Get Mystery Box with random crypto!

رخداد تازه(مصطفی مهرآیین)

لوگوی کانال تلگرام mostafamehraeen — رخداد تازه(مصطفی مهرآیین) ر
لوگوی کانال تلگرام mostafamehraeen — رخداد تازه(مصطفی مهرآیین)
آدرس کانال: @mostafamehraeen
دسته بندی ها: تلگرام
زبان: فارسی
مشترکین: 22.83K
توضیحات از کانال

ما فقیر شده ایم.ما از میراث انسانی یکی پس از دیگری دست
برداشته ایم.(والتر بنیامین)
@mostafamehraeen1975

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها 24

2021-09-15 22:52:38 گرفتار در نفرین "نفرت از دیگری"

۱.ژولیا کریستوا در مقاله درخشان "ملت فردا چگونه ملتی است؟" بار دیگر سخن از مهمترین مساله جهان امروز یعنی مساله " هویت" می گوید: آیا انسان آینده می تواند به متنی جدید تبدیل شود که حاصل در هم تنیده شدن متون متفاوت است یا آنکه فراری از این جهان دیگری ها باز به مفاهیم خونباری چون "خانواده،قومیت،ملت، نژاد،و هویت دینی" پناه خواهد برد و جهانی انباشته از انسان های بیگانه از هم خواهد ساخت که با "عقب نشینی اوتیستی به ارزش های بومی شان" میکوشند آن "پناهگاه نخستین" یا به زبان خود کریستوا "مرتجعانه ترین مخرج مشترک یعنی ریشه های ملی و کیش نیاکان" یا " سپر ریشه ها" را زنده کنند و به رواج "نفرت تدافعی" بپردازند و حتی همسایه ضعیف خود را یا زنان جامعه را در این زنجیره نفرت سپر بلای افسردگی و تنفر خویش کنند؟

۲.این پرسش پرسشی است بزرگ که تاریخ آن جدا از پاسخ های معرفتی به آن، انباشته از داستان های کشتار انسانها و خونریزی است.کریستوا خود عاشق جهانی است که در آن "آدمی باید پدر و مادر خود را ترک گوید"(انجیل) و ملتی بدون ملت گرایی بسازد".کریستوا عاشق "کولاژ یا ترکیب هویتی" و اصولا در انتظار خلق "ملت فردا"ست؛ملتی که در آن آنگلو ساکسون ها،هلندیها،اسپانیایی ها،ایرلندی،ژاپنی ها،ایرانیها،افغانستانی ها،هندیها،و....ملتی دگر بسازند و در کنار یکدیگر همچون انسان(و نه صرفا شهروند) زندگی کنند.به همین دلیل از نگاه کریستوا مساله "ملت" مساله ای مربوط به آینده است و نه گذشته.ملتی همچون ایران را باید در آینده جست و به شکل گیری آن کمک کرد و آن را ساخت و نه آنکه در گذشته دور یا نزدیک به دنبال آن گشت.

۳.جهان اسلام،اما،یکی از خونبارترین پاسخ ها به مساله "هویت در جهان امروز" را تجربه کرده است.جهان اسلام،از جمله ایران، گرفتار در " بازگشت به خویشتن"،"آسیا در برابر غرب"، و " غربزدگی" همواره به غلط کوشیده است گرفتار در ایده "تحقیر" ، ستایش از ریشه های انتزاعی را تبدیل به نفرت از تجربه زیسته عادی مردمان خود کند و با بازخوانی دایمی تروما و رنج ناشی از "دیگری بیگانه بزرگ ویرانگر"،ویرانی را در جامعه خود نهادینه سازد.تحولات در جهان اسلام را اگر نگوییم فقط ریشه در "نفرت از خویش" دارد،قطعا حاصل افراد مورد خشونتی است که ناامید از خود به یک
جهان عبوس و آتشین مزاج خصوصی عقب نشینی می کنند؛به زبان خود کریستوا به جهانی نام ناپذیر و زیست شناختی، "انزوای" نفوذ ناپذیر یک بهشت آغازین اسرار آمیز:خویشتن،خود،ما،ملت،امت،ایران،...... و در آخر "امارت اسلامی".

