رادیو تراژدی

2022-08-22 19:09:00 سوسن سیرجانی: اوایل تابستان سال 1322 است. جنگ جهانی دوم در تمام دنیا، هر روز قربانی می‌گیرد. در ایران هم اوضاع غیرقابل توصیف است، ارمغان جنگ و اشغال، تیفوس، قحطی، گرسنگی و اعتصاب‌های داخلی است. در یکی از همین روزها، اپراتور‌های رادارهای ارتش بریتانیا که در اطراف اصفهان و تهران نصب شده، صداها و علائم غیرطبیعی بر روی گیرنده‌های خود می‌بینند که خبر از یک دستگاه فرستنده مشکوک می‌دهد. به سرعت به دفتر سفیر در تهران تلگراف زده می‌شود و او پس از مشورت با ارتشی‌ها، تنها یک نفر را مناسب برای کشف این دستگاه تشخیص می‌دهد.
دختری جوان که مدتی است از لندن به تهران آمده و ظاهرا در دفتر سفارت، مشغول انجام کارهای فرهنگی و مطبوعاتی است. دختر انگلیسی، یک گیوه چوپانی به پا می‌کند و در لباس روستاییان، پیاده از تهران به سمت کاشان حرکت می‌کند. او تمام مسیر را بلد است و چندباری این راه را پیاده و سواره طی کرده.
نزدیک به یک ماه طی این مسیر و تحقیق درباره فرستنده مشکوک طول می‌کشد. بالاخره از روی نشانه‌ها، محل دستگاه را پیدا می‌کند. اما فرستنده در انتهای یک باغ بزرگ شخصی، در قمصر کاشان است و او به این راحتی‌ها نمی‌تواند وارد این باغ شود.

نقشه‌ای برای نفوذ به باغ، از دیوار خانه همسایه می‌کشد، چادر گل‌داری که در کیفش همراه دارد، به سر می‌کند و کلون در خانه همسایه را می‌زند. دختر خودش را به پیرزن همسایه، صفیه معرفی می‌کند. او زبان فارسی را مانند زبان مادری‌اش صحبت می‌کند و حتی لهجه روستاییان اطراف کاشان را به خوبی بلد است. پیرزن شک نمی‌کند و صفیه را به عنوان میهمان به خانه راه می‌دهد و این آغاز یک عملیات جاسوسی و جنایی، در میانه جنگ جهانی دوم در کوچه‌ باغ‌های خاکی قمصر کاشان است.

اما نام واقعی این دختر صفیه نیست، او «آن کاترین سوینفورد لَمبتون»، محقق، زبان‌شناس و نویسنده انگلیسی است که در برهه‌های حساس تاریخ معاصر ایران، ماموریت‌های مهم جاسوسی و نفوذ فرهنگی بر عوام، از سوی دولت بریتانیا بر عهده‌اش گذاشته شده…..
.
این مقدمه قصه «زن مرموز» در کتاب پنجم تراژدی است…زنی که در طراحی اتفاقات مهم تاریخ معاصر ایران نقش داشته، از برکناری رضاشاه تا عزل مصدق! او حتی انقلاب اسلامی را هم پیش‌بینی کرده بود.

خرید کتاب پنج
Radiotragedy.com
ارسال تا پنج‌شنبه رایگان است. باز کردن / نظر دهید

2022-08-22 19:08:38 در کتاب پنج تراژدی بخوانید

زن مرموز
درباره‌ی آن لمبتون

Radiotragedy.com
باز کردن / نظر دهید

2022-08-21 20:23:52 کریم نیکونظر: اغراق نیست؛ این یکی از بهترین مطالب این شماره‌ی مجله‌ی ما، کتاب تراژدی، است. هم زندگینامه‌ست هم تحلیل. هم پر از نقل‌قول دست اول است هم سرشار از جزئیات ناگفته از زندگی عباس نعلبندیان.‌ همان نمایشنامه‌نویسی که در ابهام مانده و مدام نادیده گرفته شده و چپ و راست و مذهبی و لائیک بهش حمله کرده‌اند. بدبختانه توشه‌ی خود او اندک بوده در زمان زیستنش، اما حالا شاید این نوع متن‌ها کمک کند بهتر بشناسیمش. راستش آدم در زندگی هزار چرخ می‌خورد و گاهی پذیرش شکست، زندگی را بدل می‌کند به ماتم‌کده و دنیا را روی سرش خراب می‌کند.

