Get Mystery Box with random crypto!

پیر پرنیان‌اندیش

لوگوی کانال تلگرام pireparnianandish — پیر پرنیان‌اندیش پ
لوگوی کانال تلگرام pireparnianandish — پیر پرنیان‌اندیش
آدرس کانال: @pireparnianandish
دسته بندی ها: موسیقی
زبان: فارسی
مشترکین: 2.05K
توضیحات از کانال

کتابی درباره‌ی سایه، شعر و موسیقی ایرانی
میلاد عظیمی و عاطفه طیه (انتشارات سخن)

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2022-08-27 21:12:10 ⁠⁣تو کدامین سروی

سایه تعریف می‌کرد بعد از اینکه یار دیرینه‌اش مرتضی کیوان تیرباران شد (۲۷ مهر ۱۳۳۳)، در گورستان مسگرآباد مدفونش کردند. با دوستان بر سر مزارش می‌رفتند و هر سال هم سالگرد می‌گرفتند. سنگ قبرش را بارها شکستند و خراب کردند. باز از نشانه‌ها قبر را پیدا می‌کرده‌اند. یک بار می‌روند و می‌بینند تمام گورستان را خراب کرده‌اند و برای از بین بردن قبرها تمام آنجا را درختکاری کرده‌اند و اثری از گورجای کیوان هم نیست.
سایه بلافاصله می‌سراید:

ساحت گور تو سروستان شد
ای عزیز دل من
تو کدامین سروی؟

این شعر کوتاه را در منزل پوری سلطانی همسر کیوان (که فقط سه ماه توانستند زندگی مشترک داشته باشند) به خط خودش روی بشقابی می‌نویسد و پوری آن را به یادگار برمی‌دارد و زیر عکس‌های کیوان، که همیشه قسمتی از منزلش بدان اختصاص داشت، می‌گذارد. تا پوری زنده بود هر سال مراسم سالگرد درگذشت همسرش را برگزار می‌کرد، یعنی بیش از شصت سال.
وقتی همراه سایه‌جان برای شصتمین سالگرد تیرباران کیوان به منزل پوری خانم رفته بودیم این عکس و چند عکس دیگر را برداشتم.

به نقل از صفحهٔ اینستاگرام محمد افشین‌وفایی

https://www.instagram.com/p/ChwFxBaK8e5/?igshid=YmMyMTA2M2Y=


@HaseleOwqat
700 views18:12
باز کردن / نظر دهید
2022-08-27 19:46:36
استاد ناصر مسعودی، خوانندۀ نامدار گیلانی، در مراسم خاکسپاری سایه گفت:
امروز برای خاکسپاری انسانی شریف، بزرگ و آزاده و هنرمندی بی‌نظیر و شاعری بی‌بدیل گرد هم آمده‌ایم، انسانی که اندیشه و هنرش او را تا همیشه در ذهن هر شخصی که دلش برای این مرز و بوم می‌تپد زنده و پویا خواهد کرد.
امیرهوشنگ ابتهاج تمام عمرش را با عشق به میهن سپری کرد و عاشق زیست و عاشقانه در ستایش انسانیت سرود. او ماندگار خواهد بود. این قانون تاریخ و قانون هنر است.
رفاقت عمیق و مداوم با او برای من افتخار بزرگی بود و امروز گرچه از رفتنش غمگین و سوگوارم، اما شادمانم که بزرگ ماند و بزرگوار زیست و بزرگ و گرامی خواهد ماند.

تصویر از چپ: کاوه ابتهاج (فرزند سایه)، ناصر مسعودی، ۵ شهریور ۱۴۰۱
@pireparnianandish
781 views16:46
باز کردن / نظر دهید
2022-08-27 19:30:29
شاعر مردم در قلب مردم

سایه همواره با مردم و دلسوز و دوستدار آنان، به‌ویژه کارگران و زحمتکشان، بود و از حکومت‌ها انتظار داشت مردم را گرامی بدارند و شأن والای آنان را حفظ کنند. او در جوانی با مردم عهد بست که زبان گویای دردهای آنان باشد، نه اسیر گرفتاری‌ها و غصه‌های فردی.
پند او به هنرمندان این بود:
عهد و عطای حاکمان چندان نپاید
از مهر مردم تن مزن! گفتم، شنفتی؟

@pireparnianandish
1.3K views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-08-27 18:52:12
چشمان رشت در اندوهِ تو اشکبار است
رشت چومان ارسو دره تی تاسیانی وسی

عکاس: نگین کیانی
@pireparnianandish
764 views15:52
باز کردن / نظر دهید
2022-08-27 18:29:52
آواز علی‌اکبر شکارچی همراه با مویه‌های لری در مراسم خاکسپاری سایه، ۵ شهریور ۱۴۰۱، باغ محتشم رشت

@pireparnianandish
706 views15:29
باز کردن / نظر دهید
2022-08-27 18:29:52
سخنرانی علی دهباشی در مراسم خاکسپاری سایه، ۵ شهریور ۱۴۰۱، باغ محتشم رشت

@pireparnianandish
745 views15:29
باز کردن / نظر دهید
2022-08-27 18:29:52
سخنرانی یلدا ابتهاج در مراسم خاکسپاری سایه، ۵ شهریور ۱۴۰۱، باغ محتشم رشت