توضیح:کتاب "ملت هایی بدون ملت گرایی" کریستوا به ترجمه مهرداد پارسا در بازار کتاب موجود است.

http://t.me/mostafamehraeen
2.9K viewsMostafa Mehraeen, edited  19:52
باز کردن / نظر دهید
2021-09-10 01:19:45 مسئولیت فیلسوف تولید بحران فکری است!

۱.سایمون کریچلی،فیلسوف برجسته انگلیسی، در شرح اندیشه هوسرل معتقد است هوسرل سعی در نشان دادن رابطه مهم میان زیست جهان،تجربه رادیکال سنت و این ایده دارد که می توان جامعه را به گونه ای دیگر سامان داد.او در نهایت میگوید به باور هوسرل شرط امکان خلق جامعه ای جدید "تولید بحران" است.کریچلی مسئولیت تولید بحران را بر عهده فیلسوف می گذارد و می نویسد" مسئولیت فیلسوف ارائه تبارشناسی هایی(در معنای بازگشت به منشاء) است که بحران ایجاد می کنند. وضعیت تاریک فیلسوف وضعیتی خواهد بود که در آن بحران تشخیص داده نشود و این جاست که مردم می گویند <بحران،کدام بحران؟>......و به نوعی سرخوشی گاومنشانه دچار می شوند.مسئولیت فیلسوف تولید بحران است".

۲.وضعیت امروز افغانستان به نوعی بیان آینده ماست اگر وضعیت کنونی خودمان را به زبانی فلسفی تبدیل به "بحران" نسازیم.به زبان هوسرل متاخر بزرگترین بحران در یک جامعه آن است که "صورت یا فرم یا شکل" جایگزین " زیست جهان" یا "زندگی انباشته از مساله" شود.به زبان دیگر بزرگترین بحران،بحران "جایگزین شدن سوژه فرم گرا و قالب گرا" (در جامعه ما سوژه فقه گرا ظاهرپرست)به جای "سوژه حساس و آگاه" است که با حس گری خود سعی در فهم تروما و رنج زندگی دارد.

۳.به همین دلیل کریچلی معتقد بود در جهان پر از بحران امروزی به جای گوش دادن به توصیه کتاب های "راهنمای موفقیت" که به شما می گویند "چگونه از دلشوره دست بشوییم و زندگی آغاز کنیم" باید یاد بگیریم " چگونه از زندگی دست بشوییم و دلشوره آغاز کنیم".این دلشوره اما دلشوره یک سوژه حساس و آگاه گرفتار در بحران است که می کوشد بحران های خود را تبدیل به امکان خلق جامعه جدید کند.

۴.ظاهرگرایی سیاسی،ایدئولوژیک، فقهی، و تکنوکراتیک حاکم بر جامعه امروز ما که خود را به طور کامل از زیست جهان انسان ایرانی منفک ساخته و بی اعتنا به رنج و درد انسان ایرانی سعی در حساسیت زدایی انسانی از خود دارد تا اصولا بی توجه به بوی زخم و خون جامعه به گسترش قدرت خود بپردازد، بحرانی است که قطعا جامعه ایران را به سمت نابودی پیش خواهد برد.وظیفه امروز تفکر ایرانی چیزی جز تبارشناسی این ظاهرگرایی و فهم منشاء آن نیست.این تبارشناسی چیزی جز تبارشناسی دین نیست که ،به زبان هوسرل،فعال کردن دوباره آن یادآوری این حقیقت است که نگرش دینی به بافت تاریخی یا زیست جهان خاصی تعلق دارد و هرگز نمی توان آن را همچون یک الگوی ریاضی در همه جا تکرار کرد.باید با بحرانی تصویر کردن مساله دین امکان خلق جامعه جدید و امید به زیستن دگرگونه را دوباره در جامعه زنده ساخت و گرنه سرخوشی ایدئولوژیک موجود ما را بیش از پیش نابود خواهد ساخت.

http://t.me/mostafamehraeen
2.7K viewsMostafa Mehraeen, edited  22:19
باز کردن / نظر دهید
2021-08-31 16:49:33
1.4K viewsMostafa Mehraeen, 13:49
باز کردن / نظر دهید
2021-08-31 16:49:14
1.4K viewsMostafa Mehraeen, 13:49
باز کردن / نظر دهید
2021-08-09 15:43:18 فایل صوتی کارگاه " قدرت از نگاه فوکو".
http://t.me/mostafamehraeen
2.2K viewsMostafa Mehraeen, edited  12:43
باز کردن / نظر دهید
2021-07-30 23:12:14 چرا در نظام سیاسی ما همه چیز بر محور شهوت و تن زنان و غیرت یا عدم غیرت مردان تحلیل می شود؟

