Get Mystery Box with random crypto!

پیر پرنیان‌اندیش

لوگوی کانال تلگرام pireparnianandish — پیر پرنیان‌اندیش پ
لوگوی کانال تلگرام pireparnianandish — پیر پرنیان‌اندیش
آدرس کانال: @pireparnianandish
دسته بندی ها: موسیقی
زبان: فارسی
مشترکین: 2.05K
توضیحات از کانال

کتابی درباره‌ی سایه، شعر و موسیقی ایرانی
میلاد عظیمی و عاطفه طیه (انتشارات سخن)

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-09-01 10:07:16
با دریغ عباس معروفی (اردیبهشت ۱۳۳۶- ۱۰ شهریور ۱۴۰۱) نویسنده و روزنامه‌نگار به علت سرطان درگذشت.
معروفی با نوشتن رمان سمفونی مردگان (۱۳۶۸) به شهرت رسید و در ادامه مجلهٔ گردون (۱۳۶۹-۱۳۷۴) را پایه‌گذاری کرد. پس از توقیف و تعطیلی این مجله معروفی به خاطر مواضع سیاسی‌اش مجبور به ترک ایران و اقامت در آلمان شد و تا پایان عمر در غربت زیست.
رمان‌های سال بلوا، پیکر فرهاد، فریدون سه پسر داشت، و نام تمام مردگان یحیاست از آثار اوست.
یادش گرامی باد!
@pireparnianandish
501 views07:07
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 20:37:20
شعرخوانی پسری نوجوان بر مزار استاد امیرهوشنگ ابتهاج (هفتم شهریور ۱۴۰۱)

سایۀ دست من افتاده بر این پرده و من
باز از بازی بازیچۀ خود حیرانم

در نهانخانۀ جان جای گرفته‌ست چنان
که به دل می‌گذرد گاه که من خود آنم

گفتم: «این کیست که پیوسته مرا می‌خواند؟»
خنده زد از بن جانم که: «منم! ایرانم!»

گفتم: ای جان و جهان! چشم‌و‌چراغ دل من!
من همان عاشق دیرینۀ جان‌افشانم

به هوای تو جهان گرد سرم می‌گردد
ورنه دور از تو همین سایۀ سرگردانم
سایه

@pireparnianandish
329 views17:37
باز کردن / نظر دهید
2022-08-29 16:10:47
گفتم: «این کیست که پیوسته مرا می‌خواند؟»
خنده زد از بنِ جانم که: «منم! ایرانم!»
سایه

امیرهوشنگ ابتهاج عاشق ایران بود و در سراسر عمرش آرزوی آزادی و آبادی ایران را در دل داشت و به سهم خود نیز در این راه قدم‌هایی برداشت. ابزار او قلم بود و با قلمش تا توانست برای غنی‌تر کردن فرهنگ ایران کوشید. اشعاری سرود که منتقدان و صاحب‌نظران بی‌غرض آنها را اعتبار و آبروی شعر معاصر می‌دانند. دیوان حافظ را با درک عمیقی که از سبک او داشت تصحیح کرد. با غزل‌های نابش نیز زبان حافظ و سعدی را به عصر ما آورد و نشان داد که می‌توان حرف امروز را با زبان فاخر کهن زد. زبان فارسی را از جان دوست‌تر می‌داشت و هراس بزرگش این بود که مبادا بر اثر ندانم‌کاری اهل سیاست و فرهنگ روزی این زبان از رواج و رونق بیفتد. تا واپسین دم زندگی از زبان زیبای مادری‌اش پاسداری کرد.
خدمات سایه به موسیقی ایرانی را هم نباید فراموش کرد.
روز و شب سایه در غربت با یاد مردم ایران می‌گذشت و حتی یاد کودکی فقیر در گوشه‌ای محروم از ایران بارها چشمش را خیس اشک می‌کرد. سایه فرزند نیک ایران بود و در خاک ایران آرمید. یادش تا ایران و ایرانی هست ماندگار است.

@pireparnianandish
534 views13:10
باز کردن / نظر دهید
2022-08-29 06:54:19 ⁠⁣داغ ماتمهاست بر جانم بسی
در دلم‌ پیوسته می‌گرید کسی

وقتی ایرج افشار درگذشت سایه در ایران نبود. دو یار قدیمی بودند. در مقاله‌ای که افشار به خواهش من دربارهٔ سایه نوشته و در کتاب «ای عشق همه بهانه از توست» چاپ شده چگونگی آشنایی‌شان را به‌خوبی شرح داده است. واسطهٔ آشنایی مرتضی کیوان بوده؛ در حوالی سالهای ۱۳۲۵. یک بار شاهد بودم که افشار از درد انگشتان گلایه داشت. دفعهٔ بعد که به منزل افشار رفتیم سایه خودکارهایی را که برای دوستش سفارش داده بود و فکر می‌کرد نرم‌ترند و انگشتان را اذیت نمی‌کنند به او بخشید و توضیح داد که چرا باید از اینها استفاده کند. همه متعجب شدیم؛ چون سایه در اموری بسیار مهم‌تر از این، حتی دربارهٔ سلامتی خودش، نیز اهل چنین توجهاتی نبود.
درهرحال چنانکه گفتم افشار که در اسفند ۱۳۸۹ درگذشت سایه در آلمان بود. تلفنی خبر را شنید. هرچند همه انتظار واقعه را داشتیم؛ چون افشار چندی بود که در بستر بیماری به سر می‌برد. هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۰ با سایه و دوستم شهریار شاهین‌دژی بر سر مزار افشار رفتیم. سایه شروع کرد به خواندن غزل سعدی:
بسیار سالها به سر خاک ما رود
کاین آب چشمه آید و باد صبا رود
این پنج روزه مهلت ایام آدمی
بر خاک دیگران به تکبر چرا رود؟
این است حال تن که تو بینی به زیر خاک
تا جان نازنین که برآید کجا رود
بعد گفت چه خوب کردند دم در مقبره او را به خاک سپردند نه داخل مقبره. با روحیه‌اش سازگارتر است. اهل کوه و دشت بود.

