Get Mystery Box with random crypto!

Reza Nassaji

لوگوی کانال تلگرام rezanassaji — Reza Nassaji R
لوگوی کانال تلگرام rezanassaji — Reza Nassaji
آدرس کانال: @rezanassaji
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 2.61K
توضیحات از کانال

پارگفتارهایی از جامعه، تاریخ و ادبیات
رضا نساجی: دانش آموخته فیزیک و علوم اجتماعی
داستان نویس (سال سی ام: آرما،1396)
پژوهشگر انسان شناسی فرهنگی و تاریخ شفاهی علوم انسانی ایران
مطالب کانال صرفاً برای شبکه های اجتماعی است
ارتباط:
Reza.Nassaji@gmail.com

Ratings & Reviews

2.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 4

2022-07-11 22:55:27 به قول رزا لوکزامبورگ: «آزادی یعنی آزادی برای دیگری!»
آزادی ما مردان این جامعه نتیجه و به‌اندازه‌ی دفاعمان از آزادی زنان است، نه نتیجه‌ی سلب آزادی آنان. ما در یک جامعه هستیم، نه در برابر هم.
هرچه سخت‌تر بگیرند، مقاومت ضروری‌تر است. زندگیِ روزمره عرصه‌ی مبارزه برای آزادی است؛ آزادی‌های به ظاهر کوچک.
من در برابر هر نوع مزاحمت برای زنان، خاصه گشت ارشاد، سکوت نخواهم کرد. حتی به بهای انعکاس خشونت. خیابان از آنِ ماست.
@RezaNassaji
1.1K viewsedited  19:55
باز کردن / نظر دهید
2022-07-11 20:02:18 پاسخ این پرسش که چرا جیم الف در شدیدترین مشکلات اقتصادی، بیشترین فشار را در مسائل شرعی (از «فرهنگی» و «اجتماعی» استفاده نخواهم کرد؛ آخوندهای «امت»ساز و «شریعت»پرداز، درکی از پدبده/مفهوم مدرن جامعه و فرهنگ ندارند) به مردم وارد می‌کند، اینجاست.
افزون بر ماهیت استبداد مطلقه‌ی حکومت که نمود آن را نه ایجابی بلکه سلبی می‌سازد (مانند پدری معتاد که هر جه خمارتر می‌شود، خشن‌تر هم خواهد شد تا نشان دهد که همچنان اوست که در خانواده حرف اول و آخر را می‌زند)، جیم الف رانه‌ای افزونه بر هر حکومت مدرن توتالیتر (فاشیستی، لنینیستی و... که اولویت ملت، جامعه و... را بر حقوق و آزادی‌های فردی غالب می‌سازند) دارد و آن ماهیت دینی است.
ماهیتی دینی که به تبع اولویت سعادت آخروی بر زیست دنیوی، به تحمیل غلبه‌ی اولویت تحقق معنویات بر مادیات برای توده (ولو به قیمت تضییع تمام مادیات) می‌انجامد؛ البته با تعریف خود حاکمیت از معنویت.
بدین معنا، برخلاف تصور شما، جیم الف خود را در «بدترین وضع حکمرانی» نمی‌بیند؛ زیرا حکومت اسلامی موظف به تامین مصالح عامه نیست، بلکه حکومت اجرای احکام شرعی است.
چنین حکومتی، حتی مقید به تأمین «مصلحت مرسله» (مفهومی که جواد طباطبایی، نامه‌ی امام علی به مالک اشتر را مصداق تبیین آن می‌داند) در معنای سنتی آن نیست.
حکومت اسلام (یا بهتر بگوییم، حکومت روحانیون با کمک نظامیون؛ یا همان «ولایت مطلقه‌ی فقیه»؛ یا در واقع، استبداد مطلقه‌ی فرد مدعی فقاهت) باید احکام اسلام درباب منع شرب خمر و الزام حجاب را اجرا کند، فارغ از اینکه مسلمانان مکتبی اکثریت باشند (مثل ابتدای انقلاب) یا اقلیت (مثل امروز) و فرد حاکم واقعاً فقیه باشد یا نباشد.
از وضع موجود لذت ببرید؛ بربریتی که بخت بدیل آن سوسیالیسم - یا لیبرالیسم - نیست.
https://t.me/RezaNassaji/2567
1.4K viewsedited  17:02
باز کردن / نظر دهید
2022-07-08 13:04:32 رفتار اصلاحطلبان منتظر ظهور خاتمی و ظریف - ظهوری که مستلزم اجازه‌ی خلیفه است - مرا یاد داستان کوتاه «انجمن منتظران رهبر» علاء الاسوانی - دندان‌پزشک، ژورنالیست و داستان‌نویس مطرح مصری - می‌اندازد. وقتی این مجموعه داستان عربی را برای چاپ پذیرفتم، ته ذهنم تصویر سیاستمداران کهنه‌کار جبهه ملی و عشاق دکتر مصدق بود، اما این جماعت مبتذل، بیشتر تطبیق دارند.
https://t.me/nashrafkar/1605
1.1K views10:04
باز کردن / نظر دهید
2022-07-07 19:32:33 پاداش در تهران، تنبیه در آبادان


