Get Mystery Box with random crypto!

رخداد تازه(مصطفی مهرآیین)

لوگوی کانال تلگرام mostafamehraeen — رخداد تازه(مصطفی مهرآیین) ر
لوگوی کانال تلگرام mostafamehraeen — رخداد تازه(مصطفی مهرآیین)
آدرس کانال: @mostafamehraeen
دسته بندی ها: تلگرام
زبان: فارسی
مشترکین: 18.43K
توضیحات از کانال

ما فقیر شده ایم.ما از میراث انسانی یکی پس از دیگری دست
برداشته ایم.(والتر بنیامین)
@mostafamehraeen1975

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها 29

2021-04-19 22:53:30 به بهانه اخبار زیاد شدن آمار خودکشی در کشور

من جامعه شناسم و نه معلم و سخنران در حوزه انگیزش و توصیه و نصیحت.بااینحال حال بد امروز جامعه به من می گوید از خطاب قرار دادن مردم جامعه ات نترس و اگر سخنی را نیکو می دانی به آنها بگو.همه آنچه امروز از جامعه به گوش ما می رسد حکایت از آن دارد که حال جامعه خوب نیست.حال خود منم خوب نیست.ازاینرو،تمام سخنم این است که به هر شکل ممکن انسانی و اخلاقی بکوشید حال خود و دیگران را خوب کنید.سخن گفتن و شنیدن قصه های هم و بیرون ریختن رنج ها از طریق تبدیل کردن آن ها به سخن از بهترین راهکارها برای دست یافتن به اندکی آرامش و بازیابی نیروی زندگی است.با همدیگر سخن بگویید،با همدیگر خاطرات خوب گذشته را مرور کنید و بخندید.نقل کردن گذشته و آوردن چیزی از گذشته به جهان اکنون می تواند حال امروز ما را بهتر کند.از خاطرات مربوط به پدران و مادرانتان سخن بگویید.یاد آنها را گرامی بدارید.یادآوری خاطره از دست رفتگان حیات بخش است.به چین و چروک صورت و دستان بزرگانتان نگاه کنید.این چین و چروک ها حکایت از زندگی دارند که تا امروز ادامه یافته است.به همدیگر توان و انرژی زندگی کردن بدهید.در مقابل هم گشوده باشید و با دیدن داشته های هم توان زندگی را در خود بازیابی کنید.از کمک مادی کردن و هدیه دادن به همدیگر خودداری نکنید.تا جایی که در توان دارید به یکدیگر کمک اقتصادی کنید.بسیاری از هزینه ها را می توان کمتر کرد و به نجات دیگری اختصاص داد.از کمک خواستن احساس شرم نکنید.ما اگر می دانیم کمک کردن کار خوبی است طبعا باید بدانیم کمک خواستن هم کار خوبی است.در این میان توکل به راز عالم را از دست ندهید.بی شک رازی در این جهان با انسان بودگی ما در ارتباط است و در زندگی ما در کنار ماست.به راز عالم تکیه کنید.نفس زیستن را عزیز بدارید.مرگ قطعا خواهد آمد،اما همین قطعی بودنش به ما می گوید تا می توانید زندگی کنید.با مرگ اندیشی عاشق زندگی شوید.و بزرگترین نیروی نجات بخش بشری را فراموش نکنید.این نیرو چیزی نیست جز "عشق".عاشقی کنید در مقام یک انسان.توان عاشقی راز انسان است.عشق ورزیدن رسم انسان است.دوست بدارید تا دوست داشته شوید.با نیکوکاری به دیگران بگویید که عاشق آنهایید.در عاشقی و نیکوکاری به دنبال ما به ازا بیرونی نباشید و عشق را هرگز قضاوت نکنید.عشق رازی است بزرگ که تنها آن را می توان همچون یک راز زیست.عشق لطف خاص حیات به انسان بوده است.پاداش عشق را به خود عشق واگذار کنید.همدیگر را صدا کنید.انسان با شنیدن صدای یک انسان دیگر می داند که هنوز زنده است و شایسته خطاب شدن.همدیگر را صدا کنید.

