Get Mystery Box with random crypto!

تصویر و زندگی

لوگوی کانال تلگرام poster_cinematography — تصویر و زندگی ت
لوگوی کانال تلگرام poster_cinematography — تصویر و زندگی
آدرس کانال: @poster_cinematography
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 9.61K
توضیحات از کانال

“درباره‌ی هر آن‌چه که زندگی و تجربه‌های مادی‌مان را وام‌دارِ تصویر می‌کند.”
اینستاگرام:
https://instagram.com/image_and_life_farsi?utm_medium=copy_link
@Zero663

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2022-07-28 21:06:02 یک: آیا فیگوری چون زنِ سرخ‌پوشِ میدان فردوسی می‌شناسید؟ کسی که بخواهد سی سال آزگار هر روز، در یک زمان مشخص و با لباسی مشخص در یک‌نقطه‌ی مشخص (ضلع شمال غربی) از یک میدان مشخص (میدان فروسی) بایستد بدون آنکه بخواهد کاری کند و ساعاتی بعد ناپدید شود تا فردا. یک پرفورمنسِ جنون‌آمیز که ایثارگرانه قرار است با تکرارِ مدام، چیزی را عوض کند. از سرانجام این زن اطلاعی در دسترس نیست و مستندی از خسروسینایی تنها گواه ما از وجود اوست.
دو: از جذاب‌ترین فیگورهای الهیات مسیحی، قدیس دیوانه‌ایست به نامِ سیمون از اهالی بیزانس که هر روز در زمان مشخصی دست به کارهای بی‌معنا و گاهی جنون‌آمیز می‌زد. هم‌او‌ که در ادبیات و سینمای روسیه فیگور «ابله مقدس» (یورودْستوف) را خلق کرد: فردی قابل ترحم که با سفاهت‌اش قرار بود وضعیت را به نفع قسمی قداستِ گم‌شده تغییر دهد: شخصیت‌های داستایوفسکی اعم از پرنس مشکین، دیمیتری و الکساندر و یا آندری روبلف، استاکر و الکساندر در سینمای تارکوفسکی تنها نمونه‌ای از خروارها مصادیق وجود یورودْستوف هستند. در فیلم ایثار، الکساندر به همراه پسر کوچک‌اش قرار است آنقدر کاری پیش‌پاافتاده و خار را انجام دهند تا رستگاری تحقق یابد و جهان از فاجعه نجات یابد. یک آیین‌مداریِ وسواس‌گونه و ایثاروار از جنون که امید را در مادی‌ترین و نازل‌ترین تکرارها دنبال می‌کند: آن‌قدر تکرار تا زوارِ حقیقت در برود و معجزه رخ نماید.
@poster_cinematography
1.6K viewsedited  18:06
باز کردن / نظر دهید
2022-07-28 21:06:02
@poster_cinematography
1.5K views18:06
باز کردن / نظر دهید
2022-07-24 21:00:41
در سکانسی از فیلم چریکه‌ تارا ساخته‌ی بیضایی، تارا (سوسن‌ تسلیمی) به دنبال شخصیتِ موهومیِ فیلم که از گذشته‌های دور به زمان حال حلول کرده و نام‌اش «مرد تاریخی» است می‌دود تا مجاب‌اش کند تا بماند چرا که او به مرد دلبسته. وقتی تمناهای تارا افاقه نمی‌کند و مرد از ارواح می‌خواهد تا او‌را به جهان مردگان برگردانند، آخرین راه‌حل‌ِ تارا، نمایش سینه است، ناخن‌هایش دکمه‌های سینه‌اش را می‌درد. در نمای بعد مرد تاریخی می‌گوید: «افسوس چرا نمی‌شود دوباره مُرد». سینه‌دریدنِ زنان چه دلالت‌های دارد؟ یک زنِ «سینه‌چاک» همچون این سکانس یا یک زن عصبانی همچون نقاشی جوتو؟ (راستی چرا سینه‌چاک بودن به معمای ضمنیِ دلبستگی‌ست؟چاکیدن و برهنگیِ سینه چه نسبتی با حب دارد؟) هر چه باشد، آشکارسازی سینه دلالتی است اعظم از عصیان و رهایی از انقیاد. سینه‌چاکیدن یعنی چیزی برای از دست نداشتن، «من یک زنِ عصبانی‌ام» بودن.
