Get Mystery Box with random crypto!

رخداد تازه(مصطفی مهرآیین)

لوگوی کانال تلگرام mostafamehraeen — رخداد تازه(مصطفی مهرآیین) ر
لوگوی کانال تلگرام mostafamehraeen — رخداد تازه(مصطفی مهرآیین)
آدرس کانال: @mostafamehraeen
دسته بندی ها: تلگرام
زبان: فارسی
مشترکین: 22.79K
توضیحات از کانال

ما فقیر شده ایم.ما از میراث انسانی یکی پس از دیگری دست
برداشته ایم.(والتر بنیامین)
@mostafamehraeen1975

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها 20

2022-02-16 19:19:49 فایل صوتی کوتاه درباره "امید"......

http://t.me/mostafamehraeen
1.7K viewsMostafa Mehraeen, edited  16:19
باز کردن / نظر دهید
2022-02-14 21:55:43 فایل صوتی کوتاه درباره "عشق" .......

http://t.me/mostafamehraeen
1.1K viewsMostafa Mehraeen, edited  18:55
باز کردن / نظر دهید
2022-02-13 17:11:47 فایل صوتی کوتاه در ستایش روایت گری و داستان گویی و "تفکر زنانه" ....

http://t.me/mostafamehraeen
2.6K viewsMostafa Mehraeen, edited  14:11
باز کردن / نظر دهید
2022-02-08 11:02:54 گفتمانی که زنان را می کشد