http://t.me/mostafamehraeen
3.7K viewsMostafa Mehraeen, 19:53
باز کردن / نظر دهید
2021-04-18 12:38:57 فایل صوتی سخنرانی با عنوان "فمینیسم به مثابه فاشیسم" که در انجمن جامعه شناسی ارائه شده است.http://t.me/mostafamehraeen
2.9K viewsMostafa Mehraeen, 09:38
باز کردن / نظر دهید
2021-04-18 12:38:56 به بهانه انحرافی به نام "مساله محسن نامجو" این فایل را بازنشر میکنم و توصیه میکنم اونو بشنوید.
3.3K viewsMostafa Mehraeen, 09:38
باز کردن / نظر دهید
2021-04-15 18:08:53 اضطراب سقوط در زندگی بی ثبات و خلق جامعه تبهکار

۱.در بحث های مربوط به وضعیت سیاسی- اقتصادی جامعه،بویژه بحث وضعیت تحریم،همواره از زیانهای اقتصادی،فرهنگی یا سیاسی کلان و از دست دادن استقلال کشور و امثالهم سخن گفته می شود.اما شاید بزرگترین زیان را باید در درون شخصیت مردم ایران مشاهده کرد،شخصیت هایی که به دلیل تجربه بالاترین میزان از امکان سقوط فردی و اجتماعی دایما به نیستی خود و دیگران می اندیشند و آن را راهی برای نبودن و کمتر زندگی کردن در نظر می گیرند.

۲.به زبان کیرکگور نفس زندگی، همچون وجود عیسی مسیح،همزمان رحمت و لعنت است.ما همین گونه به طور دایم در مرز درد کشیدن و درک نشدن زندگی پر از اضطراب را تجربه می کنیم.ما حتی باز به زبان فیلسوف دانمارکی هنگامی که به سوی خدا می رویم،باید مراقب و نگران قدم هایمان باشیم.انسان بیش از هر چیز یک وجود مضطرب است.

۳.تصور کنید این وجود انباشته از اضطراب در جهانی که باز به زبان کیرکگور "اگر شر نباشد،مبتذل و میان مایه است"، گرفتار در این پرسش درد آور روزانه شود که آیا قادرم زندگی ام را حفظ کنم؟ ما مردم ایران مسیحی پروتستان نیستیم که معتقدند اگر چه در جهانیم،جهان را دوست نداریم.انسان ایرانی شیفته این جهان و زندگی ست و در پی آن است که زندگی را تا نهایت ممکن اش درک و تجربه کند.اصولا انسان ایرانی زندگی را جز تشکیل خانواده و همین سامان معمول فامیل بازی نمی داند که به هنگام مرگ بر روی سنگ قبر او می نویسند "ناکام" یا "باکام" و کام چیزی جز ازدواج و زندگی خانوادگی نیست.

۴.تصور کنید جامعه ای که این گونه عاشق خانواده و تشکیل دادن زندگی خانوادگی و اجرای مناسک هر روزه آن است،دو دهه است که با بیشترین میزان فروپاشی خانواده و طلاق روبروست.باید به خاطر داشت که این فقط طلاق نیست که افزایش می یابد،بلکه تمامی همبسته های منفی روانی همراه با آن چون میل به تخریب،میل به تنهایی،میل به خشونت،میل به دوری از دیگران،میل به بی اعتمادی و....نیز با آن افزایش می یابند.این جامعه در وضعیت فعلی انباشته از انسانهایی است که هر یک از آن ها را می توان یک فرد انتحاری با داشتن یک بمب بزرگ در وجودش تصور کرد که می تواند خود و بسیاری از دیگران را از بین ببرد.اضطراب سقوط به همراه خود اضطراب نجات می آورد که جز در یک وضعیت معمول انسانی میتوان آن را میل به نابودی دیگران برای نجات خود تعریف کرد،چرا که انسان مضطرب به زبان هامان خود را یک "بیمار مقدس" می داند که برای جلوگیری از سقوط به هر کاری چنگ می زند.باید نگران آن بود که یک جامعه بحران زده بیش از هر چیز خود را به یک "جامعه تبهکار" نزدیک می کند تا خود را از سقوط نجات دهد،همانگونه که در سطح کلان هم این جامعه بحران زده بابک زنجانی های(در مقام استعاره) بسیار ساخته است که در پی نجات این کشور بودند.تحریم فقط فقر نمی آورد،تحریم ما را تبهکار می کند.
http://t.me/mostafamehraeen
5.6K viewsMostafa Mehraeen, 15:08
باز کردن / نظر دهید
2021-04-14 21:48:31 افول گفتمان علم محور سکولار،افول عقلانیت انتقادی،قدرت گرفتن بنیادگرایی اسلامی