جوتو از زن «سینه‌چاک» استفاده می‌کند تا یکی از هفت گناه کبیره را نمایش دهد: wrath یا خشمگین شدن. wrath در لغت به معنای عظیم‌ترین خشم‌هاست، یک «اکستریم اَنگِر»، خشمی مهارنشدنی و عصیان‌گر.
@poster_cinematography
2.5K views18:00
باز کردن / نظر دهید
2022-07-22 11:12:15 بنیامین می‌گه: «چاپلین از آن رو به بزرگ‌ترینِ کمدین‌ها بدل شده که ژرف‌ترین ترس‌های معاصرانش را در خود جذب کرده است».
توضیح: کمدین‌های بزرگ تاریخ سینما ترس‌های ما را می‌کاوند، پیش از هر چیزی.
آن ترس‌ها را هدف قرار داده، آن‌ها را دیفرمه کرده، از ریخت انداخته و از جبروت آن ترس‌ها می‌کاهند.
از ترس‌های نوع اول و غریزی همچون سقوط کردن، کتک خوردن، غرق شدن تا ترس‌های نوع دوم: اضطراب‌های سیاسی و ترس‌های ایدئولوژیک.
نکته‌ی مهم اینکه کمدین‌های بزرگ مستقیما به ترس‌هایِ نوع دوم نمی‌پردازند بلکه به عوض، به عمیق‌ترین ترس‌های روانشناختی‌مان جسمانیت داده و آن‌ها را به ترس‌های نوع اول بدل می‌کنند: جایی‌که هجو و طنازی، رویه‌ی دیگر شکنجه است: مثلا کتک خوردن، از پشت‌بام افتادن، در جایی تنگ و تاریک محبوس شدن و یا احساس خفگی. در اینجاست که پارودی از فرطِ افراطی بودن‌اش با شکنجه یکی می‌شود. نه؟
@poster_cinematography
2.4K viewsedited  08:12
باز کردن / نظر دهید
2022-07-21 20:21:39 هیتلر و چاپلین
والتر بنیامین
برگردان: عباس شهرابی
#مقاله
#بنیامین
@poster_cinematography
2.6K views17:21
باز کردن / نظر دهید
2022-07-21 20:21:39
از متن:
از جمله مضامین الهیاتیِ پررنگ در کار بنیامین، مضمون یا فیگور مسیحاست. مسیحا در کار بنیامین «به هزار پاره فرومی‌شکند» و در فیگورهای متعددی نمود می‌یابد که هر یک از این فیگورها، واجدِ دقیقه‌ای مسیحایی‌اند. از جمله‌‌ی این‌ فیگوها می‌توان به کودک، فلانور و نیز چاپلین اشاره کرد. در یادداشت کوتاهی که در ادامه می‌آید، اهمیت و معنای چاپلین برای نقد الهیات سیاسی بنیامین اندکی روشن می‌شود.
@poster_cinematography
2.2K views17:21
باز کردن / نظر دهید
2022-07-20 21:24:14
چرا برای تخریبِ تصویرِ یک آدم از چهره‌ی او‌ شروع می‌کنیم و در چهره‌ی او، اول از همه به سراغِ چشم‌های‌ او می‌رویم؟ چرا گوش نه؟ چرا دهان نه؟ چرا نفرت و انزجار را پیش از بخش‌های دیگر بدن از چشم‌ها شروع می‌کنیم؟ از چشم‌های قربانی هراس داریم؟ چشم‌های او ما را در موقعیتی اخلاقی قرار می‌دهد؟ «اگر به چشم‌های من نگاه کنی و اجازه دهی به چشمان تو نگاه کنم تو داری به خودت نگاه می‌کنی» یا «شایسته نباشد چشمانِ من را دریدن» و یا «وقتی رنج می‌کشم به چشم من نگاه نکن و از چشم‌دوختن به من حذر کن». هر چه باشد، پیش‌شرطِ خواندنِ اخلاقِ مماشات با دیگری- مثلا امانوئل لویناس، این فیلسوفِ بزرگِ چهره- مواجهه با این چنین پرسش‌هایی‌ست.
عکس اول: یک عراقی پس از فتح شبه‌جزیره‌ی فاو به جان چشم‌های منتظری افتاده و بر او لعنت می‌فرستد. این اولین بار بود که منتظری مورد لعن قرار گرفت. تخریب چشم‌های او‌ مصادف شد با دوره‌ی جدیدی در تاریخ سیاسی ما: یک سندِ فوتوگرافیک از تاریخ. عکس از ژاک پاولوفسکی
عکس دوم: لحظه‌ی ترورِ خواجه نظام‌الملک
عکس سوم: تخریب چهره‌ی قدیسان در کلیساهای کاتولیکِ اسپانیا در زمان ژنرال فرانکو.

