Get Mystery Box with random crypto!

پیر پرنیان‌اندیش

لوگوی کانال تلگرام pireparnianandish — پیر پرنیان‌اندیش پ
لوگوی کانال تلگرام pireparnianandish — پیر پرنیان‌اندیش
آدرس کانال: @pireparnianandish
دسته بندی ها: موسیقی
زبان: فارسی
مشترکین: 2.05K
توضیحات از کانال

کتابی درباره‌ی سایه، شعر و موسیقی ایرانی
میلاد عظیمی و عاطفه طیه (انتشارات سخن)

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 4

2022-06-30 08:24:23 به مناسبت ۹ تیر زادروز همایون خرم
تو ای پری کجایی
(آهنگ همایون خرم، ترانۀ سایه، آواز حسین قوامی)
@pireparnianandish
692 views05:24
باز کردن / نظر دهید
2022-06-30 08:24:23
بازخوانی غوغای ستارگان
شاهکار همایون خرّم (آهنگ) و کریم فکور (ترانه)
با آوای لطیف بانو فرغانه قاسموا (قاسمف)
خواننده‌ی توانای آذربایجانی (فرزند استاد یگانه: عالم قاسمف)

@pireparnianandish
658 views05:24
باز کردن / نظر دهید
2022-06-30 08:24:23
اجرای زنده‌ی ترانه‌ی «موج آتش» (اشک من هویدا شد)


آهنگساز: همایون خرم
ترانه‌سرا: بیژن ترقی‌
خواننده: مرضیه
@pireparnianandish
624 views05:24
باز کردن / نظر دهید
2022-06-30 08:24:23
نهم تیر زادروز استاد همایون خرّم گرامی باد

ستاره و آهو
شاهکاری از دو استاد بزرگ شعر و موسیقی
امیرهمایون خرم (آهنگ) و امیرهوشنگ ابتهاج (ترانه)
تنظیم بابک شهرکی
آواز سهیلا گلستانی

این اثر که بیش از ۴۰ سال پیش پدید آمده برای نخستین‌بار پس از درگذشت خرم منتشر شده و داستان عشقی است میان «ستاره» و «آهو»؛ دو موجودی که زمین تا آسمان باهم فاصله دارند و حتی از یک جنس نیستند. این داستان تمام عاشقانی است که به‌هردلیل از یکدیگر جدا شده‌اند اما باور دارند فراتر از فاصله‌ها و ابعاد ظاهری، در ژرفای وجود باهم پیوند دارند و بی‌هم هرجا و با هرکس که باشند حس تنهایی می‌کنند:
ستاره دیشب چه قصه می‌گفت
که چشم آهو دمی نمی‌خفت
ستاره می‌دید که چشم آهو به آسمان‌هاست

اگر ستاره نه جفت آهوست
چرا نگاهش همیشه با اوست
دل شکسته، به‌غم‌نشسته، همیشه تنهاست تنهاست

ستاره می‌دید در آن هیاهو
که حلقه زد اشک به چشم آهو

ببین که آهو دوباره تنهاست
در آسمان هم ستاره تنهاست

بگو بگو ستاره کجا کجا دوباره
رها شود به سپهر اسیر آب و گلی
به ره گشایی مهر دلی رسد به دلی

دلی بی‌نوا، دلی رهنشین، دو بی‌آشیان
یکی در هوا، یکی بر زمین، دو بی‌همزبان
@sayeoMusighi
590 views05:24
باز کردن / نظر دهید
2022-06-21 00:12:54
به‌مناسبت ۳۱ خرداد زادروز هنگامه اخوان
تصنیف ماندگار «مرغ سحر» (آهنگ مرتضی نی‌داود، ترانه ملک‌الشعراء بهار)
تار محمدرضا لطفی
تنبک بیژن کامکار
آواز هنگامه اخوان
و سخن سایه، که کاشف استعداد اخوان و اولین معرفی‌کنندۀ او به جامعۀ موسیقی بوده است، دربارۀ این اجرا، برگرفته از پیر پرنیان‌اندیش (ص ۴۷۷):
[عظیمی]: تصنیف مرغ سحر با صدای هنگامه اخوان... سایه با لذت می‌شنید. موقعی که تصنیف به «ظلم ظالم جور صیاد» رسید سایه گفت:
[سایه]: خوب خونده‌آ... هنگامه خوانندۀ خوبی بود. تنها خوانندۀ زنیه که تحریر قمرو داره.
[عظیمی]: هنگامه می‌خواند:
ای خدا ای فلک ای طبیعت
شام تاریک ما را سحر کن
سایه هم با او زمزمه دارد:
شام تاریک ما را سحر کن
@pireparnianandish
900 views21:12
باز کردن / نظر دهید
2022-06-17 23:22:16 .
درگذشت استاد احمد مهدوی دامغانی