۱.مردم جامعه ما بیش از صد سال است که در پی شکل دادن به یک جامعه مترقی،توسعه یافته،انسانگرا و اخلاق گرا هستند.اگر دستیابی به این نوع جامعه را مهمترین غایت جامعه ایران بدانیم قطعا وقوع آن نیازمند ابزارهای خاص خود است،بماند که در این میان به یکباره از سال پنجاه و هفت جامعه ایران صفت اسلام گرا بودن نیز به مجموعه صفات جامعه مورد نظر خود افزوده و به شکل گیری یک تضاد بنیادین در درون هدف نهایی خود دامن زده است.
۲.شکل دادن به جامعه مترقی،توسعه یافته،انسان گرا و اخلاق گرا نیازمند حداقل سه ابزار خاص است:اول یک گفتمان علم محور سکولار،دوم افزایش دامنه عمل عقلانیت بشری و پرهیز از تاکید صرف بر دخالت نیروی الهی در زندگی، و سوم وجود یک کنشگر معتقد به عقلانیت انسانی و اراده عملی انسان.بعد از شکل گیری این نظم گفتمانی و ریزش آن در دو قلمرو مناسک و اندیشه است که این گفتمان می تواند به طرق مختلف وارد ذهنیت و عمل جامعه شود و در نهایت هدف دستیابی به جامعه مترقی حاصل گردد.
۳.در جامعه ما با وقوع انقلاب ایران و حوادث پس از آن این گفتمان به مدت یک دهه به محاق کامل رفت و اکنون دیگر هیچ نشانی از آن در جامعه ما باقی نیست.در این میان جریان موسوم به نوگرایی دینی به رهبری عبدالکریم سروش و یارانش تنها جریان و گفتمانی بود که تا حدودی از سکولاریسم سیاسی- اجتماعی دفاع می کردند که با تضعیف این جریان و به خارج رانده شدن رهبر آن این حداقل دفاع از خرد و اراده بشری نیز از بین رفت.
۴.بهرحال،جامعه ما در اوج قدرت گرفتن جریان بنیادگرایی مذهبی هنوز از ایمان به اهداف خود کوتاه نیامده است.ازاینرو،تحقق این اهداف نیازمند قدرت گرفتن دوباره گفتمان علم محور سکولار در جامعه ما هست تا هم بتواند پشتیبانی فلسفی برای اهداف جامعه فراهم آورد و هم با گسترده شدن اندیشه های سکولار عقل محور فضای تنفس گفتمان بنیادگرایی دینی تنگ تر گردد و این گفتمان مجبور به بازنگری در خود و شیوه عمل اش شود.
۵.در وضعیت فعلی ترجمه متون مربوط به علوم انسانی و برگزاری برخی جلسات جدی اندیشه ای تنها منبع نهادی حامی جریان سکولار هستند که باید آن ها را تقویت کرد.بااینحال،این تنها نقطه امید نمی تواند به خلق یک گفتمان سکولار قدرتمند منجر شود مگر آنکه نهادهای رسمی و غیر رسمی علمی متعددی بر شکل دادن به یک گفتمان علم محور سکولار قوی متمرکز شوند و مانع از افول بیشتر اندیشه عقلانی علوم انسانی در ایران شوند.بدون وجود این گفتمان تحقق هیچ یک از اهداف جامعه ایران ممکن نیست.دستیابی به یک جامعه مترقی به طور همزمان نیازمند علوم انسانی قوی و نهادهای شکل گرفته از درون آن است.ازاینرو،علوم انسانی باید بتوانند هم خود را در جامعه ایران سامان مجدد دهند و هم با مداخله سیاسی در میدان سیاست جامعه منجر به خلق نهادهای خاص خود شوند.
http://t.me/mostafamehraeen
5.3K viewsMostafa Mehraeen, 18:48
باز کردن / نظر دهید
2021-04-13 20:30:11 چرا از شفافیت می ترسیم؟