خرید از
Radiotragedy.com
ارسال تا پنج‌شنبه رایگان است. باز کردن / نظر دهید

2022-08-20 18:58:16 کتاب پنجم

خرید از وب‌سایت ما
‏Radiotragedy.com
ارسال تا پنج‌شنبه رایگان است. باز کردن / نظر دهید

2022-06-23 19:56:45 کُنتِ بی‌غیرت
چشم تو روشن!

حبیب دانشور: پلیس ایران، یک تشکیلات وارداتی است. سوغات فرنگ اســت که ناصرالدین شاه بعد از دومین سفرش به اروپا با خود به ارمغان آورده. اولین رئیس پلیس ایران که دامنه‌ی اختیاراتش آن موقع به تهران محدود می‌شده یک مستشار اتریشی ایتالیایی‌الاصل بوده. کنت دومونت فورت، نام اولین رئیس پلیس ایران اســت. او نزدیک بــه صد و پنجاه سال قبل وارد ایران شد. لقب «نظم‌الملک» را از ناصرالدین‌شاه در یافت کرد و اولین گام‌ها را در تشکیل یک نهاد نظامی جدید به نــام پلیس در ایران برداشت. در زمان خودش در چند جبهه جنگید و هرچند که به روایت تاریخ‌نویسان نهایتا در برابر فشارهای درباریان فاســد، روحانیان ضدمدرنیته و مقاومت مردم کوچه‌وبازار شکست خورد، اما پابرجا ماندن و توسعه‌ی تشکیلاتش تا به امروز او را در ردیف فاتحان تاریخ معاصر قرار می‌دهد.

کنت‌ دومونت ‌فورت، ‌در ‌ســال ۱۸۷۹ میلادی ‌به ‌همراه‌ همســر ‌اتریشی‌ خود ‌و ‌دو ‌پسر ‌و ‌یک‌ دخترش ‌وارد ‌ایران ‌شد ‌و ‌با ‌معرفی‌نامه‌ای‌ که ‌از ‌اتریش ‌داشت ‌خود ‌را ‌به ‌دربار ‌ایران ‌معرفی‌ کرد.‌

خرید کتاب چهارم تراژدی
Radiotragedy.com باز کردن / نظر دهید

2022-06-20 21:40:21 اینترنت گران نشده
اما تو باور نکن

فریده عنایتی: گران کردن بعضی خدمات و کالاها در ایران معمولا با چند اسم رمز و در دو مرحله اتفاق می‌افتد. در مرحله‌ی اول می‌گویند این کالا در ایران زیادی ارزان است و قیمتش با هیچ‌جای جهان قابل مقایسه نیست، و بعد، در مرحله‌ی دوم کلا خدمات گران می‌شود اما مسئولان تکذیب می‌کنند. پس هر وقت این دو گزاره با فاصله‌ی چند روز پشت‌سرهم اتفاق افتاد، شک نکنید که آن کالا، هم گران شده هم آن اتفاق افتاده است. مثلا در آبان ۹۸ وقتی قرار بود قیمت بنزین گران شود، تا چند روز وزیر و وکیل و مدیر دولتی مدام می‌گفتند نه، بنزین گران نمی‌شود. اما ناگهان ساعت ۱۱ و ۵۵ دقیقه‌ی شب، اعلام شد از ساعت ۱۲ بنزین گران می‌شود. ماجرای گرانی ماشین یادتان هست؟ اوایل خروج آمریکا از برجام که پراید تازه رسیده بود به ۶۰، ۷۰ میلیون تومان، مسئولان تکذیب می‌کردند و می‌گفتند اصلا این‌طور نیست و پراید ۷۰ میلیونی خریداری ندارد. حالا ماجرای اینترنت هم از این قرار است. سناریو تکراری است، اینترنت در ایران خیلی ارزان است؛ اینترنت گران نشده است؛ فقط یک‌سری بسته‌های اینترنت حذف شده اما هیچ تغییری در کیفیت و قیمت رخ نداده است…

