2022-07-14 23:19:21
ارزیابی شتابزده از اعدام انقلابی
۱
تیتر روزنامهی سازمان فداییان اکثریت در حمایت از اعدام دو صاحبسرمایه در خرداد ۱۳۶۰ (در آستانهی شورش مجاهدین و سرکوب گروههای چریکی مثل فداییان اقلیت) گواه دیگری است بر فقدان آگاهی تاریخی در بهاصطلاح نخبگان سیاسی ملتی عقبمانده که اکثریتش به شریعت اسلام آویخته تا مدینهی فاضله بسازد، اما در فضولات خودش غرق شده.
اما اقلیت بهظاهر مدرن چپ و راست چطور؟ هر چه باشد، بعد از جریان بابی-ازلی در انقلاب مشروطه، چپها در تاریخ معاصر ما مهمترین حامل اندیشهها و نهادهای مدنی مدرن (بهموازات نهادهای دولتی و مدرنیزاسیون از بالا) بودهاند.
۲
از نهضت آزادی بهعنوان جریان مذهبی انتظاری نیست؛ زیرا آنان نه نواندیش که بنیادگرایان اسلامی و هویتطلبان مسلمان در برابر سکولاریسم پهلوی و مدرنیتهی غربی بودند که مغلوب همان غول روحانیتی شدند که خود پایش را به دانشگاه و سیاست باز کردند. این است که مصاحبهی ابراهیم یزدی با بخش جهانی رادیو بیبیسی در فروردین ۱۳۵۸ و دفاع سخیفش از اعدامهای خلخالی جای تعجب برنمیانگیزد، زیرا قبای لیبرالیسم که اصلاحطلبان بر تن نهضت دوختند، زیاده گشاد بود. همچنانکه نباید از مواضع نهضت آزادی در قبال سرکوب رو حزب قانونی و غیرمسلح حزب توده و فداییان اکثریت در بهمن ۱۳۶۱ و اردیبهشت ۱۳۶۲ تعجب کرد؛ بیانیهای که با آیات قهر و انتقام قرآن آغاز شود، محتوای ذهنی چنین جریانی را آشکار خواهد ساخت. (نهضت آزادی و حزب توده اگر آگاهی داشتند، میفهمیدند که بابت مخالفت علنیشان با ادامهی جنگ پس از خرمشهر، هر دو سرکوب خواهند شد. و لذا بهجای هورا کشیدن برای سرکوب رقیب، به هم دست اتحاد میدادند تا در برابر جاهطلبی کورکورانهی فرماندهان، انتقامجویی روحانیت از صدام و عظمتطلبی تودهی شیعه بایستند.)
۳
اما به جز جبهه ملی که بابت اعتراض به حکم اسلامی قصاص با فتوای رهبر انفلاب "مرتد" شناخته شدند و اندک روشنفکران منفرد چپ که از ابتدا دست روحانیت را خوانده بودند و هشدار دادند، مابقی گروههای مدرن راست و چپ در جهالت تاریخی و خواب خوش خرگوشی تشریف داشتند و دارند. خوابی که هنوز هم در اینان و تودهی عامه ادامه دارد، چرا که در بر همان پاشنه میگردد.
۴
اگر امروز هم شاهد میل به اعدام گسترده در مخالفان حکومت فعلی هستیم و خشونت سیستماتیک توسط سلطنتطلبان چونان ضرورتی اول و بالذات در ابتدای هر براندازی توصیه میشود، پس هنوز همچنان همان اذهان مذهبی عقبماندهایم که رنگ چپ و راست عوض کردهاند.
باری، اگر مخالفان چپ انقلاب ۵۸ نام فرخ نگهدار را بهعنوان لیدر آنزمان فداییان اکثربت میبرند که مدافع اعدام سرمایهداران بوده، آیا امروز اگر انقلاب شود، خویشاوندان کلانسرمایهدار او را (بله، اگر او امروز طرفدار اصلاحات و شرکت در انتخابات نمایشی است، دلیل دارد؛ گربه برای رضای خدا موش نمیگیرد. داییهای گربهی کلابهاوس صاحبان شرکت بزرگ ساختمانسازی هستند) به قصد انتقام، اعدام نخواهند کرد؟
۵
بدیهی است که هیچکدام از این استدلالهای توجیه خشونت براندازان سلطنتطلب، خط اول تئوریهای استبدادی لنین برای استقرار "دیکتاتوری پرولتاریا" (که مارکس چونان دوران گذار به حاکمیت طبقه پرولتاریا مطرح کرد، اما توضیحش نداد تا دست لنین و تروتسکی، که بهاشتباه از او فرشته ساختهاند، باز بماند) هم نیست و آنان این جادهی استبداد را پیشتر کوفته و مزارع دو سویش را هم روفتهاند.
خشونت انقلابی البته منحصر در مارکسیستها نیست و در انقلاب بهاصطلاح بورژوادموکراتیک فرانسه و به دست ژاکوبنها به اوج خود رسیده بود. اما آگاهی تاریخی علیه حکم اعدام هم در همان فرانسه شکل گرفت؛ جایی که انقلاب و جمهوری با گیوتین ماههای ترور بدنام شدند. انقلابهای مجدد و جمهوریهای جدید فرانسه میبایست خطاهای گذشته را جبران کند؛ چنانچه کمناردهای پاریس (که آنارشیست طرفدار باکونین بودند نه کمونیست طرفدار مارکس)، چنین کردند و به قول لنین "چون کشتار نکردند، کشتار شدند". "کمون پاریس" به خون غلطید، ولی نام آن در تاریخ آلوده نشد. جمهوری فرانسه هم که دیروز سالگرد اولین انقلابش جشن گرفته شد، میبایست حکم اعدام را لغو میکرد تا آبرویی داشته باشد.
۶
جمهوری اسلامی البته نمیتواند و نمیخواهد چنین آبرویی داشته باشد. این مخالفانش هستند که باید تکلیف خود را با چیزی که هست، مشخص کنند. اگر مانند جمهوری اسلامی کشتار خواهی کرد، همان بهتر که نیایی و این فرصت برای دیگرانی بماند که آگاهی تاریخی بیشتری دارند و الگوی اجتماعی بهتری. جمهوری اعدام همین الان موجود است؛ آنچه باید بمیرد، ماشین مرگ است. مردم باید لذت وضع بدیل را همان روزهای ابتدا با آرامش اجتماعی و دادگاههای علنی ببینند که تعریفشان از عدالت "اعدام" نیست.
https://twitter.com/masoudsli/status/1546871329680289793?s=21&t=cPa5ZEreQdyCPG8fRSAscw
1.1K viewsedited 20:19