اگر رفتار خاتمی در سال 88 تنزه‌طلبانه بود - و با ورود موسوی به انتخابات، نفس راحتی کشید - رفتارهای سال‌های بعد او کاملاً مطیعانه بود. آقای ظریف هم که امروز عدم ورود به انتصابات از پیش معلوم را برای مردم تحت عنوان «نمی‌خواستم مردم تنبیه شوند» فاکتور می‌کند، در شبه‌انتخابات 1400 همان کاری را کرد که آقای خاتمی: گوش به فرمان نظام دادن و منتظر نوبت خدمت شدن. همان‌طور که حسن روحانی در مقام دبیر شورای عالی امنیت ملی دوران اصلاحات، در نیمه‌ی دهه‌ی 80، مسئولیت شکست پرونده‌ی هسته‌ای دولت خاتمی را بر عهده گرفت؛ به مدت 8 سال ناسزا شنید و دم برنیاورد؛ و صبر کرد تا نوبت خدمتش در سال 92 شود: «به میدان بیا تا اوباما را بابت ادعاهایش تلکه کنیم. در همان دور اول انتصاب شو و پول‌های بلوکه‌ی نظام را آزاد کن.»
اما دوستداران ظریف مثل آقایان جلایی‌پور که به کمپین کاذب کارگزاران برای دلقکی به نام همتی پیوستند - و حرکت نمادین تاجزاده برای طرح مطالبات اصلاحات ولو به قیمت ردصلاحیت را در هم شکستند - «اصلاحات حکومتی» را بار دیگر ذیل «تأیید صلاحیت حکومتی» قرار دادند؛ و فروختند. اما آقابان جلایی‌پور که به‌رغم اشتغال به جامعه‌شناسی، کمترین تماسی با واقعیت جامعه نداشتند و در توهم تکرار دوم خرداد، تا روز اعلام نتایج انتصابات هم نتایج نظرسنجی‌ها را هم تخطئه می‌کردند، باید متوجه باشند که کارگزاران بقایای «اصلاحات» را ارزان نفروخت. و این آن‌ها بوده‌اند که ارزان کار کرده‌اند.
مهریه‌ی وصلت سیاسی مجدد اصلاحطلبان با حکومت، برای تداوم نشستن بر سر سفره‌ی اقتصادی آن، دقیقا در اولین سالگرد انتخابات نمایشی ۱۴۰۰ لو رفت. زمانی که برج متروپل در آبادان فروریخت و معلوم شد که افزون بر سرمایه‌های مردم، «منطقه‌ی آزاد اقتصادی اروند» هم که قرق کارگزاران سازندگی است، در این سرمایه‌گذاری بر باد رفته سهم کلان داشته است. تو نوکری می‌کن و در انتصابات نمایش بازی کن، که خلیفه‌ در اروندت دهد باز. اروند و متروپل البته یکی از سندهای انداخته پشت قباله‌ی این عروس است که البته عجوز هزاردامادی بیش نیست.
https://t.me/hamidrezajalaeipour/10415
1.1K viewsedited  16:32
باز کردن / نظر دهید
2022-06-30 16:11:15 مواعید مبدل به قروض: چرا انقلاب نمی‌شود؟ 6. جمعیت بدهکاران به روحانیت با باور به چنین معامله‌ای است که توده‌ی ساکن و ساکت مذهبی در تمام سال‌های مبارزات ملی‌گرایان و چپ‌گرایان، ناگهان حرکت عظیم در خیابان را آغاز می‌کند و رشک و شگفتی ناظران را برمی‌انگیزد.…
1.4K viewsedited  13:11
باز کردن / نظر دهید
2022-06-22 08:09:08 قطعات هزاروچهارصد