ادامه در کتاب چهارم تراژدی
خرید
Radiotragedy.com باز کردن / نظر دهید

2022-06-20 21:39:40 به‌زودی
Radiotragedy.com باز کردن / نظر دهید

2022-06-16 21:05:27 کریم نیکونظر: «می‌خواهم به شما هشدار دهم: اندوه فرزندی را دست‌كم نگیرید، فكر نكنید چون دیگر با پدرومادرتان زندگی نمی‌كنید، رابطه‌ی پردردسری با آن‌ها داشته‌اید، بزرگ شده‌اید و شاید خودتان پدر یا مادر شده‌اید، فكر نكنید این‌ها كار را پس از مرگ آن‌ها بر شما ساده‌تر می‌كند... سابقاً فكر می‌كردم جهان به دو دسته تقسیم می‌شود: آن‌ها كه بچه دارند و آن‌ها كه ندارند؛ حال فكر می‌كنم به آن‌هایی تقسیم می‌شود كه پدر یا مادرشان را از دست داده‌اند و آن‌ها كه پدر و مادرشان هنوز زنده‌اند.» این‌ها را بلیك ماریسن نوشته در «راستی آخرین‌بار كی پدرت را دیدی». تك‌تك كلماتش درست و دقیق‌اند. فقط كسی می‌فهمدشان كه یكی از آن‌ها را، یا هر دو را از دست بدهد. بعدش است كه ویران می‌شود.

راستش من پدرم را با همه‌ی لحظات عجیب زندگی‌مان، با كارهای به‌ظاهر نامعقولش به یاد می‌آورم. خاطرات تلخ فراموش شده‌اند. دوست دارم پدرم را با كارهای غیرمنطقی‌اش، عشقش به درس، تلاشش برای جوان ماندن و حضورش در اینستاگرام به یاد بیاورم. من خوب نشناختمش. وقتی مُرد 79ساله بود. دو ماه مریض شد و یک‌روز ظهر رفت بیمارستان. سه نفس عمیق كشید و تمام.

اما من همیشه تصویر كسی جلو رویم است كه مدام شكست خورد اما ناامید نشد. مدام سعی كرد دست به كارهای عجیب بزند و زندگی را، تقدیر را، شكست دهد اما نشد. مهم نیست این‌ها. مهم این است كه هیچ‌وقت فكر نكرد این كارها ارزشی ندارد. دلم هر روز تنگ می‌شود برای مردی كه در هفتاد‌وهفت‌سالگی فوق‌لیسانس گرفت، هر روز دو ساعت از روی كتاب‌های «هدوِی» انگلیسی تمرین می‌كرد، سه‌تار خریده بود تا موزیك یاد بگیرد، موهاش را مشكی می‌كرد تا جوان باشد، ورزش می‌كرد تا سلامت بماند، سیگار نمی‌كشید تا ریه‌هاش آسیب نبیند، نمك و ادویه نمی‌خورد تا رگ‌هاش كیپ نشود و شهرش، آبادان، را به قدری دوست داشت كه هیچ‌وقت از آن خارج نشد. دلم برایت تنگ می‌شود پیرمرد.»

از متن «پیرمرد و رؤیا» در شماره‌ی چهارم «کتاب تراژدی» برای خرید مجله سری بزنید به سایت radiotragedy.com باز کردن / نظر دهید

2022-06-16 21:04:56 می‌خواهم به شما هشدار دهم: اندوه فرزندی را دست‌كم نگیرید، فكر نكنید چون دیگر با پدرومادرتان زندگی نمی‌كنید، رابطه‌ی پردردسری با آن‌ها داشته‌اید، بزرگ شده‌اید و شاید خودتان پدر یا مادر شده‌اید، فكر نكنید این‌ها كار را پس از مرگ آن‌ها بر شما ساده‌تر می‌كند...

از کتاب تراژدی، شماره ۴
خرید Radiotragedy.com/shop باز کردن / نظر دهید

2022-06-13 19:19:13 موسیقی رپی که در اپیزود آخر رادیوتراژدی - آبادانی‌ها- شنیده می‌شه «الملوک» نام داره، که توسط احمد سعد خواننده مصری اجرا شده.

برای شنیدن اپیزود «آبادانی‌ها: قصه متروپل» یا به وب‌سایت ما سر بزنید یا فایل پین‌شده رو همین‌جا دانلود کنید
Radiotragedy.com باز کردن / نظر دهید