2021-06-13 14:51:31
به بهانه انتخابات:وضعیت موجود حاصل جمع خاتمی و احمدی نژاد است
۱.انقلاب که شد جامعه در دنیای ذهنی خود با سه پرسش جدی روبرو شد:الف:هدف ما چیست و وسیله تحقق آن کدام است؟، ب: انسان موجود چیست و انسان مطلوب ما کدام هست؟ و ج: شرایط تا کجا در کنترل خداست و از کجا به بعد در کنترل عقل انقلابیون است.هدف شد تحقق حکومت ولایی،رسیدن به قدس از راه کربلا،...و وسیله تحقق آن شد تاسیس و تثبیت حکومت دینی انقلابی.انسان موجود انسان انقلابی توبه کرده از زندگی در نظام شاهی بود که می کوشید با تلاش در راه شهادت توبه خود را کامل کند و فدای انقلاب شود.حد دخالت خداوند در جامعه هم تا بی نهایت بود و عقل انقلابیون تابعی از خواست خداوند بود.
۲.با فوت آیت الله خمینی و پایان جنگ و بر سر کار آمدن دولت سازندگی هاشمی این سه پرسش پاسخ های دیگر یافتند: هدف شد توسعه اقتصادی و سازندگی.وسیله رسیدن به آن شد حل شدن در نظم جهانی،جذب سرمایه جهانی،بالابردن تولید نفت و دیگر مواد خام و خام فروشی،گسترش دانشگاه ها و تربیت نیروی علمی مورد نیاز برای توسعه کشور و...کنش گر موجود انسان انقلابی از جبهه برگشته بود که حالا باید تبدیل میشد به بوروکرات سازندگی دارای پست مدیریتی و....دامنه دخالت خداوند در زندگی محدود شد و عقل بشری و علم ارزش بیشتر یافت تا کشور سازندگی را تجربه کند.
۳.سازندگی از بالا و توسعه دستوری در حال پیش رفتن بود که جامعه خواستار آزادی بیشتر در سطح فرهنگ و مشارکت سیاسی شد.از درون تحولات مثبت (در سطح اقتصاد) و منفی( در سطح سیاست و تا حدودی اجتماع و فرهنگ) دولت سازندگی بود که میل به اصلاحات و بردن جامعه به سمت زندگی مورد توقع طبقه متوسط شهری بیرون آمد و دولت اصلاحات شکل گرفت.اینبار هدف توسعه سیاسی بود و وسیله آن بها دادن به نیروهای سیاسی پیشرو،گسترش مطبوعات،میل به کاستن از قدرت سیاسی رهبر و...بود.کنش گر مطلوب نیز انسان متعلق به طبقه متوسط رو به بالا بود که روزنامه می خواند و بحث می کرد و در پی آن بود که قبض و بسط تئوریک دین و سیاست و اجتماع را ممکن سازد.امور در چارچوب عقل و اراده بشر تحلیل شدند و قدرت خداوند محدود به قلمرو خصوصی ایمان مردم شد.
۴.در چنین فضای نخبگی آنچه مورد بی اعتنایی قرار گرفت جمعیت وسیع توده های طبقه پایین جامعه یا همان جمعیت عوام بود که بواسطه بی اعتنایی دولت خاتمی به نیازهایش به دنبال یافتن رئیس جمهوری بود که همه چیز را در سطح عوام جامعه مطرح سازد و به جای سخن گفتن از کلمات شیک روشنفکری از درد و رنج ها و نیازها و خواست های طبقه پائین و طبقه متوسط رو به پائین سخن بگوید.احمدی نژاد در درون چنین شرایطی تبدیل به چهره دوست داشتنی طبقات پائین جامعه و نیروهای سیاسی ولایی شد که در سطح سیاسی در پیوند با احمدی نژاد بودند.انتخاب یک رئیس جمهور طبعا فقط دارای پیامدهای داخلی نیست.انتخاب رئیس جمهور هم در سطح فردی و هم در سطح گروهی و ملی و بین المللی تاثیر گذار است.چه بسا ما با انتخاب فردی در انتخابات خود زندگی سراسر دنیا را دچار مشکل سازیم.هدف دولت احمدی نژاد پوپولیسم گسترده یعنی بازتعریف همه چیز مبتنی بر ذهن عوام و توده های پایین دست جامعه شد.برای عملی ساختن این هدف احمدی نژاد در سطح گروهی و طبقاتی کمر به قتل طبقه متوسط و متوسط رو به بالا بست،طبقه پایین جامعه را دچار جابجایی سطحی در زندگی ساخت و آنان را متوجه فقر خود و ارزشمند بودن زندگی شیک شهری ساخت، و در سطح بوروکراسی کشور را دچار فساد گسترده ساخت که بوروکراسی بی نظارت شده بود و بودجه ها را میشد به راحتی برد و خورد.در سطح سیاسی طبقه مورد اقبال در دولت خاتمی را نابود ساخت.در سطح بین الملل ایران را تبدیل به یک شر بزرگ جهانی ساخت.کنش گر مطلوب این دولت ساده زیست بی اعتنا به نظم مدرن زندگی و عقلانیت بشر ی بود که می بایست خود را در قالب قربانی نظم بورژوا گونه سرمایه داری مورد توجه هاشمی و خاتمی فهم کند و هویت بخشد.سیاست های احمدی نژاد نهایتا کشور را تا ورطه افتادن در نابودی کامل پیش برد و مساله "نجات کشور" را تبدیل به مساله اصلی جامعه ایران ساخت.
۵.از درون پروژه "نجات ایران" بود که جنبش سبز و دولت اعتدال سر برآورد.جنبش سبز سرکوب شد اما جنبش بنفش اعتدال به دولت دست یافت تا جامعه را نجات دهد.اما فرآیند نجات ایران دیگر به آسانی ممکن نبود که اکنون کشور تبدیل به کشوری شده بود که در همه سطوح خرد و کلان خود با بحران روبرو بود و هست.اکنون پس از هشت سال تلاش برای نجات ایران وضعیت عینی ویران شده جامعه چنان قدرتمند گشته که دیگر هیچ کس در نظم موجود قادر به صورتبندی گفتمانی و فکری آن نیست.این وضعیت همچون امر واقع لاکان تمامی نظم نمادین موجود را دچار بحران ساخته و دیگر اصولا هیچ بازی زبانی قادر به فرموله کردن این وضعیت و طرح " چه باید کرد" مطلوب و مناسب نیست.
2.2K viewsMostafa Mehraeen, 11:51