه فراورده‌هایی به دست خواهد داد، وفاق و خلاف این گزارش‌ها به چه صورت است و اگر این گزارش‌ها به سمع و نظر بشریت می‌رسید چه تفاوت‌هایی ایجاد می‌کرد. اینجا دیگر مساله اجتماعی یا حقوق یا سیاسی نیست، بلکه بیشتر معرفت‌شناختی و فلسفی است. تاکنون نگرش مردان جا را برای نگرش زنان تنگ کرده بود و اکنون باید نگرش زنان هم پهلوبه‌پهلوی نگرش مردان طرح شود. طبعاً وقتی الن وایت «تاریخ زنان فیلسوف معاصر» را می‌نویسد باید به این نکته بپردازد.

اگر بنا بر این باشد که وقتی زنان به جهان می‌نگرند نگرش دیگری غیر از نگرش مردان به دست دهند، تفاوت‌های زنان و مردان در ناحیه‌ی بدن در ناحیه‌ی ذهن و روان هم به تفاوت‌های متناظری می‌انجامد. چراکه اگر فقط بدن زن و مرد تفاوت نداشته باشد، ای‌بسا زنان با نگریستن به جهان فراورده‌های دیگری به دست دهند. اگر فمینیسم در این مرحله‌ی سوم بخواهد ادعایی پذیرفتنی داشته باشد، باید این را بپذیریم که زنان و مردان در قوای ذهنی و روانی هم باهم تفاوت دارند. در غیر این صورت، «تاریخ زنان فیلسوف معاصر» همان کارکرد اول و دوم را دارد و بس. چراکه قرار نیست زنان فراورده‌ی منحصری به خودشان به دست دهند. حال آنکه اگر این تفاوت را پذیرفتیم، برای «تاریخ زنان فیلسوف معاصر» کارکرد سوم و چهارمی نیز در کار است. یکی اینکه زنان درباره‌ی جهان سؤالاتی می‌کنند که مردان نمی‌پرسند (سومی) و دیگری اینکه زنان به سوالات پاسخ‌هایی می‌دهند که مردان نمی‌توانسته‌اند (چهارمی).

تفاوت کارکرد سوم و چهارم به بحثی در معرفت‌شناسی برمی‌گردد. هر شیء متعلق شناختی/هر پدیده‌ای وجوه متعدد و متفاوتی دارد و ممکن است کسی به وجهی از آن بنگرد و دیگری به وجهی غیر آن. بسته به اینکه به کدام وجه هر پدیده‌ای بنگرید دیدگاه متفاوتی پیدا می‌کنید و فراورده‌های متفاوتی عرضه می‌کنید. این به مدرَک مربوط است. اما مدرِک/عالم/شناسنده نیز می‌تواند نظرگاه‌های متفاوتی داشته باشد. اگر هر شیء متعلق شناختی جنبه‌های متفاوتی داشته باشد (n) و ادراک‌کنندگان نیز بتوانند از نظرگاه‌های متفاوت به آن معلوم بنگرند (m) آن‌گاه (n*m) فراورده ممکن است. بنابراین، به لحاظ معرفت‌شناختی اگر دو نفر درباره‌ی یک پدیده‌ی مشخص حرف‌های مختلفی بزنند، احتمال آن هست که هر کدام به ساحتی از آن شی‌ء نگریسته باشند یا هر کدام از نظرگاهی به یک ساحت آن شیء نظر انداخته باشند. بنابراین، ابعاد و جنبه‌های متفاوت یک معلوم سوالات را متفاوت می‌کنند و نظرگاه‌های علما و عالمان به آن معلوم موجب جواب‌های متفاوت می‌شوند.

(ادامه)
@mostafamalekian
13.0K views15:36
باز کردن / نظر دهید
2023-10-08 00:57:41 "باید هدف ما، تنها، اصلاح خویشتن باشد."

مصطفی ملکیان

اگر خودم را اصلاح کردم، اطرافیان و جامعه‌ی من، به میزانی که تحت تأثیر من‌اند، وضع بهتری پیدا می‌کنند. نتیجه‌ی موفقیت در اصلاح خودم این است که درد و رنج کسانی که زندگی‌شان تحت تأثیر من است، کاهش می‌یابد. یگانه راه کاهش درد و رنج بشر، همین است. هدف من اصلاح خودم باید باشد، گر چه نتیجه‌ی توفیق در این کار، بهتر شدن وضع جامعه به همان نسبت است.