۱. دکتر محمد توکلی طرقی در کتاب باارزش خود با عنوان "تجدد بومی و بازاندیشی تاریخ" می کوشد نشان دهد که چگونه فهم ایرانیان از خود و جهان غرب در عصر قاجار بر محور "پیکر زنان" صورتبندی و تدوین شده است و این شیوه تصور با فهم ایرانیان از خود چه می کند. او می نویسد:" در این بافت گفتمانی فرنگستان همچون دارالفساد بی حجابی و بی عصمتی زنان و بی غیرتی مردان فرض می شود و ملت متمدن اسلام را علمدار حجاب و عصمت زنان و باغیرتی مردان بر می شمرند.غیرت مردان به حجاب زنان وابسته بود و بی حجابی زنان حکایت از نامردی مردان می کرد" .

۲.اکنون پس از گذشت صد سال از آن دوران باز هم همه چیز حکایت از دلبستگی سیاسیون ما از استعاره "حجاب و پرده داری یا پرده پوشی زنان و غیرت یا عدم غیرت مردان" در فهم از کشور و مسائل آن دارد.پیوند دادن همه چیز به مساله ناموس و غیرت اصولا تبدیل به تنها شیوه ارتباط نظام سیاسی با مسائل جامعه و جهان شده است.سیاسیون ما از هر چه که سخن می گویند-اعم از دوچرخه سواری،پوشش مردان و زنان،آب بازی،آمدن زلزله و سیل،گسترده شدن کرونا،ساخت موشک،اتفاقات در آمریکا و بقیه نقاط جهان غرب،اینترنت،جنبش های اجتماعی،ازدواج دختران یا پسران و.....- می کوشند آن را با میانجی تن زنان و غیرت یا عدم غیرت مردان فهم کنند تا آنجا که می شود ادعا کرد ما امروزه با یک ایدئولوژی و نظام سیاسی کاملا جنسیت زده روبرو هستیم.

۳.اکنون به زبان فوکو پرسش اینجاست که اینگونه فهم از جامعه و جهان و ارتباط گرفتن با همه چیز از منظر نوع رابطه آن با پیکر زنان با خود نظام سیاسی موجود چه کرده است."مساله فقط آن نیست که ما چه میکنیم.مساله مهمتر آن است که آنچه انجام می دهیم با ما چه می کند و از خود ما چه می سازد؟"نظام سیاسی موجود با این شیوه فهم از جامعه و جهان خود را در وضعیت دوگانه انفعال و تهاجم قرار داده است.از یکسو برای اینکه این پیکر زنانه آسیب نپذیرد باید خود را از بسیاری دستاوردهای بشری محروم سازد و از سوی دیگر برای دفاع از این پیکر زنانه باید دائم به این سو و آن سو حمله کند.حاصل این دو عمل هم دوری از مردم جامعه است و هم دشمنی با جهان.ما باید بدانیم که جهان امروز را نمی توان مبتنی بر استعاره عفت و حیا و پاکی و غیرت فهم کرد.این مفاهیم اگر با ارزشند که قطعا هستند به حوزه سیاست تعلق ندارند و سیاست را نمیتوان بر آنها ابتنا کرد،چرا که ذهنیت جنسیت زده تا اعماق روان هر جامعه ای را خواهد آزرد و انسان را به زبان سارتر و کامو تبدیل به یک "اشتیاق بیهوده" خواهد ساخت.ذهنیت جنسیت زده توهین به همه دستاوردهای فرهنگ بشری و حیات اجتماعی یک جامعه است.

http://t.me/mostafamehraeen
2.3K viewsMostafa Mehraeen, edited  20:12
باز کردن / نظر دهید
2021-07-28 20:20:53 از سخن گفتن از "عشق و امید و زندگی" کوتاه نیایید و به پروبلماتیک کردن "انسان ایرانی" بپردازید