احمد مهدوی دامغانی دانشمندی برجسته و ادیبی بزرگ و عربی‌دانی کم‌مانند بود. اما او برای من چیزی بیشتر از «علم» بود؛ حجتی زنده بود برای لمس این معنا که علم آدمیت است و جوانمردی و ادب؛ حجتی برای چشیدن «علمی» که منتج به «عمل صالح» می‌شود؛ نمونه‌ای روشن بود از توفیق دین برای تهذیب آدمی و تتمیم مکارم اخلاق و پرورش انسانی آزاده که «اعتقاد» دارد اما «عقده» ندارد؛ ثابت‌قدم است اما کینه ندارد. مهربان است و ادب دارد و حلیم است و می‌تواند کریمانه ببخشد و بگذرد. چه باوفا مردی بود احمد مهدوی دامغانی. چه مهربان مردی بود.

مهدوی دامغانی تلفیق و تلائمی بود از عشق سوزان به اهل بیت (ع) و مهری ژرف به ایران و فرهنگ ایران. او هر که را دوستدار اهل بیت(ع) و خادم ایران می‌دانست – بدون توجه به مرام و مسلک سیاسی‌اش- حرمت می‌گذاشت و دوست داشت. معیار مهدوی دامغانی این بود ولاغیر. نقطهٔ کانونی شخصیت او حبّ اهل بیت(ع) و عشق به ایران بود؛ «انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم».
بر این منهج فاش می‌گفت و از گفتهٔ خود دلشاد بود و از ملامت ملامتگران خوفی نداشت.

احمد مهدوی دامغانی در غربت غربیه درگذشت. دیگر غریب افتاده بود و همهٔ دوستانش که به آنها عشق می‌ورزید، رفته بودند. وصیت‌نامهٔ غریبی نوشته و در آن به‌دقت از کفن و دفن خود گفته. نوشته است:

«بر روی چشمهایم و لبانم از تربت مقدس حضرت ابی‌عبدالله الحسین صلوات‌الله علیه که در لای قرآن کوچک جیبی (رویهٔ داخلی آن) جلد چرمی قرمزی که در "اوین" همراهم بود، به‌ترتیبی که مقرر است... بگذارند».

انگار استاد فقید مظلوم تا لحظهٔ آخر می‌خواست از آنچه در «اوین» بر او رفته بود، بگوید.

https://t.me/n00re30yah
895 views20:22
باز کردن / نظر دهید
2022-06-17 23:22:05 درگذشت استاد احمد مهدوی

