آدرس کانال:
دسته بندی ها:
دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین:
8.00K
توضیحات از کانال
برای شنیدن رادیو تراژدی و خرید کتاب تراژدی به وبسایت ما سر بزنید
Radiotragedy.com
ارتباط با ادمین
@radiotragedy_admin
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
1
4 stars
0
3 stars
0
2 stars
0
1 stars
1
آخرین پیام ها 7
2022-04-14 19:59:40
پاریس در زمان سفر ابراهیمخان صحافباشی به فرانسه
پادکست بیست و یکم ما به زندگی و کار ابراهیمخان صحافباشی میپردازد؛ تاجری که در تهران مغازهی آنتیکفروشی داشت و روزی راهی اروپا شد تا طلا و جواهرات امانتی را در لندن بفروشد. اما آنجا فریفتهی سینما شد و دستگاه پخش فیلم خرید و به ایران آورد. او اولین ایرانی است که دربارهی تماشای فیلم در سینما متن نوشته است. بازگشت صحافباشی به ایران همزمان با مبارزهی مردم برای مشروطه بود و او خیلی زود به جرگهی مبارزان پیوست. اما زندگی به این مرد روی خوش نشان نداد و به دلیل بعضی اقداماتش محکوم به اعدام شد.
برای شنیدن این اپیزود یا در اپل پادکست و کستباکس ما را مشترک شوید یا بدون نیاز به دانلود و فیلترشکن به وبسایت ما سر بزنید:
Radiotragedy.com
1.7K views16:59
2022-04-08 19:41:27
مبارز سیاهپوش، دقایق اول
اگر هنوز اپیزود جدید رادیو تراژدی رو نشنیدید، میتونید دو دقیقه ابتدایی ماجرا رو همینجا گوش بدید.
پادکست بیست و یکم ما به زندگی و کار ابراهیمخان صحافباشی میپردازد؛ تاجری که در تهران مغازهی آنتیکفروشی داشت و روزی راهی اروپا شد تا طلا و جواهرات امانتی را در لندن بفروشد. اما آنجا فریفتهی سینما شد و دستگاه پخش فیلم خرید و به ایران آورد. او اولین ایرانی است که دربارهی تماشای فیلم در سینما متن نوشته است. بازگشت صحافباشی به ایران همزمان با مبارزهی مردم برای مشروطه بود و او خیلی زود به جرگهی مبارزان پیوست. اما زندگی به این مرد روی خوش نشان نداد و به دلیل بعضی اقداماتش محکوم به اعدام شد.
برای شنیدن این اپیزود یا در اپل پادکست و کستباکس ما را مشترک شوید یا بدون نیاز به دانلود و فیلترشکن روی لینک بیو کلیک کنید
Radiotragedy.com
فایل اپیزود رو هم در پست قبل میتونید دانلود کنید
2.8K views16:41
2022-04-06 19:20:41
ابراهیمخان صحافباشی؛ مبارز سیاهپوش
آنچه میشنوید بیستویکمین شمارهی پادکست «رادیوتراژدی» است که در فروردین ۱۴۰۱ منتشر میشود.
این پادکست به زندگی و کار ابراهیمخان صحافباشی میپردازد؛ تاجری که در تهران مغازهی آنتیکفروشی داشت و روزی راهی اروپا شد تا طلا و جواهرات امانتی را در لندن بفروشد. اما آنجا فریفتهی سینما شد و دستگاه پخش فیلم خرید و به ایران آورد. او اولین ایرانی است که دربارهی تماشای فیلم در سینما متن نوشته است. بازگشت صحافباشی به ایران همزمان با مبارزهی مردم برای مشروطه بود و او خیلی زود به جرگهی مبارزان پیوست. اما زندگی به این مرد روی خوش نشان نداد و به دلیل بعضی اقداماتش محکوم به اعدام شد.
شما میتوانید این پادکست را از اپلیکیشن کستباکس بشنوید.
https://castbox.fm/app/castbox/player/id3310854/id483535031
در گوشیهای آیفون
https://podcasts.apple.com/us/podcast/radio-tragedy-رادیو-تراژدی/id1531279373
این شماره در اسپاتیفای منتشر شده و در وبسایت ما هم قابل شنیدن است:
Radiotragedy.com
2.5K views16:20
2022-04-04 20:06:18
برنامه روزانه: ساعت پنج صبح بلند شو. تمرین آواز و حرکات موزون را انجام بده. برو مدرسه. ساعت سه برگرد. برو استودیو و تا یازده شب همراه بقیه تمرین کن. قبل از نیمهشب با آخرین قطار به خوابگاه برگرد. وقت داری پنج ساعت بخوابی. ساعت پنج صبح بلند شو.