۱.بی شک روزهای سختی بر ما می گذرد.به یک معنا همه چیز در این کشوردر این روزها بر علیه "انسان" و " زندگی انسانی" است.گویا سویه های تاریک اقتصاد و سیاست و فرهنگ و حتی خود انسان یکجا جمع شده اند تا ما را نابود سازند.چگونه می توان تصور کرد که ما این گونه به مرگ یکدیگر راضی شویم و به جای "آفرینش زندگی" به ساختن بستر مرگ یکدیگر مشغول شویم.ما می توانستیم بسیار آسان در این جهان زندگی کنیم و حتی در عین تفاوت با همه اندیشه هایی که با آنها مخالفیم به خلق یک نظام سیاسی متفاوت بپردازیم و راه خود را زندگی کنیم ولی ایده پرداز مرگ و فقر و خشونت در جهان و ایران نشویم.

۲.بهرحال این تقدیر تاریخی ما در این لحظه از تاریخ است که قطعا به زبان مارکس بخشی از ضرورت تاریخی این جامعه است و در دیالکتیک با نحوه زیست تاریخی ما می باشد.در مقابل این وضعیت به دو شیوه می توان به کنش پرداخت: الف.انقلاب بیرونی،ب.انقلاب درونی.در مورد انقلاب بیرونی من معتقد به گزاره برجسته اسکاچپول متفکر انقلابها هستم که معتقد بود "انقلاب ها می آیند،ساخته نمی شوند".می دانم به این گزاره ساختاری می توان نقدهای بسیار از منظر توان کنشگری انسان کرد،بااینحال دانش فعلی من از وضعیت جامعه ایران گزاره اسکاچپول را برای من معنادارتر ساخته است.در مورد انقلاب درونی اما رویکرد من رویکردی پدیدارشناختی است.به زبان پدیدارشناسان "هدف ما از بودن در این جهان نه تفسیر جهان است و نه تغییر آن،بلکه می خواهیم به مشارکت در جهان بپردازیم".به زبان پدیدارشناختی،آنچه امروز بر ما می گذرد اگرچه حاصل موقعیت تاریخی ماست،ریشه در واقعیت های عمیق مربوط به ماهیت بشر نیز دارد.بشر همواره گرایش به خلق فاجعه داشته است.باید با مشارکت در جهان و زندگی به کنترل توان فاجعه آفرینی انسان پرداخت.به زبان پدیدارشناسی بهترین راه حل برای جلوگیری از تداوم فاجعه سازی انسان فهم ماهیت فاجعه ساز بشر با هدف تنگ کردن فضای تنفس خشونت در بشر است.راه تنگ کردن فضای تنفس خشونت وجودی انسان که در جامعه امروز ما در بی نهایت آن تحقق بیرونی یافته است چیزی جز ایجاد ترک در یکدستی و یکپارچگی خشونت نیست.البته که باید به همه شکل به جنگ خشونت رفت و آن را با قانون و روش هایی همچون دموکراسی محدود ساخت.بااینحال،سویه دیگر خشونت وجودی بشر یعنی عشق و امید و توان روایتگری انسان را نیز باید زنده ساخت و با برجسته ساختن آن ها فضای تنفس خشونت را محدود کرد.خشونت حاصل دست انسان هایی است که به زبان آرنت گرفتار در حماقت ساختارها به احمق هایی مبتلا به ابتذال شر تبدیل شده اند.تاکید بر عشق،امید و روایت تمام داشته ما در بنیان نهادن جهانی است که کمتر گرفتار در ابتذال شر خواهد بود.هدف خشونت چیزی جز منزوی ساختن و دیوانه و کم رمق کردن انسان های آزاد نیست.هدف خشونت چیزی جز خشونت آفرینی بیشتر در یک جامعه نیست.برای گذر از این موجود وحشتناک نباید صرفا به چشمانش زل زد.او عاشق زل زدن ما به چشمانش است.باید بازی را عوض کرد.سخن گفتن از عشق و امید و روایت کردن زندگی انسانی یعنی بیرون رفتن از بازی خشونت با بی اعتنایی مطلق به چشم های وحشت آفرین آن.انسان عاشق می تواند خشونت بیافریند،اما او می خواهد با برجسته ساختن وجه دیگری از انسان یعنی عشق در این جهان مشارکت کند.