یک. ناهنجاری
بحث بر سر اینکه سال 1400 آغاز قرن جدید شمسی است یا پایان قرن کنونی، بهانه‌ای است برای آنکه ببینیم ما ایرانیان در این سال‌های اخیر چه ارمغانی برای خود و جهان آورده‌ایم. برای آنکه افقی جهانی‌تر داشته باشیم، کافی است بنگریم که آنچه ما در دهه‌های پایانی قرن بیستم میلادی و دهه‌های آغازین قرن بیست‌ویکم تجربه می‌کنیم، نه روی به آینده یا زیستن در حال، که رجعت‌های کودکانه به گذشته است؛ با هدف یافتن راهکاری برای حال و نه حتی راه‌توشه‌ای برای آینده. اما این رجوع به گذشته نیست، بلکه ارتجاع است: دست‌وپا زدن در پاسخ‌های کهنه برای پرسش‌های تازه.
فرقی نمی‌کند توده‌ی مذهبی باشد که مدینه‌ی فاضله‌ی 1400 را مدینه‌النبی در جزیره‌العرب 1400 سال پیش می‌‌بیند، یا توده‌ی غیرمذهبی که برای نجات از حاکمیت مذهب دست به دامن دیکتاتور 80 سال پیش می‌شود و در خیابانی که باید جای جانبازی برای دموکراسی و آزادی همچون صحنه‌های انقلاب مشروطه و انقلاب 57 باشد، «جاوید شاه» و «رضاشاه روحت شاد» را فریاد می‌زند.
این بازگشت به گذشته، که یادآور صحنه‌های سریال علمی-تخیلی بریتانیایی «دوران کهن» (Primeval) است - جایی که موجودات ماقبل تاریخ به علت کنجکاوی «دانشمندان» و فرصت‌طلبی دیگران از درون «ناهنجاری»‌ها می‌گریزند و از عصر دایناسورها به زمان حال می‌آیند - و حاصل آن بیرون آمدن غول‌هایی از چراغ جادوست که هیچ یک از آرزوهای این مردم را برآورده نکرده‌، اما بدل به دوال‌پایی بر گردن ملت ایران شده‌اند - خاصه روحانیونی که نه خود و نه دانش مدعایی‌شان هیچ نسبتی با واقعیت اجتماعی ندارند و مصداق وارون «زمان‌پریشی‌» (Anachronismus) اند؛ یعنی فهم گذشته را به وضع امروز اطلاق می‌‌کنند - چگونه قابل فهم است؟