@poster_cinematography
2.5K views18:24
باز کردن / نظر دهید
2022-07-15 20:42:35
بخش دوم در نسبت بین بدن‌ نرولوژیک و سینما:

صورت‌اش بی‌سیما و تجلی است و چشمان به جایی غیرقابل‌تشخیص دوخته شده. تمام آن‌چه می‌توان از خلال این شخص و رنج‌هایش فهمید، تا وقتی معتبر است که دستگاه شوک برقی را در کنار بیمار نبینیم؛ چه باید کرد وقتی بفهمیم آنچه که ما تحلیل شخصی‌مان از روانِ بیمار می‌پنداشتیم- در واقع- چیزی نبود الا اراده‌ای بیرونی (دستگاه شوک برقی). حالات، ژست‌ها و اکسپرسیونیسمِ تصویر، جملگی، محصول یک عامل خارجی است. این خوانش را می‌توان یک تجربه‌ی سینماتوگرافیک دانست. نسبت بدنِ بیمار و ناظر توسط دستگاه شوک دست‌خوش تغییر شده، چرا که دستگاه از بدن می‌خواهد پاسخی را در اختیار بیننده‌ی کنجکاو بگذارد که تماما فریب است و دروغ. دستگاه، سمپتوم‌های مستتر در تنِ بیمار را کنترل کرده و ژست‌هایی دروغین از ابژه‌ی مطالعه- تن نرولوژیک- می‌سازد و به بدن اجازه‌ی کنشی پاتولوژیک نمی‌دهد. سمپتوم‌ها در واقع، امکان ثبت واقعیتِ بدن است و دوربین، دستگاهِ شوک برقی.
@poster_cinematography
2.8K viewsedited  17:42
باز کردن / نظر دهید
2022-07-14 12:51:16 تاریخ هنر و مسئله‌ی سبک در نزد آرنولد هاوزر.
@poster_cinematography
2.7K viewsedited  09:51
باز کردن / نظر دهید
2022-07-14 12:51:16
مقاله‌ای پژوهشی و مبسوط در قالب کتابچه در اینجا همرسان می‌کنیم، از یکی از مهمترین فیگورها در تببین نگرش ما به تاریخ هنر، درباره‌ی آرنولد هاوزر، هم‌او که برای علاقه‌مندان به پژوهش هنر و در نسبت با جریان اصلی-آکادمیک این روزها یک فیگور تا حدّی مهجور به شمار می‌آید؛ جریان اصلی‌ای که تحت استیلای ارنست گامبریج و هم‌فکرانش قرار دارد. به زعم منتقدی، هاوزر را می‌توان گرانیگاه سه روشنفکر بزرگ قرن بیست دانست: لوکاچ، کارل مانهایم و تئودور آدورنو. در این مقاله‌ی جذابْ به بررسی منازعات او با دستِ راستی‌هایِ هنر (و سپس کمونیست‌های مجاری)، جامعه‌شناسی هنر نزد او و نسبت‌اش با ایدئولوژی، ایضاً به آرای او دربابِ سبک‌شناسی و رابطه‌ی هنر با تکنولوژی پرداخته شده.
@poster_cinematography
2.5K viewsedited  09:51
باز کردن / نظر دهید