Get Mystery Box with random crypto!

نی نی پرارین

لوگوی کانال تلگرام niniperarin — نی نی پرارین ن
لوگوی کانال تلگرام niniperarin — نی نی پرارین
آدرس کانال: @niniperarin
دسته بندی ها: سرگرمی ها
زبان: فارسی
مشترکین: 71.21K
توضیحات از کانال

🔴وب سایت ما
www.niniperarin.com
🔴 اینستاگرام ما
http://www.instagram.com/niniperarin.official
🔴تعرفه #تبلیغات
https://t.me/joinchat/AAAAAEAySHOOTWNnDRQqSQ

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 123

2021-12-21 17:55:46
اینم فال شب یلدا
اول نیت کنین بعد شات بگیرین

ای خواجه حافظ شیرازی!تو محرم هر رازی!
تو را به خدا و به شاخ نباتت قسم میدم که هر چه صلاح و مصلحت میبینی برایم آشکار کنی
join @niniperarin
2.1K views14:55
باز کردن / نظر دهید
2021-12-21 16:23:48
تا حالا تونستی به عنوان خانم مجرد یا متاهل، رابطه عاطفی دلخواهت رو داشته باشی؟

رابطه باکیفیتی که لیاقتش رو داری، از روی شانس و نظر دوست و آشنا بهش نمیرسی...

ولی میتونی یک بار برای همیشه صفر تا صد اون رو یاد بگیری تا در آینده بدون نیاز به راهنمایی دیگران باشی

پس وارد این مسیر بشو و درس‌های‌ آموزشی مخصوص خانم‌ها رو گوش کن
https://t.me/joinchat/bpwUXVSUnCtkMzU8
2.7K views13:23
باز کردن / نظر دهید
2021-12-21 16:23:48
دو نوع کودک با ادب داریم!
نوع اول کودک با ادبی که درونش پر از افکار بد است و همه زندگیش اجبار و اضطراب است. او یاد گرفته ماسک بر صورت بزند و طبق خواسته های بقیه رفتار کند.
نوع دوم کودکی که از داشتن رابطه ی اجتماعی لذت میبرد. با اشتقیاق سلام میکند. حتی اگر سلام نکند با لبخند به استقبال بقیه میرود.
نوع اول با دعوا کردن و نصیحت کردن با ادب شده و نوع دوم الگوی خوبی داشته و یاد گرفته که با ادب باشد. برای اجتماعی شدن فرزندتان او را مجبور نکنید، بلکه الگوی خوبی باشید.
join @Niniperarin
2.4K views13:23
باز کردن / نظر دهید
2021-12-21 13:24:52
صد دانه یاقوت
دسته به دسته
با نظم و ترتیب
یکجا نشسته...
صدای پای یلدا را میشنوید؟
join @niniperarin
1.1K views10:24
باز کردن / نظر دهید
2021-12-21 11:36:36
هرگز برای کودکان اسباب بازی جنگی هدیه نبرید
تحقیقات نشان میدهد بدترین اسباب بازی ها، اسباب بازی های خشن مثل تفنگ است و تاب و حباب ساز، لگو(خانه سازی) در صدر محبوبترین اسباب بازی های دنیا هستند! وسایل بازی خشن مثل "تفنگ " و "شمشیر" که سلاحی برای از بین بردن طرف مقابلست ناخودآگاه کودک را با جنایت و شرارت آشنا و بر روحیات او تأثیر منفی میگذارد. اسباب بازیهای خشن موجب ترغیب کودکان به رفتارهای شرورانه میشوند و باعث تشویق آنها به بازی های خشونت آمیز می شوند. معمولا کودک پرخاشگر، اسباب‌ بازی‌هایش (بویژه اسباب بازیهای قرمز رنگ) را میشکنند تا شاید به آرامش برسند. کودک بیش فعال از بازی زود خسته میشود و به خراب کردن اسباب بازیهایش میپردازد! خریدن فنجان و نعلبکی برای پسرها یا عروسکهای دخترانه، آنها را برای آینده و پذیرفتن نقش همسری و پدری آماده تر میکند. قرار نیست در آینده پسرها فقط رانندگی کنند یا اسلحه دست بگیرند. بلکه باید پدر و مادر باشند!
join @niniperarin
2.2K views08:36
باز کردن / نظر دهید
2021-12-21 11:36:36
تخفیف فوق العاده به مناسبت جشنواره شب یلدا
از همین شب یلدا ، زیبایی خودتون رو احیا کنید
دیدن این کلیپ رو هیچ جوره از دست ندید
جهت اطلاعات بیشتر لینک زیر را لمس کنید
https://b60.ir/landing/main.html&id=TVRNM01UST0=
1.9K views08:36
باز کردن / نظر دهید
2021-12-21 09:26:28
شب یلدا یا شب چله، طولانی ترین شب ساله و بر اساس فرهنگ ایرانی شب یلدا شب تولدخدای خورشیده. ایرانیان باستان این شب را نحس میدونستن و میگفتن توی این شب جنگه بین روشنی و تاریکیه و برای همین بلندتر از شبای دیگه اس!!!

