2022-08-04 17:01:59
پهلوانپنبه در جبههی جنگ
پهلوان پنبهی اینترنتی که پول میگیرد تا به حریفان خارجی ببازد، شاید امروز بهعنوان «هالک پفکی» در مطبوعات حکومتی تقبیح شود، اما همین چندی پیش که همانان او را بهعنوان «رستم ایرانی» برجسته میکردند (طبیعتا «هالک» قهرمان داستانی-سینمایی است و نوع ایرانی هم چیزی جز غول نمایشهای رسانهای نخواهد بود، اما «رستم» غیرایرانی هم مگر هست؟) که آرزو دارد «مدافع حرم» باشد، ماجرا شکل دیگری داشت.
پهلوانپنبههایی که خود را قهرمان ایران، اسلام، انقلاب و... مینمایانند، بسیارند. بدنهی پفکی و الواط نیروهای امنیتی-نظامی گارد انقلاب از این جملهاند؛ لمپنپرولتاریای پایین شهر و بدنهی روستایی-ایلیاتی اقوام نابرخوردار و کینهتوز به شهر که آمادگی سرکوب اعتراضات در شهرهای بزرگ (بنا به تعارض با اقشار برخوردار و اقشار تحصیلکردهی شهر) و شهرهای کوچک و قومی (بنا به تضادهای قومیتی که حکومت دامن میزند) را دارند.
اینان هم البته بازتولید بخشی از ریشههای اولیهی کمیته و پاسداران اول انقلاب –در کنار دانشجویان عضو انجمنهای اسلامی داخل و خارج– از همین طبقهی لمپنپرولتاریای شهری هستند که با فرصتطبی خودشان را به موج آخر انقلاب و کمیتهی استقبال از امام چسباندند؛ هرچند وقوع جنگ و ضرورت حضور در جبهه آنها را برای مدتی الک کرد، تا اتمام جنگ که بسیجیان جبههنرفته غالب شدند. اما کل ماجرای قهرمانبازیهای شهادتطلبانه را هم میتوان به همین ترتیب به چالش کشید که چیزی جز مغلطه نیست.
دیرزمانی سعدی شیرازی بابت هنر همقافیه کردن «دمشق» با «عشق» ستوده شده، اما کار حکومت در دفاع ایدئولوژیک شیعه از حکومت سکولار بعثی دمشق با برانگیختن عشق تودهها به حرم زینب کبری، صدالبته «ردیف» هنرمندانهتریست. چنین ردیفی که در دستگاههای مختلف آواز میشود -اعم از صدور انقلاب؛ دفاع از حرم شیعه؛ دفاع از سرزمین اسلام مقابل اسرائیل؛ نجات مردم کرد، ترکمن، ایزدی، مسیحی؛ و...- گویای اهمیت موضوع است. البته باید از بیت مطلع و تخلص فرارفت؛ مدح شاه برای صله نه ترجیعبند عاشورایی.
اینکه منابع ملی در جنگ حکومت بنیادگرای شیعهی ایران با گروههای بنیادگرای سنی سوریه هدر شد، مقابل منافع مالی گستردهی نهادهای نظامی-امنیتی و سود سرشار فرماندهان آن از «سرمایهگذاری اقتصادی» و درواقع قاچاق مواد مخدر از مسیر عراق، سوریه و لبنان (که صدای دولت اردن را هم بابت درگیری مکرر با گروههای شبهنظامی قاچاقچی را درآورده) چیزی نیست. پولی که البته به ایران برنمیگردد؛ همچنانکه سود سرشار همکاری با طالبان در تولید و قاچاق مخدر باعث شد حکومت بنیادگرای ایران با بنیادگرایان ضدشیعه و ایرانی طالبان هم دست دوستی دهد. امری که برای مردم ایران و افغانستان جز خسران نداشته.
این حقیقت تلخ که قهرمان برونمرزی گارد انقلاب دستاوردهایی در همراستا کردن اقوام سنی ایران و افغانستان در مسیر قاچاق مخدر از شرق داشت و مسیر قاچاق به اروپا در غرب را هم هموار کرد، ما را با هر عقیدهی اسلامی، انقلابی، انسانی و... باید متوجه کند که از مشتی آدمکش و قاچاقچی هیچکدام از این ارزشها صادر نخواهد شد. کما اینکه از توهم اقتدار مقابل اسرائیل هم چیزی نمانده و اگر بهرغم آنهمه حملات موشکی اسرائیل به مراکز نظامی در سوریه، هنوز هم آنجا ماندهاند و تقریبا همهی تلفات نظامی را لاپوشانی میکنند، بابت سود سرشار کسبوکار قاچاق است.
تجاوزات مکرر اسرائیل به خاک ایران هم که غرور ملی همهی شهروندان موافق و مخالف حکومت را لکهدار میکند، اما غیرتی در حکومت برنمیانگیزد -حکومتی که نهادهای نظامی-امنیتیاش لانهی جاسوسان جهان است- فزون بر این ماجراست. اینکه این حکومت با بلاهت خود تمام دولتهای عربی منطقه را هم با اسرائیل همپیمان کرده، نشانگر تضاد ادعا با عمل است. هرچند سنجش تناسب هدف و وسیله، که شرط عقلانیت وبری است، در بسیاری از تودههای بالا دشوارست و آنان به صرف طرح ادعا با چنین حکومتی بیعت میکنند.
در چنین شرایطی، هر کس که هنوز خود را مسلمان، انقلابی، چپگرا، ایرانگرا، انسانگرا و.. میداند بهجای چسبیدن به پروپاگاندای حکومتی که مصنوعاتی چون «محور مقاومت»، «ایرانشهر»، «صدور انقلاب»، «امپریالیسمستیزی»، «مبارزه با اسرائیل» و... را قالب میکند، باید طرد این حکومت سراسر فساد، ارتجاع، استثمار و استبداد را شرط اول قدم در راه تحقق آن ایدهی خود بداند. نجات اسلام؛ نجات اهداف انقلاب 57؛ نجات ایران؛ و نجات مردم منطقه و ... از حماقت این حکومت همگی باید مطمح نظر اقشار مختلف این جامعه باشد.
بدین ترتیب، هر کس با هر عقیدهای برای نجات خویش و عقیدهاش باید به «انقلاب» بیندیشد (که چونان ارادهی جمعی مردم از درون، با براندازی خارجی متفاوت است) و شبیه این جملهی هر روزهی کاتو در سنای رم را تکرار کند که «کارتاژ باید ویران شود!»
@RezaNassaji
1.2K viewsedited 14:01