Get Mystery Box with random crypto!

نی نی پرارین

لوگوی کانال تلگرام niniperarin — نی نی پرارین ن
لوگوی کانال تلگرام niniperarin — نی نی پرارین
آدرس کانال: @niniperarin
دسته بندی ها: سرگرمی ها
زبان: فارسی
مشترکین: 69.64K
توضیحات از کانال

🔴وب سایت ما
www.niniperarin.com
🔴 اینستاگرام ما
http://www.instagram.com/niniperarin.official
🔴تعرفه #تبلیغات
https://t.me/joinchat/AAAAAEAySHOOTWNnDRQqSQ

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 121

2021-12-24 09:30:02 #شما_فامیلتون_چیه؟ (حتما بخونید! بی نظیر بود )
join @niniperarin
درست 100سال پیش، سوم دی ماه 1297، برای اولین بار اداره ی ثبت احوال در ایران تاسیس شد و اولین شناسنامه صادر شد! اولین شناسنامه ی ایران به نام "فاطمه ایرانی" صادر شد و اولین پاسپورت ایرانی هم برای عبدالحسین خان سپنتا در شهر بمبئی صادر شد. عبدالحسین خان همان کسی بود که فیلم دختر لُر را ساخت! به دستور شاه، از آن زمان به بعد کسی حق نداشت دیگری را با لقب صدا کند و همه باید سجل میداشتند! در این دوران، افرادی، به عنوان مامور ثبت به مناطق مختلف فرستاده می‌شدند تا نام خانوادگی برای هر طایفه بگذارند و آن را ثبت کنند! انتخاب نام خانوادگی، خود ماجرایی داشت و معمولا از چند روش پیروی می‌كرد! مامور ثبت احوال آن زمان، سجل را یا بر اساس شغل جد و نیاکان فرد انتخاب میکرد و یا شهرت فرد را، به عنوان فامیل در سجل مینوشت! گاهی هم یك نام خانوادگی بر اساس شغل یا حرفه (همچون صراف، جواهریان، پزشكزاد) یا یك ویژگی بدنی یا فیزیكی (خوش‌چهره، قهرمان) برای فرد انتخاب میکرد! کانال نی نی پرارین. یا اینکه نگاه میکرد ببیند نام آن روستا چیست؟ و آن روستا را به عنوان فامیل فرد هم میگذاشت! اگر فرد پیشنهاد بهتری داشت، نام روستا یا محل سکونت، میتوانست به عنوان دنباله فامیل، ته فامیل بیاید! اما همیشه هم اوضاع بر وفق مراد نبود. مثلا اگر کسی به شهری مسافرت کرده بود و از بد روزگار، همزمان مامور سجل سر میرسید و میپرسید سجل گرفته ای و میگفت "نه"، چه بسا نام خانوادگی فرد بر اساس محلی که در لحظه ایستاده بود تغییر میکرد! ایرانی ها که نمیدانستند این سجل بعدها به چه کارها که نمی آید، نام فامیل را زیاد جدی نمیگرفتند و به خنده و شوخی خیلی از نامها گذاشته میشد و یا اگر مامور را عصبانی میکردند ممکن بود نامی در سجل بنویسد که خوشایند نباشد و مردم هم که سواد نداشتند، خیلی مواقع نمیدانستند که چه چیزی نوشته شده! اینطور شد که فامیل های عجیب غریبی در کنار فامیل های عادی به چشم میخورد! مثلا: اگر فرد کنار آب بود و سجل به او داده بودند فامیلش میشد "دم آبی"! یا اگر سیاه بود میشد"کلاغی"! یا اگر سر مامور ثبت احوال داد میزد، فامیلش میشد "غوغا، گَنده دماغ!!". اگر پدر خانواده نبود و مسافرت بود، مامور میپرسید که کجا رفته؟ اینطور بود که فامیل ها میشد"هندی، بحرینی! نی نی پرارین، کم کم به این دایره فامیل هایی مثل شصتی، پوستی، پایی اضافه شد. از این دست فامیل های عجیب غریب ایرانی که در ثبت احوال به ثبت رسیده، میتوان به فامیل های: بیچاره، گدا، فلاح ناگزیر لنگرودی، علی‌اف، چارلتن و جانسون، قصابزاده چرندایی،حقیر، مزدور اول، جمعه، شکرالله‌نژاد دراز کلاه!!! حسین‌زاده روزگذران خوش قلب، ریغ رحمت، سبزی خشک اشاره کرد!!!! جالب اینکه نوشتن فامیل با جوهر بود و اگر از بختِ سیاه، قلمِ مامور ثبت احوال، دوات نداشت، نقطه فامیل می افتاد! و یا اگر زیاد جوهر داشت، چند نقطه اضافه میشد و فامیل چیز نوینی میشد!!! اینطور بود که گاهی خواهر و برادرها هم فامیل هم نمیشدند و در یک خانواده چند فامیل بین خواهر و برادرها بود! مثلا در یک خانواده یکی میشد کوه نوری و خواهر او میشد کوه توری!!! وای به روزی که اختلاف خانوادگی می افتاد و یکی به دیگری میگفت که تو از اول فامیل ما نبودی! یکی جیرانی و یکی حیرانی و یکی جبرانی!!! بعد نوزاد جدید هم که پا به دنیا میگذاشت بر اساس این اسلوب فامیلش برگزیده میشد! داستان نام های خانوادگی داستان بی نهایت زیبایی است! ولی بیشترین فراوانی نام‌های خانوادگی در ایران به ترتیب «محمدی»، «حسینی»، «احمدی»، «كریمی»، «موسوی»، «جعفری» و «قاسمی» است. نام خانوادگی شما چیه؟ چه داستانی داره؟
#علا_آزاد
https://t.me/joinchat/AAAAADvfqFF7ezSCpx2lKg
2.8K views06:30
باز کردن / نظر دهید
2021-12-23 23:48:15 عالی
join @niniperarin
از عارفي پرسيدند: چرا اينقدر ذکر صلوات در منابع دينى ما تأکيد شده و براى آمرزش گناهان، وسعت روزى، صحت و سلامتى، گشايش در کارها و گرفتن حاجات و سلامتی فرزند و... اینهمه صلوات تجويز کرده اند، سِر و راز اين ذکر چيست؟
فرمود: اگر به قرآن نگاه کنيد فقط يکجا در قرآن هست که خداوند انسان را هم شأن و هم درجه ى خودش ميکند؛ يعنى از انسان ميخواهد که بيايد کنار او و با هم در يک کارى مشارکت کنند و آن آيه اینست:
انّ الله و ملائکته يصلّون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلّوا عليه و سلموا تسليما
خداوند و ملائکه اش براى پيامبر(ص) صلوات ميفرستند شما هم بياييد و همراهى کنيد
علّت عظمت و بزرگى ذکر صلوات همين است که انسان را يکباره تا کنار خداوند بالا ميبرد.
اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
میدونی اگه کپی کنین چند هزار تا صلوات فرستاده میشه؟
ثوابش برسه به همه دوستان
https://t.me/joinchat/AAAAADvfqFF7ezSCpx2lKg
2.0K views20:48
باز کردن / نظر دهید
2021-12-23 23:45:43 اگر مادر هستید توصیه میکنم حتما بخونید!
دسترسی به قسمت اول
https://t.me/niniperarin/12233
#مادر_شدن_عجیب_من 2022 (قسمت دوهزار و بیست و دو)
join @niniperarin
اکرمی صداش رو برد بالا و گفت: هرچی گند و منده، مال من دردمنده. این زنیکه با این اخلاق سگش، حتم دارم قیافه اش هم مث عفریته هاس. زنیکه، عقل من ناقصه یا تو که تا میرزا میاد خودتو به شغال مرگی میزنی؟ میرزا کجایی؟ خبط کردی. تره گرفتی قاتق نونت بشه، قاتل جونت شده. حالا هی بگو این زیارت رفته اس، مث سنگ غلتیده و رفته تا کربلا، این وصله ها بهش نمیچسبه. من چشم ندارم، تو که داری واز کن و ببین چطوری رس همه رو میکشه این عفریته.
میرزا داد زد: لال شین. همه تون لال شین...
رقیه یه اَ دَ بَ دَ کرد، بعدش هم زد زیر گریه و از اتاق رفت بیرون.