این برنامه هولناک، برنامه زندگی آیدِلهاست. آیدلها یا بُتهای صنعت سرگرمی درواقع سلبریتیهای کمسن و سال، خوشقیافه و پرطرفداری هستند که از دوران نوجوانی برای سوپراستار شدن آموزش میبینند و دست آخر هم میلیونها نفر در دنیا را مفتون خودشان میکنند. پس شاید نتیجه این برنامه چندان هم هولناک نباشد. البته شاید.
----
در ایران میزان محبوبیت سریالهای خارجی را با روشهای معمول جهانی (مثل ریتینگ) نمیشود فهمید. ولی ظهور سریع زیرنویس فارسی برای سریالها تقریبا خودش یک جور نشانه است. کی فکرش را میکند که فلان سریال چینیِ پنجاه قسمتی در فاصله زمانی کوتاهی زیرنویس شده باشد، دهها صفحه فارسی فَندام (هواداری) در اینستاگرام داشته باشد و حتی کاربران کمسن ایرانی سر هواداری از دو بازیگر اصلیاش با هم درگیر شده باشند؟
از کتاب سوم تراژدی
خرید
Radiotragedy.com/shop
2.6K views17:06
2022-04-02 21:38:53
اجرای «زندون دل» در تابستان ۱۳۷۸ در هتل آنای کیش.
این یکی از معدود کنسرتهای پس از انقلاب فریدون فروغی است و به نظر نسخه بهتری از آن ضبط نشده. فروغی نتوانست در شهر دیگری جز کیش برای کنسرتهایش مجوز بگیرد و دو سال بعد در ۵۰ سالگی در تهرانپارس درگذشت.
اما داستان زندگی ترانهسرا و آهنگساز «زندون دل» احتمالا تراژیکتر از ماجرای خوانندهاش است. در اپیزود ۲۰ رادیوتراژدی داستان ویلیام خنو را تعریف کردیم. آن را میتوانید همینجا یا در کستباکس، اپل پادکست و وبسایت ما بشنوید.
Radiotragedy.com
2.9K views18:38
2022-03-29 11:42:53
بانوی نقد
درباره فاطمه سیاح
سوسن سیرجانی: پس از اسفند سال 1326، برای سالهای طولانی، در دانشکدهی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران، دیگر هیچکس نبود که بتواند درس ادبیات تطبیقی را تدریس کند. بنیانگذار این درس زنی بود که هنوز نامش در تاریخچه دانشگاه تهران بدون جانشین است. او اولین زن ایرانی بود که توانست به رتبهی علمی استاد تمامی در رشته ادبیات برسد. نقد ادبی مدرن فارسی، مدیون قدمهای اولیهای است که او بر خلاف عرف روزگار خود برداشت. کسی که به همراه زنان روشنفکر دیگر، اولین حزب کاملا زنانه در ایران را تاسیس کرد. زنی که در تمام عمر کوتاهش، فعالیتهای اجتماعی گستردهای برای احقاق حقوق زنان و حمایت از آنان کرد و در هر مجمع و انجمنی که میشد به واسطهای آنها، قدمی برای بهبود شرایط روزگارش بردارد، عضو میشد. از نخستین کنگره نویسندگان گرفته تا کانون حمایت از زندانیان یا انجمن شیر خورشید زنان ایران. اما شاید برتر از همهی اینها، کلاس درس او بود. کلاسی که در آن چهرههای بزرگ ادبیات معاصر ایران پرورش یافتند. کلاسی که در آن سیمین دانشور، پرویز ناتلخانلری، غلامحسین یوسفی، احمد سمیعیگیلانی و دهها ادیب دیگر از این زن میآموختند. او فاطمه رضازاده محلاتی، مشهور به فاطمه سیاح است. کسی که متولد کشوری کیلومترها دورتر از ایران بود، اما تا آخرین روزهای عمر با تدریس، مقالات و سخنرانیهایش، برای رشد زبان فارسي تلاش کرد…
قصهی یکی از پیشروترین زنان ایران، دکتر فاطمه سیاح که سیمین دانشور خود را مدیون او میدانست
برای خرید کتاب سوم تراژدی با تخفیف و ارسال رایگان به وبسایت ما سر بینید
Radiotragedy.com/shop
3.5K views08:42
2022-03-29 11:42:04
قصهی یکی از پیشروترین زنان ایران، دکتر فاطمه سیاح که سیمین دانشور خود را مدیون او میدانست
برای خرید کتاب سوم تراژدی با تخفیف و ارسال رایگان به وبسایت ما سر بینید
Radiotragedy.com/shop
2.7K views08:42
2022-03-26 19:40:21
بنبست شورتی (متن کامل)
قصۀ یک دعوا در جنوب شهر
از کتاب سوم تراژدی
تقدیم به حسین سیاه که کابوس نوجوونیام رد شدن از جلو خونهشون برای رفتن به مدرسه بود و چه فحشهای آبداری تو دلم بهش دادم...