استاد احمد مهدوی دامغانی، ادیب بزرگ و عربی‌دان یگانه و سرسپردهٔ آل رسول، دور از شهر و دیار و مولای خویش، در غربت جان سپرد. مرا نرسد که در بزرگی او سخنی بگویم؛ زبانم کوتاه است؛ قلم‌انداز قدری حسب حال می‌گویم.
دانشجوی لیسانس که بودم، استاد آن مقالهٔ ممتع دربارهٔ ایوان مداین را به ایران فرستاده بودند که گویا در یکی از جشن‌نامه‌ها چاپ شد. پاکنویس آن را به اعتبار آنکه خطم ناخوش نبود به بنده سپردند. افسوس که جوان بودم و خام و از آن دستخط شریف عکسی برنداشتم.
مدتی بعد درس و بحثم به راههای دیگر کشاند، ولی چند سال بعد آنچه از او به دست آوردم با شوق بسیار خواندم و به قدر حوصله از آن بهره چیدم. خواندن نوشته‌های او را به دوستان جوان نیز توصیه کردم و بعضی را سپاسگزار یافتم. انشاء ملایانهٔ او، که پسند نسل جوان نبود، گاه شیرینی، یا شاید نمکی، داشت که وقتی کتابی را از او به دست می‌گرفتم، مخصوصاً خاطرات او را، معمولاً آن را زمین نمی‌گذاشتم تا تمام شود. نثر او علی‌الخصوص از آن جهت اهمیت داشت که به نظرم در زمان ما هیچ کس کلمات را مانند او در جای درست خود به کار نمی‌برد، و این فضیلتی بود که در نسلهای پیشین بیشتر از همه از آن مرحوم تقی‌زاده و مینوی بود. دوری از وطن او را از "فارسی انقلابی" دور نگه داشته بود. فضل او جای دیگر نشیند. من بنده از خلال آثارش، به قدر توان، فضل و علم او را شناخته‌ام و این البته، چنانکه شاگردانش گواهی داده‌‌اند، بهری از دانش بیکران اوست.
وقتی که به عضویت افتخاری فرهنگستان زبان درآمدند، در پیامی مرقوم فرموده بودند که به قول فلان ادیب فرانسوی (فراموشی از بنده است) که به عضویت آکادمی فرانسه درآمد، من در قبال فضلای فرهنگستان صفری هستم در سمت چپ عدد، ولی در واقع عضویت او افتخاری بود برای فرهنگستان.
تا آن جا که من بنده از دور دریافتم، همیشه آرزوی بازگشت به وطن داشتند، ولی موانع و عوایقی البته در کار بود. یکی از دولتمردان به ایشان گفته بودند که کسی مانع ورود شما به ایران نیست. به مزاح فرموده‌ بودند می‌ترسم مانع خروجم باشند!
خداش بیامرزاد!
701 views20:22
باز کردن / نظر دهید
2022-06-17 22:06:14
با دریغ دکتر احمد مهدوی دامغانی (۱۳ شهریور ۱۳۰۵، مشهد- ۲۷ خرداد ۱۴۰۱، فیلادلفیا) پژوهشگر و استاد نامدار ادبیات فارسی و عربی، چشم از جهان فروبست.

چند بیت از شعری که دکتر #شفیعی‌کدکنی در ستایش ایشان سروده‌اند:
استاد راد، مهدوی دامغانیا
بسیار مهربانی و بسیار دانیا

در پارسی و تازی، بر مرکب سخن
امروز روز، فارِسِ هر دو زبانیا...

در راه مهرورزی و آیین دوستی
چون جویبارِ جاری و نهرِ روانیا

یک پاره از بهشتی و افتاده بر زمین
وز فرط لطف و مهر، تو گویی روانیا

سختی به کار دین و در اخلاق مردمی
گویی که در نسیم سحر پرنیانیا...

چون شاعرانِ یاوه‌سرای گزافه‌گوی
هرگز نگویمت که: بمان جاودانیا

خواهم ز ایزد آنکه درین سالیان که هست
چندان که مانیا، به سعادت بمانیا

@sereshk1318
594 views19:06
باز کردن / نظر دهید
2022-06-17 18:43:22
لیلی
من آبروی عاشقان جهانم
هشدار تا به خاک نریزی

به‌مناسبت ۲۷ خرداد سالروز درگذشت نصرت رحمانی
[عظیمی]: با نصرت رحمانی چقدر آشنا بودید؟
[سایه]: خیلی زیاد. یه دوره‌ای شب و روز با هم بودیم. اسم خودشو گذاشته بود شاعر بدنام. خودش گذاشته بود (می‌خندد). خیلی دوست داشت تظاهر به فسق و فجور بکنه. جالب اینکه تخلص «چریک» هم داشت (غش‌غش می‌خندد). نیما بهش گفت که حالا که می‌خوای اسم مستعار برای خودت بذاری یه چیز درست و حسابی بذار، آخه چریک چرا؟
پیر پرنیان‌اندیش (ص ۹۴۲)

@pireparnianandish
605 views15:43
باز کردن / نظر دهید