Get Mystery Box with random crypto!

عصبے با چشمای‌ که رو به #سرخے بود‌ اومد‌ نزدیک‌ #گلومو‌ گرفت‌ | •|میـ🔥ـخواهم اربـــابت بــ💦ــاشم|•



عصبے با چشمای‌ که رو به #سرخے بود‌ اومد‌ نزدیک‌ #گلومو‌ گرفت‌ و‌ چسبوندم‌ به‌ دیوارو‌ تویه‌ #گوشم‌ پچ زد و گفت:من‌ اگه‌ بخام‌ همین‌ الان‌ #همینجا‌ میتونم‌ تورو‌ #زن‌ خودم‌ کنم‌ پس‌ رو عصاب من #یورتمه‌ نرو‌.
من:هه‌ تو بخواب‌ ببینی
بعد از حرفم #دستشو‌ گرفتم‌ محکم‌ از رو‌ گردنم‌ بلند کردمو‌ بردم‌ پشت‌ سرش که صداے #تق تق استخوناش‌ بلند شد

من:آخرین بارو‌ اولین بارت باشه با من‌ اینجورے رفتار میکنی‌ دفع بعد نمیزارم #سالم از این در برے بیرون حالا هم گمشو برو نمیخام #ریختت‌ و ببینم.
بعد محکم‌ ولش کردم‌ و به جلو هولش‌ دادم‌ که‌ دو سه قدم حرکت‌ کرد‌ به جلو‌ و‌ همینجوری‌ که دستشو‌ میمالید گفت:هیلایدا‌ بخدا‌ از این کارات‌ #پشیمونت‌ میکنم‌.
پشت کردم‌ بهش رفتم سمت #آشپزخونه‌ و یه پوزخند بلند زدم که‌ صداشو بشنوه
من: زر نزن گمشو‌ بیرون‌ هر #غلطے میخای‌ بکن‌ بچه تیغی...

میخای بفهمی‌ چی میشه؟دنبال یه رمان با ژانر متفاوتی؟پس منتظر چی هستی بکوب‌ روی لینک‌ زیر
دختر‌ بی عصابمون‌ پدر‌ کل‌ پسرارو‌ در آورده
https://t.me/joinchat/FLYnTetd6Qk3M2Jk