۱.ژیژک داستانی نقل می کند از دو دوستی که قرار بود یکی از آنها به جایی در شوروی سفر کند.این دو با هم قرار گذاشتند که حتما دوستی که به سفر می رود از اوضاع و احوال آنجا بنویسد و به دوستش خبر بدهد اوضاع چگونه است و اگر اوضاع بد بود با خودکار قرمز بنویسد.این دوست به سفر می رود و پس از مدتی نامه ای به دوستش می نویسد.او در نامه خود می نویسد اینجا همه چیز خوب و آرام است و چیز بدی وجود ندارد و کلی از شرایط خوب آنجا می نویسد ولی در آخر می نویسد اگر چه اینجا همه چیز خوب است تنها یک مشکل وجود دارد و آن این است که خودکار قرمز نایاب است و خودکار قرمز واسه خریدن نیست.ژیژک در تحلیل این وضعیت می گوید به دلیل اختناق موجود نویسنده مجبور شده رمز بین خود و دوستش را تبدیل به جزیی از نامه کند.

۲.در جامعه ما به نظر می رسد ما مجبوریم در مورد هر چیزی با رمز وراز و در لفافه و پوشیده در انواع و اشکال بازی های زبانی سخن بگوییم چون عمده مردم از شفافیت می ترسند.هنوز چیزی را منتشر نکرده ای که پیام ها به سمتت می آید که برادر عاقل باش،چرا اینا را نوشتی،چرا ساکت نمیشی،چرا مینویسی،تو مریضی و دنبال دیده شدن هستی،تو چقدر ساده ای،تو چقدر نادونی و......معلوم نیست چرا مردم ما،بویژه تحصیل کرده های ما،این همه ترس دارند و در حالی که خودشان وارد هیچ فعالیت نوشتاری یا گفتاری نمی شوند چگونه این ترس را تجربه کرده اند مگر اینکه بگوییم خود آنها تولید کننده این ترس در جامعه هستند.

۳.حالا من دوست دارم از این طرف به قضیه نگاه کنم و از آنها بپرسم اگر شما هیچکدوم حاضر به گفتن چیزی نیستید و اصلا دوست ندارید دست به نوشتن یا گفتن هر گونه تحلیل از شرایط موجود شوید چرا از بد بودن شرایط می نالید و همه در خفا به زمین و زمان لعنت می فرستید.مگر این تغییر جز باید توسط شما انجام شود،مگر جمعیتی غیر از این جمعیت در کشور وجود دارد که آنها باید شرایط ما را تحلیل کنند و در صورت بد بودن شرایط آن را تغییر دهند.مگر ایران مردمی غیر از شما دارد،مگر شما درس خوانده اید و تحصیل کرده اید که به هم دیگه بگویید آهسته بیا و آهسته برو و فقط حقوقتو بگیر؟ من واقعا نمیدانم مگر معنای زندگی جز حاصل فعالیت های انسان است و مگر صرف خوردن و خوابیدن و محدود ماندن به زندگی خانوادگی چقدر به زندگی ما معنا می دهد که خودمان را از هر نوع گونه فعالیت دیگر منع می کنیم و با ترس از آنها دور می مانیم.ما بدون قحطی و کمبود خودکار قرمز خودمان همه خودکارهای قرمز را از پیش شکسته ایم و از بین برده ایم.