۳.گذار از وضعیت امروز این جامعه و خلق جامعه بهتر قطعا نیازمند ایجاد تغییرهای بنیادی در ساختارهای اقتصادی،سیاسی و حقوقی این جامعه است.بی شک،ساده لوحی است که تصور کنیم ساختارهای عظیم قدرت به آسانی قابل تغییر یا دستکاری هستند.بااینحال،این نیز نادرست نیست که خالق و کنشگر تمامی این ساختارها موجودی است به نام انسان که این ساختارها را مبتنی بر ابعاد وجودی خود ساخته است، هر چند که اکنون این انسان گرفتار در ساختارهای دست آفرین خود باشد.باید به پروبلماتیک کردن " انسان ایرانی" پرداخت و به طرح این پرسش پرداخت که از کی و کجا و چگونه انسان ایرانی این گونه در خشونت فرو رفت و از تمامی دستاوردهای تاریخی خود فاصله گرفت و سقوط کرد.مساله امروز ایران صرفا ساختارهای سیاسی اقتصادی آن نیست.انسان ایرانی به زبان مارسل باید به مساله کردن خود بپردازد و این سوال ساده را در مقابل خود طرح کند که از خود در این زندگی چه ساخته است و این شیوه انسان بودن دارای چه پیامدهایی برای جامعه ایران و جهان انسانی است.باید پرسید ما از چه زمان و بنا به چه عواملی اینگونه ستایشگر مرگ و نیستی و بلاهت و انحطاط و نابودی خود شدیم؟
http://t.me/mostafamehraeen
3.8K viewsMostafa Mehraeen, edited  17:20
باز کردن / نظر دهید
2021-07-26 21:34:17 چند نکته درباره جنبش های اجتماعی اخیر در ایران

۱.جنبش های اصیل اجتماعی در ایران پس از انقلاب از جنبش سال نود و شش و پس از طرح شعار "اصلاح طلب اصول گرا دیگه تمومه ماجرا" آغاز شده است که ادامه آن را می توان در جنبش سال نود و هشت و در جنبش فعلی خوزستان دید.

۲.دوم خرداد جنبش نبود،بلکه میل به اصلاحات در درون نظم موجود از طریق انتخابات بود که البته با حضور پرشور مردم،به ویژه طبقه متوسط و طبقه بالا، صورت گرفت و از همین رو می شود در تحلیلی دیگر آن را گونه ای جنگ درونی در درون خود نظام سیاسی برای به دست گرفتن مناصب قدرت دانست.

۳.جنبش دانشجویی سال هفتاد و هشت باز گونه ای دیگر از بازی گرفتن دانشجویان و مردم در بازی قدرت اصلاح طلب و اصول گرا بود و اصالت نداشت.

۴.جنبش سال هشتاد و هشت یک قربانی واقعی داشت و آن میر حسین موسوی بود که صادقانه و بدون داشتن هر گونه ادعا نسبت به قدرت وارد بازی انتخاباتی شد که باز جنگ قدرت اصلاح طلبان و اصول گرایان به شکل گیری آن دامن زده بود.میر حسین موسوی شریف ترین انسان در تاریخ سیاسی معاصر ایران است که پیش از همه، در مقام تحلیل، وقوع جنبش های اصیل نود و شش و نود و هشت و خوزستان را به ما گوشزد کرده بود.

۵.بنابراین،تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی را می توان به قبل از نود و شش و بعد از نود و شش تقسیم کرد.جنبش های مردمی(مردم محروم جامعه) نود و شش و نود و هشت و خوزستان جنبش های اصیلی هستند که به جای دعواهای درون دستگاه حکومت ریشه در بستر اجتماعی واقعی جامعه ما دارند و برآمده از ضرورت یا عدالتی هستند که در چهل سال گذشته به آن بی اعتنایی شده است.به زبان آصف بیات،در جامعه ما عدالت چیزی جز داشتن یک زندگی آبرومندانه و با عزت و شرف نیست و این همان خلایی هست که جمهوری اسلامی یا بدلیل گرفتار بودن در "بازی اصلاح طلب و اصول گرا و یا بازی آمریکا و ایران" به آن بی اعتنایی کرده است.اینروزها،روزهایی است که جمهوری اسلامی باید بداند در چهل سال گذشته به مساله عدالت بی اعتنایی کرده و باید به آن باز گردد و برای تحقق عدالت راهی جز ایجاد فضای باز اجتماعی و فرهنگی ندارد: تنها در یک فضای باز اجتماعی و فرهنگی است که عدالت امکان تحقق یافتن دارد.