اما چرا این شب بیدار می مونن؟ چرا انار و هندونه میخورن؟ و فلسفه ی یلدا چیه؟؟
جواب
join @Niniperarin
1.2K views06:26
باز کردن / نظر دهید
2021-12-20 23:52:32 #صدای_پای_یلدا
join @Niniperarin
بوی یلدا را میشنوی؟
انتهای خیابان آذر...
باز هم قرار عاشقانه پاییز و زمستان..
قراری طولانی به بلندای یک شب..
شب عشق بازی برگ و برف...
پاییز چمدان به دست ایستاده!
عزم رفتن دارد...
آسمان بغض کرده و میبارد.
خدا هم میداند عروس فصل ها چقدر دوست داشتنیست...

کاسه ای آب میریزم پشت پای پاییز...
و... تمام میشود
پاییز، ای آبستن روزهای عاشقی،
رفتنت به خیر...
سفرت بی خطر
https://t.me/joinchat/AAAAADvfqFF7ezSCpx2lKg
2.7K views20:52
باز کردن / نظر دهید
2021-12-20 23:47:28 اگر مادر هستید توصیه میکنم حتما بخونید!
دسترسی به قسمت اول
https://t.me/niniperarin/12233
#مادر_شدن_عجیب_من 2020 (قسمت دوهزار و بیست)
join @niniperarin
رقیه رفت لیوان آب رو آورد و چند قلپ به خورد اکرمی داد. چند لحظه بعد حالش جا اومد. بلند شد نشست و گفت: کجایی میرزا؟ دیدی این ضعیفه آخرش کار خودشو کرد و تو رو انداخت به جون من؟ خیر از زندگیش نبینه الهی. همه خیال میکنن این چشمای من از مریضی کور شده، نمیدونن به انتظار دیدن تو این چشمها سفید شد. همین چشمهایی که قبلا میگفتی خمارش که میکنم نئشه ات میکنه. حالا دیگه میدونی چشم تو چشم نمیشم باهات، دست روم بلند میکنی...
رقیه دست اکرمی رو گرفت تو دستش و فشار داد. اکرمی گفت: تویی رقیه؟ میرزا کجاست؟
حتم کردم میدونه منم اونجام و خودشو باز زده بوده به تمارض و حالا عمدی داره این حرفا رو میزنه که منو بچزونه.
گفتم: پشت سر من به میرزا حرف میزنی که دو بهم زنی کنی؟ بشکنه این دست که نمک نداره. اگه من اینجا نبودم که حالا اون چشمای سفید خمارت، سیاه شده بود و میرزا هم سیاهپوش، صبح هم ایشالا بی حرف پیش حلوات رو خیرات میکردیم. بی چشم و رویی زن. امشب یه بار جونت رو از آتیش نجات دادم، یه بار هم از این غشی که کردی بابت کتکهایی که از میرزا خوردی. اونم تازه اگه غش کرده باشی! این جون ناقابلت رو مدیون منی. اونوقت نشستی پشت سرم زرت و پرت میکنی؟ مگه نه رقیه؟
رقیه به همون زبون لالی چندتا اَ دَ بَ دَ کرد.
اکرمی شروع کرد سر و تنش رو به اینور و اونور تکون دادن و انگاری داره مرثیه میخونه شروع کرد به اینکه: ای خدا. منو از دست این ضعیفه نجات بده. مار از پونه بدش میاد در خونه اش سبز میشه. جون به ازرائیل داده بودم بهتر از این بود که حالا منت این زنیکه سرم باشه. هر جا و هر دقیقه صدای این میاد. چرا این صدای نکره اش رو نمیبری راحتمون کنی. یا جون منو بگیر، یا جون این سلیطه رو...
با حرص از جام بلند شدم. گفتم: میشنفی رقیه؟ آبکش به کفگیر میگه هفتاد تا سوراخ داری. زنیکه ی پتیاره چند دقیقه پیش داشته جون از کـونش در میرفته، هنوز نفسش جا نیومده پاردم سابیده. خدا خر رو شناخت و شاخش نداد. خوبه چشم نداره، وگرنه خدا رو بنده نبود. الهی رو تخت مرده شور خونه ببینمت فردا صبح. گور به گور بشی که از سرازیری قبر نمیترسی و با من دلرحم اینطور تا میکنی...
خواستم از اتاق بیام بیرون که سر و کله ی میرزا پیدا شد. افسار خر سدطبیب تو دستش بود و سید هم غر و لند کنان نشسته بود پشت خر. اومدن تو حیاط. سد طبیب گفت: من پام درد میکنه نمیتونم بیام پایین.
میرزا رفت کنار خر وایساد و گفت: بیا رو کولم. خودم میبرمت پیش مریض.
سد طبیب رو به کول کشید و آوردش تو اتاق.
گفتم: ناخوش برای تو ناخوشه میرزا، پات رو که از اینجا میذاری بیرون سر و مر و گنده، زبون دراز میکنه واسه ی ماها. این شگردشه.
سد طبیب گفت...
لینک داستان در سایت
http://niniperarin.com/?page_id=115
این داستان متعلق به ادمین نی نی پرارین است و کپی برداری از داستان بی فوروارد مطلب و ذکر منبع( @niniperarin ) حرام است! استفاده فقط به شرط فوروارد!!
این داستان ادامه دارد...
2.9K views20:47
باز کردن / نظر دهید
2021-12-20 23:47:15
داستان #مادر_شدن_عجیب_من (قسمت 2019)
لینک داستان در اینستاگرام
http://www.instagram.com/niniperarin.official
(قسمت 2020)
2.7K views20:47
باز کردن / نظر دهید