مصطفی مهرآیین


1. در تحلیل آنکه چرا مردان با به کارگیری اشکال متفاوت خشونت به آزار و اذیت زنان یا کشتن زنان می پردازند می توان از نگاه های متفاوت سخن گفت. بااینحال، یکی از کارآمدترین رویکردها به این مساله، تحلیل آن از نگاه «گفتمانی» یا «فرهنگی» است. در این نگاه، تحلیل گر پدیده اجتماعی را به یک جهان یا دنیای زبانی تقلیل می دهد که البته به زبان فوکو همراه با مجموعه ای از کردارهای غیر زبانی و نهادی از یک «گفتمان» تبدیل به یک «سامانه» یا «نظم جهت دار» می شود. در اینجا به جای سخن گفتن از اقتصاد یا سیاست یا اقتصاد سیاسی، خشونت علیه زنان همان زبانی است که قبل از فرو کردن چاقو یا داس در تن زنی او را می کشد و مثله اش می کند.
2. اگر تاریخ جامعه معاصر ایران را از منظر نوع زبانی که به نامیدن و فراخواندن زنان به کار گرفته است قرائت کنیم می توان فهمید که خشونت علیه زنان نه یک استثنا که یک نظم فرهنگی است که فعالانه به اشکال متفاوت زن می کشد. در عصر قاجار زن «منزل»، «متعلقه»، «ضعیفه» یا «حبسی» است. زن به عنوان یک موجود ضعیف و ناتوان و آلوده به ذهن شیطان و فریبگری در عین محبوس بودن در منزل در مالکیت و تعلق مردی است که می تواند در جایگاه خداوند با او هر کاری بکند. در عصر پهلوی زنان تبدیل به «مادام»، «لیدی»، «خانم»، «بانو»، «خوشگله»، «لعبت»،«عشق»، «دلبر»، و....شد. در اینجا هم اگرچه زنان از اندکی منزلت بیشتر برخوردارند می شوند، اما باز بنا به دنیای تعلقات، و احساسات و ذوق و قدرت نرینه مردان نامگذاری و فراخوانده می شوند. در عصر انقلاب زنان اگرچه در میدان مبارزه حضور دارند اما آن ها همان زری داستان سووشون هستند که تنها بواسطه وجه اجتماعی مرد خود یعنی یوسف و یوسف ها وارد جامعه می شوند و به فعالیت انقلابی می پردازند تا آنجا که به خواست مردان انقلابی در لحظاتی از انقلاب به صورت یکدست محجبه و حجاب دار می شوند. در عصر جنگ و سال های دهه شصت پس از انقلاب زنان تبدیل به «مادر»، «همسر» یا «همراه» و «همرزم» می شوند که ابتدا باید در خانه بمانند و بزایند و به تربیت رزمنده بپردازند و در نهایت داغ دار و محزون و افسرده در مرگ مردان یا پسران و خواهران خود تبدیل به «مادر شهید»، «مادر آزاده»، «خواهر شهید»، «خواهر آزاده» یا « خانم بسیجی» یا «خانم محله» شوند. در اینجا زن دو دنیا دارد: دنیای زایمان یا دنیای افسردگی پس از زایمان. همراه با دولت سازندگی، «زنان دارای حقوق اجتماعی» و «فمنیست» شکل گرفتند و زنان از اندکی منزلت بیشتر برخوردار شدند و باز همچون عصر پهلوی تبدیل به « کارمند» و «کارگر» و «سرکار خانم» و« خانم دکتر» و «خانم مهندس» شدند که همگی تا قبل از آن ترکیباتی همراه با کلمه «آقا» بودند و برای نامیدن و صدا زدن مردان به کار برده می شدند. اندکی بعدتر با توسعه بیشتر دانشهای زیبایی اندام و زیبایی پزشکی و استفاده از تکنیک های لاغری و ضد چاقی و به طور کلی گفتمان مد و زیبایی و روانشناسی موفقیت و با تاکید بر دو دال کلیدی «برجسته سازی»(باسن،سینه،..) و پنهان سازی(شکم، دور کمر،...)، زنان تبدیل به «داف»، «تیکه»، «پلنگ»، و «مورد» و ....شدند که در تور مردان گرفتارند و نهایت اختلاف آنان با مردان آن است که «زنان ونوسی اند» و «مردان مریخی اند». در اینجا بدن زن تبدیل به یک هستی قطعه قطعه شد که برخی اندام آن به زن قدرت می دهند و برخی اندام آن بر حسب معیار میزان چربی مایه اذیت و آزار زن و به تبع آن مرد هستند.
