Get Mystery Box with random crypto!

کتاب «امروز چاره چیست؟» (احمد کسروی) 7ـ باید درباره‌ی قان | پاکدینی ـ احمد کسروی

کتاب «امروز چاره چیست؟» (احمد کسروی)

7ـ باید درباره‌ی قانون اساسی گفتگوهایی رود : (تکه‌ی 6)


در این زمینه‌ها آنچه می‌گویند راستست. من تنها در دو موضوع با اندیشه‌های سوسیالیستی مخالفم و گمان می‌کنم در آن زمینه ، دیگران هم مخالف بوده‌اند :

یکی از آن دو زمینه دولتی شدن همه‌ی کارها و پیشه‌ها و آزاد نبودن مردم در آن باره ، دیگری دولتی شدن همه‌ی زمینها و از میان رفتن مالکیت است.

در موضوع اول من بهتر می‌دانم کار و پیشه آزاد باشد و هر کسی آنچه می‌کوشد نتیجه‌اش بخودش رسد و ترتیب خرید و فروش یا معاوضه کالاها بدانسان که امروز هست پایدار ماند و برای آنکه پستی و بلندی درمیان توده هرچه کمتر گردد (چون نمی‌توان آن را یکباره برداشت) از مفتخواری جلوگیری شده ، مزدها و حقوقها از روی عدالت بوده ، سرمایه‌ها نیز محدود گردد.

در این باره اگر بخواهم مقصود خود را بشرح کامل روشن سازم بسخن درازی نیاز خواهد بود که در اینجا فرصت نیست. اینست بمثلی توسل نموده مقصود خود را در ضمن آن روشن می‌گردانم :

همه می‌دانیم در تهران که نزدیک به یک‌ملیون مرد و زن و بزرگ و کوچک زندگی می‌کنند ، روزانه هزارها خروار نان و برنج و روغن و دیگر خوردنیها مصرف می‌شود ، هزارها متر پارچه بخانواده‌ها می‌رسد ، هزارها جفت کفش خریده می‌شود ـ بهمین ترتیب دیگر کالاها که همه می‌دانیم و بشمردن و یاد کردن نیاز نیست.

اکنون ما اگر بخواهیم همه‌ی این خواربار و پارچه و کفش و کلاه و دیگر کالاها را در یکجا گرد آوریم و از روی حساب بخانواده‌ها سهم دهیم ، جای گفتگو نیست که به یک تشکیلات وسیعی که دست‌کم دوهزار نفر در آن مشغول باشند نیاز خواهیم داشت.

بدیهیست که یک رشته نادرستیها هم درمیان خواهد بود و گله‌های بسیار خواهد برخاست. اداره‌ی کوپن نمونه‌ی کوچکی از آن تشکیلات بود و همه می‌دانیم که چه نادرستیها بمیان آمد.

چیزی که هست من اینها را بحساب نمی‌گزارم. زیرا اینها نتیجه‌ی پستی خویهاست که متأسفانه ایرانیان بآن گرفتار شده‌اند و ما اگر باصلاحات پردازیم ، باید باین پست‌خوییها نیز چاره ‌اندیشیم. این هم بحساب نمی‌گزارم که بالاخره نادرستی در نهاد آدمی هست و به هر طور که باشد از این ترتیب گله‌مندیها خواهد برخاست. این هم بحساب نمی‌گزارم که همه چیز قابل تقسیم نیست و ناچار دشواریهایی درمیان خواهد بود.

من تنها این را در نظر می‌گیرم که اکنون با این ترتیبی که درمیانست ، روزانه کالاها تقسیم می‌یابد ، نان و روغن و برنج و میوه و کفش و کلاه و پارچه و دیگر چیزها بخانواده‌ها می‌رسد ، بی‌آنکه چنان تشکیلاتی درمیان باشد ، بی‌آنکه بکار کردن دوهزار نفر نیاز افتد.

خواهند گفت : در این تقسیم اجحاف است : فلان خانواده روزانه یک مَن[=برابر 3 کیلوگرم کمابیش] روغن می‌خرد و مصرف می‌کند و بفلان خانواده یک سیر[=برابر هفتاد و پنج گرم] هم نمی‌رسد و با نانِ تهی شکمهای خود را پر می‌گردانند. همچنین در دیگر کالاها. از نظر کار و کوشش نیز چنانست : فلان مرد هیچ کاری نمی‌کند و شبان و روزان به تن‌پروری می‌پردازد و فلان کارگر روزانه دوازده ساعت رنج می‌کشد و عرق می‌ریزد. اجحافات باین آشکاری را نمی‌شود که از دیده دور داشت.

می‌گویم : راستست ، این اجحافات هست و از دیده نمی‌توان دور داشت. چیزی که هست ما باید بجای سلب آزادی از کار و پیشه ، دقت کرده ببینیم این اجحافات از کجا ناشی می‌شود و سرچشمه‌ی آن را بدست آوریم و از همان راه جلو گیریم. آنچه ما دانسته‌ایم این اجحافات از سه جا ناشی می‌شود : یکی مفتخواری ، دیگری عادلانه نبودن مزدها و حقوقها ، دیگری محدود نبودن سرمایه ، و من درباره‌ی هر کدام چند جمله‌ای می‌نویسم :

1) مفتخواری در این کشور رواج بسیار دارد و راههای مختلفی پیدا کرده. مثلاً فلان کس در خانه می‌نشیند و از دولت مستمری می‌گیرد ، یا خانقاهی باز کرده مریدانش پول می‌آورند ، یا از املاکش می‌رسد و می‌خورد ، یا پول بمرابحه می‌دهد و عایدی دارد. امثال اینها بسیار است ـ یک رشته کارها نیز هست که چون بیهوده است ، در حکم مفتخواریست. مثلاً فلان شخص رُمان می‌نویسد و می‌فروشد ، فلان مرد فال می‌گیرد و پیشگویی می‌کند ، بازرگانان در بازار کالاها را دست بدست می‌گردانند. اینها نیز بسیار است.

این مفتخواران اگر جلوشان گرفته شود ناچار خواهند بود بکار پردازند و باندازه‌ی کوشش خود پول بدست آورند و به همان اندازه از کالاها و از خوشیهای زندگانی سهم یابند و این برخوردهای بی‌حساب امروزی از میان خواهد رفت.

2) عادلانه نبودن مزدها و حقوقها موضوع مهم دیگریست. یک رشته‌ی بزرگی از اجحافات از این راه تولید می‌شود. از یکسو بکارهای لازم مزد کمتر از اندازه‌ی عدالت داده می‌شود و از یکسو بکارهایی که چندان لازم نیست ، مزد یا حقوق بیش از اندازه منظور می‌گردد.