http://t.me/mostafamehraeen
16.9K viewsMostafa Mehraeen, edited  17:30
باز کردن / نظر دهید
2021-04-13 11:01:09 توضیحی بر ایده لزوم طرح نظریه قدرت سکولار توسط نیروهای دانشگاهی و تحصیلکرده کشور

جناب رفیع زاده عزیز.همه نکاتی که طرح کردین درست و بجا هست.باید به تک تک جملاتتون فکر کرد و من شخصا این کار را خواهم کرد.اما،صرفا برای روشن تر شدن بحث چند نکته را میگم.

بنیان آن چیزی که من گفتم یک ایده در خصوص فرهنگ این کشوره.جامعه ما جامعه ای "متکثر" و فراتر از اون "متنوع" است.جوامع غربی حداقل تا امروز صرفا جوامعی متکثرند،یعنی اگر چه در آنجا سرمایه داری و سوسیالیسم و کمونیسم و....غیره مطرح اند ولی همه این گفتمانها ذیل دامنه "عقل و اراده بشری" تعریف میشن.جامعه ما متنوع است بیشتر.به این معنا که ما فقط یک منبع معرفتی یعنی عقل انسانی نداریم.ما به دین هم به عنوان منبع معرفت فعال نگاه می کنیم.پس هم گفتمان های عقل محور داریم هم گفتمانهای خدا محور.این گفتمان ها هم از نظر من فقط گفتار نیستند بلکه در درون خود ایده یک نظم سیاسی هم دارا هستند.از اینرو،حاکمیت در این سرزمین چاره ای جز پذیرش این تنوع ندارد.جامعه ما در دوران انقلاب پنجاه و هفت و یک یا دو سال بعد آن این تنوع را پذیرفت و به همین دلیل شکوفا هم شد.بعد از آن متاسفانه تحولات به سمت و سویی رفت که این تنوع انکار شد و تک صدایی بر جامعه غالب شد.این نظام باید بدونه که قانون اساسی ما قانون اساسی ایده " تنوع" است و بر این مبنا نوشته شده است که میشه اون را به بهترین شکل در دو کلمه "جمهوری" و " اسلامی" دید.مردم ما هم همینطور زندگی چند لایه دارن و داستان زندگی آنها چند لایه است.بنابراین ذیل این قانون اساسی باید حداقل سه گفتمان ایران محور،اسلام محور،و علم محور سکولار فعال باشند تا تمام نیروهای جامعه فعال شوند.بدون پذیرش این ایده قطعا جامعه ما گرفتار خشونت بیشتر و عقب ماندگی بیشتر و نهایتا فروپاشی خواهد شد.
http://t.me/mostafamehraeen
3.7K viewsMostafa Mehraeen, edited  08:01
باز کردن / نظر دهید
2021-04-12 21:31:55 جامعه علمی کشور و نیاز به طرح یک نظریه قدرت سکولار

۱.ایده این یادداشت بسیار ساده است:نیروهای علمی کشور که منتقد وضعیت موجود در جامعه هستند باید بتوانند با طرح یک نظریه قدرت سکولار در عین مطرح ساختن خود به عنوان یک رقیب سیاسی، خود را برای دستیابی به قدرت ذیل نظم سیاسی موجود در کشور آماده سازند.