رو کردم به میرزا و گفتم: این بدبخت فلک زده که لال هست، تا حالا هم بیصدا وایساده بود اینجا، تو هم هی میگی لال بشین؟ یه سری به خودت بزن میرزا. اگه این ضعیفه ی توتولی گرفته به حق خودش بود و امشب، جای اینکه بری تو اتاق رقیه، تو رو نکشیده بود تو این لونه ی شیطون، نه آتیش به درخت می افتاد، نه این بساط پیاده میشد. خودش هم نمیشد چوب دو سر گه.
میرزا عصبانی گفت: برو بیرون کل مریم. برو تو اتاق خودت. یالا. بیشتر از این وانستا اینجا که دلم نمیخواد کاری بکنم که بعدا هم تو پشیمون بشی هم خودم!
سدطبیب گفت: منو ببر سوار خر کن، بعدش هر غلطی میخواین با هم بکنین. وایسین تا صبح همدیگه رو جر و واجر کنین. من که منتر شماها نیستم. از خواب شبم گذشتم واسه چندتا کـون نشسته.
میرزا رفت سراغ سدطبیب و همونطور که داشت کولش میکرد گفت: یالا کل مریم. جلوتر برو بیرون.
سدطبیب گفت: به من ربطی نداره که ناخوشتون سر از بستر ورداشته. منو کشوندی تا اینجا، حق الزحمه هم بایست بدی! تخم مرغ و کفتر و پشکل خر هم به کارم نمیاد. عین آدم پولش رو میدی.
میرزا با سر به من اشاره کرد برم بیرون.
گفت: باشه سید. پولت میدم. الان که میون زمین و هوا نمیتونم دست کنم تو جیبم. می افتی یه جای دیگه ات هم ناقص میشه، دیگه تا خونه هم نمیتونی بری.
همینطور که داشتم از در اتاق اکرمی می اومدم بیرون گفتم: ایشالا همیشه نونت سواره باشه و خودت پیاده. مرتیکه عوض طبابت اومد اینجا دو بهم زنی کنه بره. تازه مزد هم میخواد.
وانستادم که بتونه جوابم بده. رفتم سراغ رقیه که نشسته بود کنار در اتاقش و داشت اشک میریخت.
گفتم: ناراحت نباش رقیه. اینا از هر دسی بدن از همون دست پس میگیرن. دنیا دار مکافاته.
میرزا افسار خر سید رو گرفت و یه داد سر اون زبون بسته زد و از خونه بردش بیرون.
رقیه بلند شد بی اینکه نگاهم کنه رفت تو اتاقش و در رو بست....
لینک داستان در سایت
http://niniperarin.com/?page_id=115
این داستان متعلق به ادمین نی نی پرارین است و کپی برداری از داستان بی فوروارد مطلب و ذکر منبع( @niniperarin ) حرام است! استفاده فقط به شرط فوروارد!!
این داستان ادامه دارد...
99 views20:45
باز کردن / نظر دهید
2021-12-23 23:45:38
داستان #مادر_شدن_عجیب_من (قسمت 2021)
لینک داستان در اینستاگرام
http://www.instagram.com/niniperarin.official
(قسمت 2022)
103 views20:45
باز کردن / نظر دهید
2021-12-23 21:04:11
برای دخترها قوری وفنجان و عروسک میخریم و برا پسرها ماشین و تفنگ. وقتی میخوایم غذا بخوریم، همه خانمها باید کمک کنند. غذا كه تموم ميشه پدر خانواده ميگه: دخترم به مامان كمك كن ومادر لبخند ميزنه و پسر خانواده بدو به سراغ بازي ميره! دختر ياد ميگيره كمك به مادر و كار خونه وظيفه منه چون دخترم! پسر هم ياد ميگيره من نبايد حتي بشقاب خودم رو به آشپزخونه ببرم چون پسرم. همين ميشه كه بعداز يك عمر همان پسر در زندگي مشترك اگر بعد از ظهرهم به خونه برسه، صبر ميكنه تاهمسرش هرجا هست بياد و براش سفره بچينه! چون يادنگرفته هركس زودتر رسيد و سرحال تره ميتونه براي يارش كه خسته و كوفته از راه ميرسه غذا درست كنه! خیلی از مردها با افتخار میگن من تخم مرغم بلد نیستم بپزم!ما دختر را منفعل وبرای خانه داری بار میآریم و پسر را برای تکاپو.
