Get Mystery Box with random crypto!

پسره میگه بچم و میکارم توی شکمت بعد هم انقدر میزنمت تا سقط شه | •|میـ🔥ـخواهم اربـــابت بــ💦ــاشم|•

پسره میگه بچم و میکارم توی شکمت بعد هم انقدر میزنمت تا سقط شه !
دختری که گیر یه سادیسمی افتاده..
https://t.me/joinchat/_nX80RxI5XdjNzFk

_تو که دوست نداری دوباره توی زیر زمین پیش مار و ملخا زندانیت کنم؟
با ترس تند تند سرم و تکون دادم.
_نه آمین تروخدا..
راه اتاق و طی کرد و اومد پشت سرم وایساد.
_منم دوست ندارم، پس همین الان باید من و ار*ضا کنی!
به سمتش برگشتم و تاپم و درآوردم.
_آمین ببین، دیروز جوری کتکم زدی که همه جای بدنم زخم و کبوده..آمین توانش و ندارم دیگه تروخدا بزار یه روز دیگه.
بدون نگاه به بدنم زمزمه کرد:
_حقت بود، میخواستی بلبل زبونی نکنی واسه من..حالا هم حوصله چرت و پرت ندارم میترا، خودت دست به کار میشی یا من به شیوه خودم ؟
لرز بدی توی بدنم افتاد.
اگه خودش دست به کار میشد کارم ساخته بود.
جلوی پاش زانو زدم و شروع کردم باز کردن کمربندش..
فشاری روی پایین تنه‌اش آوردم که آخی گفت.
_هوی وحشی آروم.
نگاهم و بهش دوختم و لب زدم:
_مگه وحشیانه دوست نداشتی؟
_چرا، ولی وقتایی که تو زیرمی!
پوزخندی زدم و فشار دوم و بهش وارد کردم دلم میخواست حرصم و خالی کنم پس مشت محکمی به پایین تنه‌اش زدم.
فریادی کشید و با پاش پرتم کرد اون طرف.
_میترا یه بلایی سرت بیارم اون سرش ناپیدا، اول یه بچه میکارم توی شکمت..و بعد خودم یه کاری میکنم تا سقط شه!
خواستم بلند شم و فرار کنم که..
https://t.me/joinchat/_nX80RxI5XdjNzFk
https://t.me/joinchat/_nX80RxI5XdjNzFk