یک نکته:این متن حاصل گفتگوی من با یکی از دوستانم است که طبعا کلمات او هم در متن جاریست.

http://t.me/mostafamehraeen
1.6K viewsMostafa Mehraeen, edited  18:34
باز کردن / نظر دهید
2021-07-24 20:38:00 جنبش های اخیر مردم ایران جنبش هایی "اخلاقی" هستند

۱.اگر بپذیریم تاکنون در ادبیات انقلاب ها از دو نوع شورش و حرکت اجتماعی یعنی "انقلاب"(در انقلابها مردم می خواهند مبتنی بر رهبری و ایدئولوژی یک حکومت را پائین بکشند) و " جنبش های اجتماعی نوین"( در این جنبش ها فعالان اجتماعی سعی در به چالش کشیدن گفتمان های غالب و از بین بردن پیامدهای منفی آنها دارند)،سخن گفته شده است،آصف بیات در کتاب " سیاست های خیابانی" از نوع سومی از جنبش ها سخن می گوید که خود از آنها با تعبیر "جنبش های اخلاقی" یاد می کند.اگرچه او فقط از تهی دستان و جنبش تهی دستان سخن می گوید،ادبیات نظری او را می توان به جنبش های سال های اخیر ایران تسری داد.

۲.به باور بیات،مردمانی که به لحاظ اخلاقی مورد تجاوز قرار گرفته اند،رو به شورش می آورند.چنان که بیات می گوید آنچه این مردم را به پیش می برد "ضرورت" است: ضرورت بقا و یک زندگی آبرومندانه.مردم در یک "پیشروی آرام،صبورانه،زمان دار و سرایت کننده" می کوشند به رهایی از دشواری ها و بهبود زندگی خود دست پیدا کنند.به باور بیات،در خاورمیانه ضرورت حفظ یک زندگی آبرومندانه پایه درک مردم از "عدالت" را شکل می دهد.به یک تعبیر جنبش مردم در خاورمیانه جنبشی فلسفی است که خود را در مفهاهیمی زمینی مثل "زندگی آبرومندانه و شرافتمندانه" نشان می دهد.به اعتقاد بیات وقتی مردم در ایران می گویند "چاره ای نیست" یا عرب ها می گویند "نعمل ای"( چه کار دیگری می توانیم بکنیم؟) در واقع به زبان اخلاقی از شورش خود برای حفظ زندگی آبرومندانه و توانایی دفاع از حریم خانواده که هم بقا و هم آبرو و حیثیت آنان است،دفاع می کنند.

۳.وقتی عدالت یعنی "ضرورت" و وقتی ضرورت یعنی داشتن خانه ای برای زیستن و حفظ آبرو دیگر نمی توان این جنبش را جنبشی برآمده از امیال دشمنان دانست و به سرکوب آن پرداخت.در وضعیت امروز ایران،آنچه مردم را به خشم آورده است ناتوانی آن ها در حفظ آبرو و حیثیت خود است.جنبش مردم ایران جنبشی اخلاقی است که باید مبتنی بر اخلاق نخست آن را پذیرفت و دوم با تکیه بر عقلانیت علمی به سیاست ورزی برای حل آن پرداخت و گرنه مردم ایران دیگر مبتنی بر آنچه از آن به عنوان "ضرورت" یا " عدالت" سخن گفتیم از ذخیره ایدئولوژیک یا گفتمانی جمهوری اسلامی فراتر رفته اند و هرگز به آن باز نخواهند گشت.این روزها روزهای پیروزی گفتمان "اخلاق"یا "آبرو و شرافتمندی" بر گفتمان "دشمن" است.

http://t.me/mostafamehraeen
3.5K viewsMostafa Mehraeen, edited  17:38
باز کردن / نظر دهید
2021-07-24 13:52:39 فایل صوتی سخنرانی با عنوان"بحران های جمهوری اسلامی و الگوی سیاسی مناسب برای گذار از آن ها".https://t.me/mostafamehraeen
2.3K viewsMostafa Mehraeen, 10:52
باز کردن / نظر دهید