ولی خلیلی: در سلسلهمراتب هرم نیازهای ساکنان محلههای پایین شهر، کنار غذا، خواب و... یه بخش اضافه هم وجود داره که مخصوص «دعوا»ست. البته توی این مناطق مثل بالای شهر کسی با کسی دعوا نمیکنه، بلکه افراد با هم «دعوا میگیرن» و روز بدون زدوخورد، شکستن شیشه، چاقوکشی و... تو کوچهها و محلهها شب نمیشه. بیشتر وقتها حتی گلاویز شدن بدون توجه به اینکه مشت رو چه کسی بزنه و چه کسی بخوره، آیینیست برای تمدد اعصاب؛ تخلیۀ آتشفشان فشارها و مشکلات ریزودرشت زندگی و عقدهها و تبعیض هایی که خیلیها رو همچون باروت آمادۀ اشتعال کرده و فقط کافیه تنهات توی خیابان به اونها بخوره تا منفجر بشن. این وسط بعضیها هم هستن که اصلاً سرشون برای کتککاری درد میکنه و یقهبهیقه شدن با دیگران «پُر کردن لاتی» و انداختن «چوب خط» براشون محسوب میشه و اتفاقاً سرِ دعوا کردن با دیگران شرطبندی هم میکنن.
معمولاً دعوای «گندهلات» کوچهها و محلهها با «سر» محلههای دیگه به صورت حذفی برگزار میشه و انتخاب گندهلات خزانه، علیآباد، دم خط، عباسی، جوادیه، فلاح، دوازه غار و... هنوز هم رایجه؛ افرادی که شاید خیلیها با چهرههاشون توی گزارشهای تصویری گشتهای دستگیری پلیس آشنا شده باشن ولی اونجا بچهمحل، همکوچهای و حتی همسایۀ دیوار به دیوار یا روبهرویی شما هستن که روزی چندینبار خودتون، زن و بچهتون و خواهر و مادرتون باهاشون چشم تو چشم میشن و روی میز کلانتری همیشه پروندهای باز دارن و فقط زندانهای مقطعی، گاهی پروندههاشون رو به بایگانی میفرسته و البته به سمت مرگ. گندهلاتها جوونهای «باکامی» هستن که بهنوبت حجلههاشون سر کوچهها برپا میشه و روی اعلامیههاشون عکسهای روتوششدهای چاپ میشه که حتی پدر و مادرهاشون هم اون تصویر رو ازشون به یاد ندارن. اونها اگه تو دعوا و درگیری و سرقت سر از قبرستون درنیاورده باشن حتماً جونشون رو تو تصادف موتور یا زمانی که تو جادهی بهشت زهرا، شورآباد یا اتوبان افسریه تکچرخ میزدن از دست دادن. شما تو محلههای خزانه، جوادیه، فلاح، دروازهغار و... حتی اگه اکبر قصاب هم باشی و علامتکشِ بزرگترین علم 23 تیغهی شبهای محرم؛ باز هم ممکنه یه روز صبح دم در مغازهات جوونی از موتور پیاده شه و با یک ضربۀ چاقو شاهرگت رو بزنه و کارت رو تمام کنه و فلنگ رو ببنده.
متن کامل در وبسایت رادیو تراژدی
https://radiotragedy.com/2022/03/26/ketab-tragedy-3/
3.2K views16:40
2022-03-26 19:38:21
قصۀ یک دعوا در جنوب شهر
از کتاب سوم تراژدی
متن کامل در وبسایت ما
https://radiotragedy.com/2022/03/26/ketab-tragedy-3/
2.6K viewsedited 16:38
2022-03-23 19:21:26
سوسن سیرجانی: سال ۱۳۵۳، سالی است که حکومت پهلوی به دلیل یک رشته مبارزات غیرمستقیم اهالی موسیقی پاپ، برای اولین بار تصمیم گرفت مفهومی با عنوان «ممیزی ترانه» را پایهگذاری کند و شورایی برای بررسی و صدور مجوز به ترانهها، صفحهها و موسیقی شکل بگیرد.
در شهریور آن سال قرار بود آهنگی از ساختههای ویلیام خنو و با صدای داریوش اقبالی، ضبط شود که نشد!
چندماه بعد این آهنگ با ترانهای قابل تامل از شهیار قنبری، تنظیم واروژان و صدای فریدون فروغی ضبط و منتشر شد. امیرنادری کارگردان موجنوی سینمای ایران که آن روزها فیلم «تنگسیر» را بر پرده داشت، در جواب رفیقش شهیار که ترانه را به فیلم او تقدیم کرده بود، این پوستر را برای آهنگ «همیشه غایب» با ترکیبی از عکس و گرافیک طراحی کرد…
ترانهای ماندگار که خالق موسیقی و ملودی آن، ویلیام خنو بود، کسی که خودش و نتهای محزونش هردو در تاریخ موسیقی ایران گم شدند… (بخشی از متن پادکست) .
قسمت بیستم رادیو تراژدی
Radiotragedy.com
3.6K views16:21