بهترین راه برای بهبود وضع جامعه، این است که هدفم بهبود بخشیدن به جامعه نباشد. هدفم باید این باشد که زندگی خوش‌تر، خوب‌تر و ارزشمند‌تری داشته باشم. ترجمه‌ی این نگاه در عالَم اجتماع و سیاست این است: بهترین راه مبارزه‌ِ سیاسی- اجتماعی این است که هر کسی کاری را که به عهده گرفته است خوب انجام دهد.
اصلاحِ خود، هدف است و اصلاح جامعه، نتیجه. من به همان اندازه‌ای که اگر معلم‌ام معلم خوبی‌ام و اگر نجّارم، نجار خوبی‌‌ام و اگر مکانیک اتوموبیل‌ام، مکانیک خوبی‌ام، در اصلاح جامعه‌ام سهم دارم. فساد در جامعه یا ناشی از این است که کسانی عهده‌دار کاری شده‌اند که آگاهی و اطلاع لازم را ندارند یا مطابق آگاهی و علم‌شان، عمل نمی‌کنند. یا کاری را که بلد نیستند بر عهده می‌گیرند یا کاری را که بر عهده‌گرفتند چنان که بلدند انجام نمی‌دهند. همه‌ی فسادها از درون خودِ ماست و هر یک از ما فرعونی در درون داریم که برخی مجال پیدا کرده‌اند و برخی نه.

  سخنرانی استاد مصطفی ملکیان تحت عنوان دوازده آموزه ی مشترک عارفان ( دوازده گام عرفان عملی)

@mostafanalekian
17.3K views21:57
باز کردن / نظر دهید
2023-10-07 17:37:59
@mostafamalekian
12.8K viewsedited  14:37
باز کردن / نظر دهید
2023-10-05 06:01:52
شیوه ی مصطفی ملکیان در پاسخ به منتقدان خود

جهت مشاهده بخش دوم مصاحبه دیدار نیوز با مصطفی ملکیان کلیک کنید

@mostafamalekian | @didarnews1
19.5K viewsedited  03:01
باز کردن / نظر دهید
2023-10-03 13:59:36 فهرست فضائل ذهنی

مصطفی ملکیان


چگونه بين معرفت اخلاقی و عمل ما شکاف می افتد؟ چرا معرفت اخلاقی هميشه و لزوماً به عمل اخلاقی تبديل نمی شود؟ چه چيزی اين شکاف را بايد پر کند؟

در اينجاست که افرادی، به خصوص در ٢۵ سال اخير، بحثی با عنوان (فضائل ذهنی) را مطرح کرده اند بدين صورت که همانطور که انسان برای انجام اخلاق عملی، فضائلی بايد داشته باشد، برای اخلاق ذهنی هم فضائلی می خواهد. يکسری فضائل در درون انسان با تعليم و تعلم به تدريج بايد راسخ شود.

فضائل ذهن، فضائلی است مربوط به کسانی که می خواهند در عالم علم به معنی عام خود، عمل کنند.

اين فضائل ذهنی چيستند؟ يکی از متفکران معروف اروپايی سه فهرست از اين فضائل را ارائه کرده است، در اينجا فقط يک فهرست از فضائل ذهنی ارائه می شود که اينها بايد از کودکی در ما تربيت شود.

قاعده زرین
نکته اول، قاعده زرين است. بدين معنی که ما را بايد آنگونه تربيت کنند که باور کنيم بايد با ديگر چنان رفتار کنيم که خوش داريم ديگران با ما رفتار کنند. اين يکی از آموزه‌های مشترک همه اديان جهان است

توجه نکردن به ارزش داوری دیگران
نکته دوم، توجه نکردن به ارزش داوری ديگران است. اگر کسی بخواهد به ارزش داوری ديگران عمل کند هيچوقت نمی تواند اخلاق باور يا اخلاق علم را رعايت کند.

نداشتن خودشیفتگی
نکته سوم، خودشيفتگی است. يعنی آنچه متعلق به من است فقط از آن جهت که متعلق به من است بهتر از آن چيزی است که متعلق به ديگران است، از فرزند گرفته تا مال تا باورهای من.

نداشتن پیشداوری
نکته چهارم، پيشداوری است که داوری قبل از تجربه است نسبت به باورهای ديگران که اين بايد از بين برود.

نداشتن تعصب
نکته پنجم، تعصب است. وفاداری به کسی فقط به خاطر آنکه آن شخص، آن شخص است و اصلاً کاری به تغييرات آن فرد نداشته باشيم. تعصب گاهی در ميان ما معنای پيشداوری گرفته ولی به لحاظ روانشناختی تعصب غير از پيشداوری است.

نداشتن جزم و جمود
نکته ششم، جزم و جمود است. يعنی اينکه من بگويم (الف ب است) و محال است که (الف ب نباشد). اين عبارت (و محال است که الف ب نباشد) من را نسبت به (الف ب نباشد) دگماتيست کرده و در جمود برده است.

@mostafamalekian
14.1K views10:59
باز کردن / نظر دهید