2023-03-05 17:19:05
عامل ایکس در مدیریت
در اواخر دهه 1940 مطالعات بسیاری توسط مشاوران مدیریتی در اروپا برای مقایسه بازده کارخانههای خودروسازی انگلستان با آلمان غربی انجام شد. نتیجه این بود که میزان تولید در کارخانههای اتومبیلسازی آلمان 4 برابر بیشتر از کارخانههای انگلستان است. در تحقیقاتی که در آن زمان انجام شد مشخص گردید که این تفاوت بهرهوریرا نمی توان با عوامل مربوط به مواد اولیه و تکنیک توضیح داد، به «عامل ایکس» معروف شد.
کشف عامل ایکس که اکنون عامل روانشناختى نامیده میشود، منجر به انقلابی در مدیریت در 60 سال اخیر شد. با بررسی عوامل روانی که تعیینکننده عملکرد و بهرهوری هستند، میتوانید تفاوت زیادی در اثربخشی خود به عنوان مدیر و تواناییتان در کسب نتایج ایجاد کنید:
خود انگاره
خود انگاره مانند مرکز فرماندهی است که در هسته شخصیت و بهرهوری قرار گرفته است. این همان چیزی است که عملکرد، رفتار و بازده فرد را هدایت میکند. همه تغییرات و پیشرفتها در عملکرد و رفتار بیرونی با بهبود خودانگاره آغاز میشود؛ به عبارت دیگر، همه تغییرات در دنیای بیرونی با تغییرات در دنیای درونی فرد آغاز میشود. خودانگاره از سه جزء تشکیل شده است:
فرد آرمانی: تصویری موجز از هویت ایدهآل فرد در زندگی است. این تصویر متشکل از اهداف، آرزوها، امیدها و ایدهآلهایی است که فرد درباره خودش و شخصی که شاید بتواند در آینده باشد، دارد.
تصویر فرد از خود: تصویری موجز از هویت ایدهآل فرد در زندگی است. این تصویر متشکل از اهداف، آرزوها، امیدها و ایدهآلهایی است که فرد درباره خودش و شخصی که شاید بتواند در آینده باشد، دارد.
خودباوری: خودباوری یعنی «میزان علاقه شما به خودتان»
نقش مدیر
مدیر برای ایجاد و تقویت خودباوری در هر کارمند هفت روش دارد:
1. چالش: به افراد وظایفی واگذار کنید که باعث پیشرفت آنها شود. هر چه افراد چالشهای بیشتری را در کارشان تجربه کنند، مشارکتیتر میشوند و احساس مثبتتری نسبت به خود دارند.
2. آزادی: به افراد اختیار کافی برای انجام کارها بدون نظارت دقیق بدهید. هرچه برای انجام کار به روش خودشان آزادتر باشند، احساس بهتری نسبت به خود خواهند داشت.
3. کنترل: برای بررسی کارها، گرفتن بازخورد و بحث درباره کار، زمانهای منظمی را تعیین کنید. هرچه کارمندان بازخوردهای منظمتری در مورد عملکردشان دریافت کنند، احساس بهتری خواهند داشت و کارشان را ارزشمندتر میدانند.
4. احترام: وقتی نظر افراد را جویا میشوید و با دقت به آنها گوش میدهید، بیشتر احساس ارزش و اهمیت میکنند. با گوش سپردن دقیق به نظرات دیگران و توجه به آنها – حتی اگر به عنوان مدیر بر اساس اطلاعات آنها عمل نکنید – نشان میدهید که به منحصربهفرد بودن هر شخص احترام میگذارید.
5. صمیمیت: هر چه افرادتان بیشتر ببینند که آنها را دوست دارید و علاوه بر کارمند به عنوان انسان به آنها اهمیت میدهید، عملکرد بهتری خواهند داشت. اگر با افرادتان مانند دوستان خود و امتداد طبیعی «خانواده» شرکت رفتار کنید، باعث میشوید که بیشتر احساس آرامش، امنیت و اهمیت کنند.
6. تجربیات موفق: کلید ایجاد خودباوری و خودانگاره محول کردن وظایفی به افراد است که بتوانند آنها را با توجه به میزان تجربه و مهارتشان با موفقیت انجام دهند. وقتی کاری را به انجام میرسانند، موفقیت آنها را تشخیص داده و به شکل خصوصی و عمومی قدردانی کنید تا احساس «برنده» بودن داشته باشند.
7. انتظارات مثبت: شاید این نیرومندترین انگیزهساز باشد. هیچچیز بیش از اینکه افراد حس کنند رئیسشان به خوبی و شایستگی آنها و تواناییشان برای انجام درست کار اعتقاد دارد، باعث افزایش خودباوری و بهبود عملکرد نمیشود.
شرکتهای موفق محیطی ایجاد میکنند که افراد در آن احساس فوقالعادهای نسبت به خود دارند. درک نقش خودانگاره در رفتار، نقطه شروع اثربخشی در مدیریت و انگیزش است.
آکادمی مدیریت را دنبال کنید در Instagram Telegram
2.6K views14:19