ريشه این رفتار كه مرد توی خونه دست به سياه سفيد نميزنه و زن فقط باید آشپزی کنه و جاش تو آشپزخونس، در خانوادس. ریشه اینکه زنها به جسم وروحشون فشار ميارن حتی وقت مریضی خونه زندگي ازتميزي برق بزنه را باید در آموزشهاي كودكي درخانواده جستجو كرد!
به بچه ها درست زندگی کردن را یاد بدیم
join @niniperarin
3.0K views18:04
باز کردن / نظر دهید
2021-12-23 09:32:24
آقایون عزیز با اینکه طلا گرون شده ولی تا میتونید برای خانوما طلا بخرید... هم قند تو دلشون آب میشه هم حالشونو خوب میکنه! برای خودتونم طلا مثل زهر هلاهله!
الکی مثلا امروز روز زن بوده! کادو یادتون نره
join @Niniperarin
427 views06:32
باز کردن / نظر دهید
2021-12-22 23:40:33
حواست باشد
به كوتاهی زندگی
زندگی به همين
آسانی ميگذرد
مثل تابستانی كه رفت
مثل پاييزی كه تمام شد
بیاییم...
مهربان باشيم
و لبخند به لبها هدیه دهیم
join @Niniperarin
3.0K viewsedited  20:40
باز کردن / نظر دهید
2021-12-22 23:40:14 اگر مادر هستید توصیه میکنم حتما بخونید!
دسترسی به قسمت اول
https://t.me/niniperarin/12233
#مادر_شدن_عجیب_من 2021 (قسمت دوهزار و بیست و یک)
join @niniperarin
سید براق شد به میرزا و گفت: اگه اینا دارن تو کار هم موش میدوونن تقصیر توئه! میبینی که مث سگ هار شدن. سوسه تو کار هم میان. بهونه میگیرن. حالا دو روز سر کار نرو. وایسا میونداری اینا رو بکن. چند روز هم نون خالی سق بزنن بد نیس. حساب کار دستشون میاد. زن جماعت همینه. ولش کنی به حال خودش افسار پاره میکنه، چه رسه به اینکه تو سه تاشون رو یه جا جمع کردی. نمیتونستی ظفتشون رو بگیری، چرا گرفتیشون؟ حالا هم بهت میگم گل گاوزبون لازم دارن، بهونه میاری نصف شبی و چوب لا چرخ طبابت من میکنی؟ تف به قبر پدر من که نصف شبی خودمو زابرای شماها کردم.
میرزا دست رو تو رفت و گفت: منظورم این نبود سید. حرفم اینه که....
طاقت نیاوردم. دیدم سدطبیب هرچی دلش خواسته بار ماها کرده و حالا میرزا هم عوض اینکه پشتی ما دربیاد کوتاه اومده و میخواد دل سید رو به دست بیاره. حالا اون دوتا جهنم، ولی غلط میکرد بخواد به من از این حرفا بزنه.
پریدم میون حرف میرزا و گفتم: چی داری میگی سید؟ تا حالا حرمت جدت و سن و سالت رو نگه داشتم. ولی این نشد که هر چی دلت خواست رک و راست به ماها بگی. خوبه جلوت وایسادیم. راست روی خودمون داری کار یاد میرزا میدی؟ حالا نه اینکه طبابتت خیلی طبابت بوده، داری نسخه هم واسه ی میرزا میپیچی؟ تو اگه طبیب بودی، عوض گل گاوزبون یه چیزی میدادی این اکرمی عقل ناقصش بیاد سرجا که از این مزخرفات نبافه به هم.
سد طبیب عصبانی گفت: میرزا، منو زودتر ببر از اینجا. تقصیر خودمه که عزت بهتون گذاشتم. ممبعد هر مرضی افتاد به جونتون، چشمتون کور خودتون طبابت کنین تا جون از کـونتون در ره. زنیکه دو زرع و نیم زبون داره، وایساده تو روی من.
میرزا گفت: سدطبیب تو به بزرگی خودت...