3. اگر به این اشکال زبانی صدا زدن زن در جامعه نگاه کنیم میبینم جز در گفتمان توسعه که زن تبدیل به نیروی کار در دو قالب کارگر و کارمند می شود و برخی نقش های مردانه را به آن محول می سازند، وجود زن چیزی جز یک «تن» یا به زبان بازار «کالای گوشتی لذت بخش» نیست: زن کالای گوشتی لذت بخشی است که از یک دوره ای از زندگی مردان به بعد(دوران بلوغ جنسی)، مرد قادر به استفاده موقت یا دائمی از آن است و می تواند آن را به مجموعه دارایی های خود اضافه کند و به استفاده از آن بپردازد. بی شک، در چنین فضایی خشونت نه یک پدیده اجتماعی نادر که یک بستر گفتمانی و کرداری و نهادی عام است که وجود «زن» اصولا در درون آن صورتبندی شده است. کلماتی همچون «آبرو» یا «ناموس» واژه های کلیدی در این گفتمان نیستند، چرا که اصولا حتی اگر این کلمات مهم باشند متعلق به حوزه اخلاق خانواده هستند که پدیده ای مربوط به مراحل بعدی پردازش زبانی زن است: زن می تواند توسط مرد آزار ببیند یا کشته شود چون اصولا در مقابل شیر توانمند طبیعت انسانی یا همان مرد چیزی جز یک آهو که می توان آن را لقمه کرد و خورد نیست. زن اصولا وجود ندارد که حذف یا کشتن آن باعث جرم شود. به زبان لکان، زن تنها تا زمانی وجود دارد که به وجود مردها انسجام و تمامیت ببخشد و چون آینه باعث دادن هویت منسجم و تام مرد به مردان شود.
3.1K viewsMostafa Mehraeen, 08:02
باز کردن / نظر دهید
2022-02-07 12:01:37 در جامعه ایران شکاف موجود میان سنت و مدرنیته یا میل و عقل تهدید یا خطری برای نظام سیاسی مستقر نیست؛ برعکس، این شکاف شرط امکان چنین نظام سیاسی است. شکاف موجود میان این دو نظام حقیقت در جامعه ایران نیروی محرک «آزادی» در جامعه ایران است. به زبان هانا آرنت، وجود نظام های روایی متفاوت مانع از فرو کاستن سیاست به یک نظام سلطه می شود و باعث می گردد «سیاست استوار بر واقعیت تکثر بشری شود».
4. به فرض پذیرش اصول بالا، اکنون می توان مهمترین بحران جمهوری اسلامی را بحران «از دست دادن جایگاه حقیقت گویی» دانست. نظام جمهوری اسلامی بنا به دلایل متفاوت با انکار و سرکوب ذهنیت چند لایه و چند آوایه انسان ایرانی گرفتار در معرکه جهان بینی های سنتی و مدرن(تعبیری از دکتر فرهنگ رجایی) خود را تبدیل به یک نظام سیاسی ساخته است که بیش از آنکه به تکثر مردم احترام بگذارد سعی در فشرده کردن آن ها و تبدیل آن ها به یک توده یکسان و یکدست به نفع سویه سنتی جامعه ایران دارد.به زبان مارتین براو، «انسان ها با گرفتاری در دام فشردگی، از فواصلی محروم می شوند که آن ها را از همنوعشان جدا می ساخت. این قسم محرومیت دقیقا همان چیزی است که مشخصه پی افکندن توتالیتروار پیوند اجتماعی است». ازاینرو، نظام سیاسی مبتنی بر توده گی مردم، روابط بینا انسانی میان انسان های متفاوت و متکثر را نابود می سازد و می کوشد از اینطریق مانع از «مردم شدن» مردم متکثر و شکل گرفتن ایده آزادی و رهایی مستمر شود. جمهوری اسلامی برای دستیابی دوباره به جایگاه حقیقت گویی در جامعه ایران – فارغ از آنکه سخن حق می گوید یا خیر – باید تکثر موجود در جامعه ایران را به رسمیت بشناسد و جایگاه خود را جایگاه شکاف خورده ای در میانه سنت و مدرنیته بداند که هرگز نباید برای لحظه ای از یکی از این دو جهان به نفع دیگری فاصله بگیرد. آنچه مردم ایران را در سال پنجاه و هفت «مردم» ساخت و رژیم پهلوی را تبدیل به یک نظام نامشروع کرد همین بی اعتنایی آن به چند آوایه بودن ذهنیت انسان ایرانی بود.