@pireparnianandish
658 views15:29
باز کردن / نظر دهید
2022-08-27 14:51:07
دل ماتم‌زده
شعر #سایه
آواز علی جهاندار
(اجرا در مراسم خاکسپاری استاد هوشنگ ابتهاج، ۵ شهریورماه ۱۴۰۱، باغ محتشم رشت)

با این دل ماتم‌زده آواز چه سازم؟
بشکسته نی‌ام، بی لب دم ساز چه سازم؟

در کنج قفس می‌کشدم حسرت پرواز
با بال و پر سوخته پرواز چه سازم؟

گیرم که نهان برکشم این آه جگرسوز
با اشک تو ای دیدۀ غماز چه سازم؟

تار دل من چشمۀ الحان خدایی‌ست
از دست تو ای زخمۀ ناساز چه سازم؟

ساز غزل سایه به دامان تو خوش بود
دور از تو من دلشده آواز چه سازم؟

‌@sayeoMusighi
619 views11:51
باز کردن / نظر دهید
2022-08-27 14:47:45 بازگشت به مادر

سایه می‌گفت در جوانی جوانی کردم و از رشت به تهران آمدم. مادرم موافق نبود. جانش به جان من بسته بود. وقتی از تهران به رشت برمی‌گشتم و وارد حیاط خانه می‌شدم انگار پرواز می‌کرد تا به من برسد. نفس‌نفس می‌زد، مرا می‌بویید و می‌بوسید و ناله‌وار «امیرجان امیرجان» می‌گفت. 
از اینکه حرف مادرش را نشنیده بود و از رشت رفته بود، احساس تلخی داشت و خودش را نبخشیده بود. «ای وای مادرم» شهریار که آن‌طور زیروزبرش می‌کرد، به‌واقع حدیث نفس و نقد حال او بود. 
 
 یک بار به رشت رفتیم و در گورستان رشت به دنبال مزار مادرش گشتیم.  در تغییرات قبرستان گور مادرش گم شده بود. شبی گفت و در میان گریه می‌خندید که ارزشمندترین هدیه‌ای که کسی می‌تواند به من بدهد، تکه‌ای از کاشی قبر مادرم است. 

در شعری که چاپ نکرد، چون تلخ بود و او نمی‌خواست تلخی و یأس بپراکند، گفته که پیرانه‌سر در جستجوی دو مأمن است: دامن مهربان مادر و دامن مهربان مرگ. 
می‌گفت هروقت دلم می‌گیرد با مادرم درد دل می‌کنم. این بیت را در خطاب به مادرش گفته است: 
در این جهان غریبم از آن رها کردی
که با هزار غم و درد آشنام کنی

سایه اگر به خدایی باور داشت آن خدای مادرش بود. اگر ته دلش کششی به زیبایی‌های عرفان ایرانی داشت به این دلیل بود که خدای عارفان مزهٔ خدای مادرش را داشت. در مهر سایه به «انسان»، رنگ مهربانی و مردمی مادرش بود. 
 
اینکه پیرمرد می‌خواست به رشت برگردد نوعی بازگشت به دامان مهربان مادرش بود. مطمئن بود که مادرش تا ابدالآباد منتظر اوست. با همان طراوت و التهاب بی‌غش معهود. با همان آغوش گشوده و «امیرجان امیرجان» زخمی. 
 
مرگ، سایه را به دامان مهربان  مادر رسانید. باطل‌السحر تنهایی‌اش شد. خاتمتی بر غم غریبی و غربت ترسناک او. 

لب تو نقطهٔ پایان ماجرای من است
بیا که این غزل کهنه را تمام کنی… 

https://t.me/n00re30yah
613 views11:47
باز کردن / نظر دهید
2022-07-24 06:38:29
به مناسبت دوم مرداد سالروز درگذشت احمد شاملو بخشی از گفته‌های سایه در کتاب ارزشمند پیر پرنیان‌اندیش (ص ۹۰۶):
بعد از مرگ شاملو رفتم به دیدن آیدا. آیدا به من گفت:
آقای فلان می‌دونید آخرین حرف شاملو پیش از این که به اغما فرو بره چی بود؟
گفتم:‌ نه، نشنیدم.
گفت: شاملو سه روز بود که نخوابیده بود و درد شدید داشت. بهش گفتم: احمد یه خُرده چشماتو هم بذار شاید خوابت ببره. شاملو گفت: نه! این‌طوری بهتر می‌بینمش. زلال می‌بینمش. گفتم: کی رو؟ گفت:‌مرتضی کیوان رو.
و بعد رفت تو اغما و دیگه حرف نزد. این آخرین حرف شاملو بود...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیح ادمین: کیوان (زادۀ ۱۳۰۰- اصفهان) شاعر، منتقد هنری، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی بود که در ۲۷ مهر ۱۳۳۳ تیرباران شد. او آشنایی درخوری با ادبیات جهان داشت و حلقۀ اتصال بسیاری از شاعران و نویسندگان بود. شاملو، نیما، کسرایی، سایه و طبری در سوگ او شعرهایی سروده‌اند. سایه و دیگر یاران او از کیوان به‌عنوان اسطورۀ وفاداری و جوانمردی یاد می‌کنند و کافی است نام کیوان را نزد سایه ببرید تا چشمان نازنین آن پیر پرنیان‌اندیش را نمناک ببینید.
@pireparnianandish
439 views03:38
باز کردن / نظر دهید