پریدم میون کلومش و گفتم: کدوم بزرگی میرزا؟ خرم بزرگه. انتظار داری همینطوری وایسم اینجا تا کلاه قرمساقی سر شوورم بذاره این پیر گوزو؟
میرزا داد زد: لال شو کل مریم...
گفتم: لال نمیشم. مگه طبیب قحطه؟ اون غازار که دهنش بوی شاش ارمنی میده شرف داره این پیری. لااقل نمیخواست دو بهم زنی کنه. من نمیدونم این طبیبه یا خاله زنک؟ مرد مث سیل میمونه، زنه که بایست ظفت و رفتش بکنه. اگه من جلوی این پیری درنیام که دیگه کسی جلودار تو نیس میرزا!
اکرمی صداش رو برد بالا و گفت...
لینک داستان در سایت
http://niniperarin.com/?page_id=115
این داستان متعلق به ادمین نی نی پرارین است و کپی برداری از داستان بی فوروارد مطلب و ذکر منبع( @niniperarin ) حرام است! استفاده فقط به شرط فوروارد!!
این داستان ادامه دارد...
3.0K views20:40
باز کردن / نظر دهید
2021-12-22 23:40:03
داستان #مادر_شدن_عجیب_من (قسمت 2020)
لینک داستان در اینستاگرام
http://www.instagram.com/niniperarin.official
(قسمت 2021)
2.8K views20:40
باز کردن / نظر دهید
2021-12-22 20:45:10 #آیا_میدانستید
join @Niniperarin
یک آمار جالب نشان می دهد که درصد زیادی از افرادی که به سن 100 سالگی و بیشتر رسیده اند، متولدین ماههای شهریور، مهر و آبان می باشند!
در سال 2007 یک خانواده آمریکایی در چالشی سعی کردند به مدت یکسال از محصولات تولید چین استفاده نکنند. ولی موفق نشدند چالش را با موفقیت به پایان برسانند!
بر طبق اصول روانشناسی و برخلاف باور رایج بین مردم، نقطه مقابل عشق، نفرت نیست، بلکه بی تفاوتی است. اگر از فردی متنفر هستید یعنی هنوز هم در مورد او احساس دارید و بطور کامل فراموشش نکرده اید.
تحقیقات آماری نشان داده افرادی که بین سنین 2 تا 4 سالگی تنبیه بدنی شده اند از افرادی که در این سنین تنبیه بدنی را تجربه نکرده اند، بهره هوشی کمتری دارند.
برای انتخاب بازیگر نقش هری پاتر 17000 کودک تست شدند تا بالاخره دنیل رادکلیف انتخاب شد! نی نی پرارین تنها تشویق پدر و مادر دنیل به مناسبت این انتخاب آن بود که اجازه دادند آن شب یک ساعت بیشتر بیدار بماند!
طبق آمار تعداد افرادی که از موبایل استفاده میکنند از تعداد افرادی که مسواک می زنند بیشتر است! از کل جمعیت دنیا 3.5 میلیارد مرتبا مسواک میزنند در حالی که 4 میلیارد، از موبایل استفاده می کنند!
طبق فرهنگ سنتی ژاپنی، بوسیدن کودکان کاری ناپسند است. حتی پدران و مادران هم در فضاهای عمومی فرزندانشان را نمی بوسند!
پژوهش های علمی ثابت کرده است که وقتی شخصی شمعهای کیک تولد را فوت می کند، باکتریهای روی سطح کیک به میزان 1400% افزایش می یابد!
در کره جنوبی مدت زمان جنینی هم به سن افراد اضافه می شود. این مساله به آن معنی است که نوزادی که پس از 9 ماه بارداری به دنیا می آید، 9 ماه سن دارد نه یک روز!
به گفته پژوهشگران، نوزادان به علت ذخیره فراوان چربی در بدنشان، هنگام سرما نمیلرزند. اگر نوزادی در حال لرزیدن باشد احتمالا به علت گرسنگی به کاهش قند خون دچار شده و باید هرچه سریعتر تغذیه شود.
از هیچکاک پرسیدند راست است که گفته ‌ای بازیگران گوسفندند؟ گفت: "هرگز! من گفتم با بازیگران باید مانند گوسفند رفتار کرد"
https://t.me/joinchat/AAAAADvfqFF7ezSCpx2lKg
4.7K views17:45
باز کردن / نظر دهید