http://t.me/mostafamehraeen
1.8K viewsMostafa Mehraeen, 09:01
باز کردن / نظر دهید
2022-02-07 12:01:37 «مردم شدن»: امید نهفته در انقلاب ایران

مصطفی مهرآیین


1. والتر بنیامین و جورجو آگامبن از جمله متفکرانی هستند که معتقدند «امید» را به جای آینده باید در گذشته و تاریخ یک ملت جستجو کرد. به باور این دو، تاریخ هر جامعه انباشته از لحظات، ایده ها و رویدادهایی است که جامعه به هر دلیل آن ها را نادیده گرفته ، از کنار آن ها گذشته است یا به اهمیت آن ها در تاریخ خود پی نبرده است. ازاینرو، به باور بنیامین و آگامبن «جستجو در تاریخ و یافتن لحظه های امید فراموش شده» یکی از مهمترین ویژگی های روشنفکری معاصر است. روشنفکر معاصر با یافتن این لحظات امید و استخراج بالقوه گی های نهفته در آن ها قادر به ایجاد شکاف در وضعیت معاصر خود است: امر ناتمام باقی مانده در گذشته همان «امر منفی» است که قادر است وضعیت حال را «بحرانی» سازد و مانع از شکل گیری یک تمامیت استبدادی شود. لحظات «مردم شدن» مردم هر جامعه از مهمترین لحظات در تاریخ هر جامعه است که در آن مردم یک جامعه با اراده به تبدیل شدن به یک «بودن سیاسی» نظم موجود در جامعه خود را به چالش می کشند و با ایجاد گسست و ترک در آن مانع از یکدست و یکپارچه شدن آن می گردند. مردم به هنگام «مردم شدن» هم خود و هم نظم سیاسی موجود را «بحرانی» می سازند و به خود و نظام سیاسی موجود نشان می دهند که آنچه هست شکل نهایی و غیر قابل تغییر آن ها نیست: پیوستن مردم به یکدیگر و شکل دادن به یک «بودن سیاسی» یعنی ایجاد گسست در زمانمندی اجتماعی و سیاسی موجود. مردمی که تبدیل به مردم معترض می شوند از زمانه خود فاصله می گیرند و این فاصله گرفتن به آن ها امکان می دهد که بتوانند تاریخ خود را ببینند. به عبارت دیگر عبارت "مردم شدن" یعنی فرصت دیدن زمانه: مردم به شکل جمعی قادر می گردند از زمانه خود فاصله بگیرند و مانع از تجمیع زمان شوند. زمان که تجمیع می شود جامعه مورد هجوم زمان قرار می گیرد و جهان بر جامعه می گذرد. در این حال یک جامعه دستخوش زندگی می شود اما زندگی نمی کند. جامعه معترض اما نمی خواهد صرفاً جزیی از زندگی شود؛ جامعه ای که «مردم» می شود می خواهد خود زندگی را تجربه کند. جامعه ای که « مردم» می شود، آغازگر یک خاستگاه دیگر است، مردم سخن از یک آینده می گویند؛ سخن از یک امکان؛ سخن از یک رهایی: گسست و فاصله گرفتن از نظم متداول و معمول نقطه آغاز و نقطه عزیمت تفکر است. همیشه اندیشه در پیوند با گسست است. اینجاست که می توان گفت لحظات مردم شدن همان لحظات تفکر یک جامعه است.
2. انقلاب ایران چیزی جز همان «مردم شدن» مردم ایران در یک لحظه از تاریخ و بنیان نهادن یک «حقیقت یا تفکر تازه» نبود. مساله مردم ایران در سال پنجاه و هفت تغییر حاکمان نبود؛ آن ها در پی آن بودند که هم «جایگاه حقیقت گویی» را از نظام سیاسی موجود پس بگیرند و هم «حقیقت» آن نظام سیاسی را باطل سازند. ازاینرو، نظام سیاسی موجود در زمانی بسیار اندک تبدیل به نظامی نامشروع شد و حقیقت سفت و سخت آن دود شد و به هوا رفت. اگر اینگونه به انقلاب ایران بنگریم، آن موقع مهمترین دستاورد یا امید نهفته در انقلاب ایران را باید توان جامعه ایران در «مردم شدن» و بنیان نهادن یک حقیقت تازه دانست. جامعه ایران جامعه ای است که دایم اراده بر نمایش «هستی سیاسی» خود دارد و هرگز اجازه نمی دهد تجمیع زمان مانع از فاصله گرفتن آن از زمانه خود و بحرانی ساختن جامعه خود شود. بحرانی بودن جامعه ایران بیش از هر چیز ریشه در «ذهنیت انتقادی» مردم آن و توان بحران سازی ذهنیت انسان ایرانی دارد: انسان ایرانی که گرفتار در دوگانه سنت و مدرنیته یا به زبان کریستوا گرفتار در دوگانه میل و عقل است، دایم به سرپیچی از خود می پردازد و اجازه تمامیت یافتن به هیچ یک از دو سوی این معادله یعنی سنت یا مدرنیته نمی دهد. سنت یعنی توان بحران سازی در امر مدرن و مدرنیته یعنی توان بحران سازی در سنت و نظام تفکر سنتی. زندگی در چنین وضعیتی یعنی زندگی در «شقاق آغازین امر اجتماعی».بزرگترین مشکل نظام پهلوی بی اعتنایی به همین شکاف و سرکوب آن به نفع سویه مدرن این شکاف بود.
3. اگر این گونه به وضعیت جامعه ایران بنگریم، آنگاه بزرگترین دغدغه یک نظام سیاسی که در چنین جامعه ای مستقر است نمی تواند چیزی جز از دست دادن «جایگاه حقیقت گویی» خود باشد. جامعه ایران بیش از هر چیز به نظام سیاسی حاکم بر خود به عنوان یک «روشنفکر» نگاه می کند: نظام سیاسی حاکم بر جامعه ایران قبل از انجام هر وظیفه سیاسی باید بتواند در مقام یک «روشنفکر ذوق ورز» مانع از غلبه یافتن سنت بر مدرنیته یا مدرنیته بر سنت شود. وظیفه این چنین نظام سیاسی بیش از هر چیز ایجاد موقعیتی است که در آن میل و عقل قادر به سرپیچی از یکدیگر باشند و مانع از تبدیل شدن دیگری به یک تمامیت مطلق شوند.
1.7K viewsMostafa Mehraeen, 09:01
باز کردن / نظر دهید
2022-02-04 22:45:52
اگر کتاب "دموکراسی علیه دولت" میگل ابنسور که کتابی در شرح "دموکراسی شورشی" در مقابل " دموکراسی انتخاباتی" است را خوانده اید،حتما در ادامه اش نیازمند خواندن این کتاب مارتین براو هستید.ابنسور ریشه های دموکراسی شورشی را در سه منبع جستجو می کند: در بازخوانی انتقادی دو نظریه ماکیاولی و مارکس درباره سیاست و در تجربه تاریخی مبارزه توده های مردم برای دستیابی به آزادی سیاسی.کتاب "تجربه پلبینی ها" شرح تجربه های مبارزه مردم برای دستیابی به آزادی است: پلب ها همان مردم هستند به هنگامی که با تاکید بر "اراده سیاسی شان" برای دستیابی به آزادی "مردم" می شوند.به زبان ابنسور "مردم" یک امر اجتماعی یا واقعیت جامعه شناختی نیست: مردم یعنی اراده به بودن سیاسی.مارتین براو در این کتاب می کوشد نشان دهد مردم چگونه از قبل از میلاد تاکنون توانسته اند در لحظاتی از تاریخ "مردم" شوند.او البته به شرح این مساله نیز می پردازد که چگونه " میل به بندگی" بزرگترین دشمن "مردم" است و چگونه ممکن است خود تجربه های سیاسی مبارزه برای آزادی تبدیل به یک نظام بندگی شوند.

http://t.me/mostafamehraeen
2.8K viewsMostafa Mehraeen, edited  19:45
باز کردن / نظر دهید
2022-01-25 22:28:41 امیدوارم در نیمه اول سال آینده بتوانم دو ترجمه دیگر در حوزه جامعه شناسی تاریخی فرهنگ منتشر کنم که نویسنده هر دو آن ها منصور معدل، جامعه شناس برجسته ایرانی ساکن آمریکا، است.
1.8K viewsMostafa Mehraeen, edited  19:28
باز کردن / نظر دهید