تا کی زمانه داغ غمم بر جگر نهد
یک داغ نیک‌ناشده داغ دگر نهد

هر داغ کآورَد قدری رو به بهتری
آن داغ را گذارد و داغ بتر نهد

محمد افشین‌وفایی


⁣https://www.instagram.com/p/Ch1CamlqbNN/?igshid=YmMyMTA2M2Y
519 views03:54
باز کردن / نظر دهید
2022-08-29 06:03:44
در مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر استاد ابتهاج در تهران و رشت، مسئولان برگزاری مراسم، به‌عمد از پخش کردن تصنیف «سپیده» (ایران ای سرای امید) با صدای استاد #شجریان پرهیز کردند (تصنیف با اجرای هنرمند گرامی محمد معتمدی پخش شد)؛ اما این تصنیف سرودۀ سایه با آهنگ استاد #لطفی، که بی هیچ گرایش حزبی تنها و تنها برای ملّت ایران سروده و اجرا شده، همواره با آوای آسمانی شجریان در یاد دوستداران فرهنگ و هنر ایران‌زمین ماندگار خواهد بود.
اکنون هر سه هنرمند بزرگی که «سپیده» را پدید آورده‌اند در دل خاک نهان شده‌اند و آرزوی آزادی و آبادی ایران همچنان برجاست.
با گرامیداشت یاد سایه، لطفی و شجریان، اجرای «سپیده»، را با همراهی هنرمندان و مردم نازنین ایران در اینجا ببینید:
ایران ای سرای امید بر بامت سپیده دمید

@pireparnianandish
603 views03:03
باز کردن / نظر دهید
2022-08-28 21:34:29

تسلط سایه جان بر کلمات و اوزان شگفت‌انگیز بود؛ چنانکه حتی حرف یومیه‌اش را هم می‌توانست بدون کمترین تأملی در وزن بگنجاند. عملاً هم برخی از جملاتی را که برای امور روزمره به کار می‌برد موزون می‌یافتیم. آن گفته‌ها را می‌توان در شمار بداهه‌گویی‌های تفننی شاعر قرار داد. یکی از شیرین‌ترین بداهه‌گویی‌های سایه در خاطر من بیتی است که در مهمانی جشن تولدش خطاب به پسرم آرش جان، که آن روز دوساله بود، گفت:
پهلوانی‌ست آرشِ افشین
کس ندیده‌ست پهلوانِ چنین
نمی‌دانم چه شد که آرش چند ثانیه بعد از اینکه سایه بیتش را خواند به عادت کودکان صدایش را بلند کرد و بهانه گرفت. سایه بی درنگ مصرعی به بیت قبلی افزود و با لبخند به او گفت: «پهلوانا! به‌ جای خود بنشین!». همه خندیدیم و آرش هم یادش رفت که برای چه بهانه گرفته بود.
برگرفته از صفحۀ اینستاگرام دکتر نسیم عظیمی‌پور

@pireparnianandish
655 views18:34
باز کردن / نظر دهید
2022-08-28 19:57:22
هـ. ا. سایه به روایت مسعود بهنود

مسعود بهنود: فکر می‌کنید سایه رو چه‌جوری یاد می‌کنند؟
سایه: امیدوارم بگن که هرچی می‌گفت با صداقت گفت و باور داشت.

@pireparnianandish
722 views16:57
باز کردن / نظر دهید
2022-08-28 18:24:03
مباد روزی چشم من ای چراغ امید
که خالی از تو ببینم شبی سرای تو را

دل گرفتۀ من کی چو غنچه باز شود
مگر صبا برساند به من هوای تو را

چنان تو در دل من جا گرفته‌ای ای جان
که هیچ‌کس نتواند گرفت جای تو را

درِ خانۀ سایه در تهران (عکاس: مهرو ملالی)
@pireparnianandish
600 views15:24
باز کردن / نظر دهید
2022-08-28 18:24:00
درین سرای بی‌کسی...
شعر #سایه
آواز عزیز قاسم‌زاده
(اجرا در مراسم خاکسپاری استاد هوشنگ ابتهاج، ۵ شهریورماه ۱۴۰۱، باغ محتشم رشت)

درین سرای بی‌کسی کسی به در نمی‌زند
به دشت پرملال ما پرنده پر نمی‌زند

یکی ز شب‌گرفتگان چراغ برنمی‌کند
کسی به کوچه‌سار شب در سحر نمی‌زند

نشسته‌ام در انتظار این غبار بی‌سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی‌زند

چه چشم پاسخ است ازین دریچه‌های بسته‌ات؟
برو که هیچ‌کس ندا به گوش کر نمی‌زند

نه سایه دارم و نه بر، بیفکنندم و سزاست
اگرنه بر درخت تر کسی تبر نمی‌زند

@sayeoMusighi
537 views15:24
باز کردن / نظر دهید
2022-08-27 21:12:45
آشنای قدیمی سایه بر سر مزار او در کنار یلدا ابتهاج:
گفت: از «هرگز» بدم می‌آد چون بابام به من گفت که مادر دیگه «هرگز» نمی‌آد. من از اون روز از کلمۀ «هرگز» بدم می‌آد.

تصویربردار: نگین کیانی.

@pireparnianandish
819 views18:12
باز کردن / نظر دهید