2022-09-01 12:57:21
نيمنگاهیبهزندگیوشعر
«مهدیشريفیشادفر»
#اسداله_جنتی
منتشرشده در صفحه #باغ_ابریشم روزنامه #نقدحال شماره ۱۱۲۷ شنبه ۵ شهریور ۱۴۰۱
مهدي شريفيشادفر متخلص به »آئينه« در روز هيجدهم شهريورماه يكهزار و سيصد و پنجاه و يك در دهستان فارسينج(پارسينه) از توابع شهرستان سنقر ديده بهجهان گشود.
تحصيلات خود را از دبستان ابتدايي شهيد عليرضا قرائي آغاز نمود و مقطع راهنمائي تحصيلي را در مدرسهي راهنمايي تحصيلي دكتر علي شريعتي دهستان فارسينج سپري كرد. پس از آن مقطع متوسطه را در دبيرستان محمد هدايتي در شهرستان سنقر گذراند و موفق به كسب مدرك ديپلم در رشتهي تحصيلي ادبيات و علوم انساني شد.
پس از آن از دانشگاه فرهنگيان مدرك ليسانس را در رشتهي امور تربيتي اخذ نمود و به استخدام آموزش و پرورش درآمد و به تربيت آيندهسازان پرداخت.
وي سرودن شعر را از دوران دبيرستان آغاز نمود و عروض و قافيه را نزد دبير ادبيات مرحوم، استاد جهانشاه ارباسي متخلص به شهاب فراگرفت و از محضر اساتيدي چون: اقبال بنيعامريان متخلص به شاهد سنقري صاحب كتب »رقص مرگ برگها« و »محراب سنگر«؛ محمدجواد محبت صاحب كتب »از خيمههاي عاشورا« و »موج عطرهاي بهشتي«؛ فرشيد يوسفي صاحب كتب »باغ هزار گل« و »زندگينامه بزرگان كرمانشاه« بهرهي فراوان برد.
وي در انجمنهاي ادبي دوران دانشجويي شركت فعال داشت و اشعارش در روزنامههاي باختر و ابوذر و صفير غرب چاپ ميشد.
شريفيشادفر حدود بيست سال از شعر و شاعري كنارهگيري نمود و كنج خلوت برگزيد. اما از سال 1397 خورشيدي به اصرار و تشويق دوستان و اطرافيان به عرصهي شعر و شاعري برگشت و در قالبهاي غزل و دوبيتي و رباعي شعر سرود و در اختيار علاقهمندان به شعر و ادب قرار داد.
آئينه معتقد است كه تخلص امضاي هنري شاعر است. وي به زادگاه و مردمان خوب ديار خود عشق ميورزد و در اشعارش به خاطرات آن زمان اشاره دارد. مانند چهار غزل تحتعنوان »گوشهنشين« كه در يك شب سروده شد.
سايهاش مستدام باد
#توراخيلی
خودت هم خوب ميداني، كه من خيلي تو را... خيلي
وفا از تو نميبينم، ولي جور و جفا خيلي
اگرچه بيوفايي و سراغ از ما نميگيري
ولي تو جانِ من هستي و من قلبا تو را خيلي
هميشه شهرهي شهري و شهر آشوب دلهايي
كه در زيبايي و در بيوفايي هم شما خيلي...
شدم از عشق تو رسوا، به پايت آبرويم ريخت
شنيدم از رفيقان حرفهاي ناروا خيلي
نميدانم چرا چرخِ فلك اينگونه ميچرخد
كه يار باوفا كم هست و يار بيوفا خيلي
ببين اوج وفاداري و قعر بيوفايي را
تو نفرينم فراوان كردي اما من دعا خيلي
بلاگردان چشمانت شدم اي بيوفا! بنگر
كه ميبارد به روي (آينه) سنگ بلا خيلي
بيا با گوش خود يك دم صداي قلب من بشنو
تو را خيلي... تو را خيلي... تو را خيلي... تو را خيلي....
@naghdehall
369 views09:57