دو. تاریخ عدمی در گذشته ماندن
بازگشت به گذشته، با هدف یافتن قهرمانانی تاریخ مصرف گذشته برای نجات امروز، هر چه باشد، درس آموختن از تاریخ نیست. حتی در مقام تفکر هم این خوانش ناآموخته از گذشته، تاریخ نمی‌تواند باشد. چه «گذشته» (Vergangenheit) زمانی بدل به «تاریخ» (Historie) می‌شود که موضوع خود قرار گیرد و وقایع‌نگاری (Chronologie) زمانی به تاریخ‌نگاری (Historiographie) بدل خواهد شد که بداند مواد تاریخی را در چارچوب کدام نظریه و با کدام روش‌شناسی به کار می‌گیرد تا آن‌گاه بتواند به موقعیت و مأموریت تاریخ‌نویس (Historiker) نائل شود.
(اینکه این مفهوم Historie با Geschichte در تعاریف یونانی/ آلمانی و الهیاتی/ اسطوره‌ای چه تفاوتی دارد، بحث مفصل دیگری است؛ همچنان که فهم سه‌گانه‌ی تاریخ فرهنگی، تاریخ اجتماعی و تاریخ سیاسی یا قوای سه‌گانه‌ی دولت-دین-فرهنگ بورکهارت و اینکه ماده‌ای اصلی تاریخ چیست، موضوع بحث تفصیلی دیگری خواهد بود).
این «شرایط امتناع تفکر» که طباطبایی به درستی «تاریخ عدمی» می‌نامد، چیزی جز ماندن در گذشته و ناتوانی از فهم تاریخی نیست.

سه. سرطان زایمان
اما در بازگشت به مقام عمل، و در مواجهه با توده‌ای که ناتوان از ساختن قهرمانان حال و آینده، هر بار به گذشته برمی‌گردد تا از میان قهرمانان تاریخ‌مصرف‌گذشته که حتی برای زمان خود نیز نسخ و مسخ و فسخ بوده‌اند، ابرقهرمان بیابد، استقرایی تمثیلی گویا خواهد بود که این ملت چون در مقام اندیشه ناتوان از زایش است، هر بار که در معرض نوزایش تاریخی قرار می‌گیرد، یا مرده‌زایی خواهد کرد یا توده‌ای سرطانی خواهد ساخت. این تمثیل پزشکی، مجموعه‌ای از بیماری‌ها – molar pregnancy تا gestational trophoblastic neoplasm – است که جنین در رحم زن آبستن به توده‌ای سرطانی بدل می‌شود.
برای نمونه، انقلاب 1357 قرار بود زایمان از استبداد و ارتجاع سلطنت مطلقه به نظام جمهوری و دموکراسی باشد، اما تبدیل به سرطان حکومت مطقه‌ی مذهبی شد. چیزی که تنها اندک اصحاب فرهنگ و اندیشه آن را در همان زمان تشخیص داده بودند؛ از هرمز شهدادی که با فراستِ یک ذهن آموخته‌ی علوم انسانی در رمان «شب هول» که در آستانه‌ی انقلاب منتشر شد، ردپای استبداد مذهب و ارتجاع روشنفکران در تاریخ معاصر ایران را نشان داده و ظهور دیکتاتوری مذهبی را پیش‌گویی کرده بود تا شاهرخ مسکوب در یادداشت‌های جلد اول «روزها در راه» که حدس می‌زد دست‌کم بیست سال دیکتاتوری مذهبی به وجود خواهد آمد. چه ایران مصداق سخن «آنجا که فلسفه به پایان رسد، انقلاب آغاز می‌شود» نبود، زیرا فلسفه به معنایی که در جهان غرب می‌شناسیم، در ایران هرگز آغاز نشد یا آنکه مدت‌ها پیش که خورشید فلسفه‌ی مشا در افق مسلمین غروب کرد، به پایان رسیده بود، بی‌آنکه تحول‌زا باشد یا ناهمخوانی اندیشه‌های امروزی با ساختارهای اجتماعی شکافی اجتماعی ایجاد کند.

[ادامه دارد]
@RezaNassaji
1.1K views05:09
باز کردن / نظر دهید