۲.ما در کشور با دو منبع معرفتی بیشتر روبرو نیستیم:معرفت دینی و معرفت علمی سکولار.به زبان دیگر ما با دو گروه دارای معرفت در جامعه روبرو هستیم:روحانیون و دانشگاهیان یا بطور کلی نیروهای تحصیل کرده.آیت الله خمینی با طرح نظریه ولایت فقیه در واقع نظریه قدرت برخاسته از منابع معرفت دینی را مطرح ساخت و توانست مبتنی بر همین نظریه قدرت نظام سیاسی جمهوری اسلامی را تاسیس کند.دانشگاهیان و نیروهای تحصیل کرده سکولار اما تاکنون نتوانسته اند به طرح یک نظریه قدرت برخاسته از دانش خود بپردازند.در اینکه بخشی از نیروهای تحصیل کرده سکولار به نظریه قدرت دین محور اعتقاد دارند تردیدی نیست.اما آن بخش از این نیروها که موافق با نظریه قدرت برخاسته از نظام معرفت دینی نیستند باید بتوانند نظریه قدرت خاص خود را صورتبندی کنند و خود را به عنوان نیروی مدعی دستیابی به قدرت مطرح سازند.

۳.بی شک مهمترین وظیفه دانشگاه گفتمان سازی علمی در حوزه های متعدد زندگی اجتماعی است اما به زبان فوکو گفتمان همواره باید در پیوند با کردارهای غیر گفتمانی و نهادها قرار گیرد تا بتواند خود را تبدیل به یک سامانه یا نظم سیاسی و اجتماعی کند.در وضعیت فعلی دانشگاهیان یا کلا به مسائل جامعه بی اعتنا هستند و یا همانند کسانی همچون محسن رنانی،صادق زیبا کلام و...سعی در نصیحت کردن حاکمیت یا شخص حاکم دارند.در ارزشمند بودن این فعالیت ها تردیدی نیست،بااینحال دانشگاه باید بتواند همچون نمونه کشور ترکیه با طرح یک نظریه قدرت سکولار برای مدیریت امور جامعه خود را به عنوان یک رقیب سیاسی علم محور جدی در جامعه مطرح سازد و مدعی اداره جامعه شود و گرنه تمام این سخنان علمی تا تبدیل به سازوکارهای عمل جامعه نشوند نمی توانند از ارزشمندی خاصی برخوردار گردند.

۴.طرح نظریه قدرت سکولار هرگز به معنای خروج از نظم سیاسی موجود نیست.برعکس،این نظریه می تواند پس از مطرح شدن در جامعه به عنوان نظریه رقیب نظم سیاسی دینی مطرح گردد و به رقابت با آن بپردازد.ما به لحاظ فرهنگی دارای سه نظم فرهنگی ایرانی،اسلامی و سکولار هستیم.ازاینرو،داشتن سه نظریه قدرت ایران محور،اسلام محور،و بالاخره علم محور سکولار نتیجه طبیعی وجود آن نظم فرهنگی سه گانه است که می تواند توان خود را به حوزه سیاست نیز بکشاند.با شکل گیری این سه نظریه رقیب در ذیل مفهوم "جمهوری اسلامی" شاید بتوان هم نظم کلان فرهنگی چند لایه مستتر در دو واژه جمهوری و اسلامی را نگه داشت و هم این فضای فرهنگی التقاطی چند لایه را تبدیل به یک محیط سیاسی متکثر ساخت که سه نظریه قدرت در آن در عین پایبندی به قانون اساسی به رقابت با یکدیگر می پردازند.

http://t.me/mostafamehraeen
4.5K viewsMostafa Mehraeen, edited  18:31
باز کردن / نظر دهید
2021-04-11 21:47:48
اگر در پی یافتن پاسخ این پرسش هستید که نظام های اجتماعی- سیاسی چه تحولاتی در فاصله قرن شانزده تاکنون یافته اند و چگونه الگوی امروزی سیاست در غرب ممکن شده است حتما این درسگفتارهای درخشان فوکو را بخوانید.
http://t.me/mostafamehraeen
3.6K viewsMostafa Mehraeen, edited  18:47
باز کردن / نظر دهید
2021-04-10 20:57:49 در شرایط موجود شنیدن این فایل صوتی را به دوستان توصیه میکنم.این متن متنی در ستایش زندگی در وضعیت پر از استرس و اضطراب انسان ایرانی امروزی ست.
4.3K viewsMostafa Mehraeen, edited  17:57
باز کردن / نظر دهید