Get Mystery Box with random crypto!

سهند ایرانمهر

لوگوی کانال تلگرام sahandiranmehr — سهند ایرانمهر
آدرس کانال: @sahandiranmehr
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 40.09K
توضیحات از کانال

دغدغه های احدی از رعیت مملکت محروسه ایران
ارتباط با ادمین: @sahandiranmehrr

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 5

2024-04-14 10:13:57
@sahandiranmehr
17.2K views07:13
باز کردن / نظر دهید
2024-04-13 21:53:54
تصویری تلخ و فراگیر شده از سرباز روس که لحظاتی پیش از مرگ توسط پهپاد ضدنفر اوکراینی برای نجات جان خود التماس می‌کند.
@sahandiranmehr
16.4K viewsedited  18:53
باز کردن / نظر دهید
2024-04-12 12:23:46 جنگ، داستان همیشه دلفریب الهه مرگ
سهند ایرانمهر

جنگ‌ از نگاه برخی سیاستمداران و شاید قاطبه نظامیان به جز جنبه‌های سیاسی‌اش، موضوعی هیجان‌انگیز هم می‌تواند باشد زیرا کمتر کسی می‌تواند جنگ را از منظر قربانیان اصلی آن تصور کند.
مکس هاستینگ درصفحه ۶۲ کتاب Bomber Command جمله قابل تاملی دارد:«فکر می کردم چه خوب است آن هایی که دستور بمباران را می‌دهند و کسانی که بمباران می‌کنند گاهی بر روی زمین قدم بزنند و ببینند این پایین چطور است».
این پایین، جنگ یعنی تباهی زیرساخت‌های یک کشور، جابجایی های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی بنیان‌برافکن ، سال های سال زخم ناسور مجروحان، چشم های همیشه منتظر پدران و مادران که یا به تکه استخوانی گره زده می‌شود یا به نابود شدن خانواده‌ها می‌انجامد.

این همه تلخی در سالهای آغازین هیچ جنگ برای طیف وسیعی از مردم به این اندازه ملموس نیست زیرا در همه جنگ‌ها، صنعتی به موازات شبح شوم جنگ شکل می‌گیرد که کارش« بَزَک کردن» است، صنعت متبرک کردن سیاستمداران با نمادهای باستانی یا آرمان‌های به ظاهر ملی یا نژادی یا حتی دینی، به قول مارتین بل، خبرنگار بی‌بی‌سی در کتاب
In Harms Way: Reflections of a War Zone Thugun :
« برای اینکه مبادا مردم ناراحت شوند، جنگ را بهداشتی و تزیین می‌کردیم . انگار که جنگ شیوه عاقلانه حل اختلاف بود و قربانیانش به جای اینکه خونریزی کنند یا تکه پاره شوند با شکوه و وقار از صحنه نمایش خارج می‌شدند. در حقیقت اما جنگ هولناک بود. جنگ تجارت چندش‌آوری است».

«پيش از هر جنگی بايد خشم عليه دشمن را برانگيزيد اول ميان مردم و سپس در ميان سربازانتان» این بخشی از کتاب«‌قواعد رزم سون تزو»ست.

به قول«دبلیو بی ییتس»در کتاب«تاملات جنگ داخلی»: «دل‌هایمان پر بود از اشتیاق کشتن و کشته‌شدن و ذهن‌مان پر از رویاء و قلب‌مان، سخت و دشمنی‌ها، مایه‌دار‌تر از عشق‌مان».

این از خصایص پیش از شروع هرجنگی است که اغراق ها زیاد می‌شوند، تحلیل‌ها به سمتی می‌روند که هرگونه مذاکره و تعامل و یا حتی تلاش برای متوقف کردن جنگ، معادل خیانت و بلاهت معرفی می‌شود و گاه این جریان در سال‌های بعد از جنگ نیز به این شیوه تمسک می‌جوید، از همه اینها ناگوارتر«سندرمی» است که پیش از جنگ عود می‌کند و چنان هیجانی را برمی‌انگیزاند که بی‌اعتنایی بدان دشوار به نظر می‌رسد و دراین چارچوب، تفاوتی میان نخبگان و مردم کوچه و بازار نیست چنانکه پرفسور «پیتر گودهیو» Peter Goodhew در ۱۷ ژانویه ۱۹۹۱ و پیش از آغاز جنگ اول خلیج‌فارس در ایندیپندنت نوشت:
«با جنگ در خلیج فارس مخالفم ولی چشم اندازش مرا هیجان زده می‌کند نکند بیمارم؟ یا شاید هزاران نفر دیگر هم به درد من مبتلا هستند؟ چه باید کرد؟».

جالب آنکه سیاستمدار خونسرد و زیرکی همچون چرچیل هم به چنین وضعیتی مبتلاست او در آستانه جنگ اول جهانی در نامه‌ای به همسرش می‌نویسد:«همه چیزبه سمت فاجعه پیش می‌رود و من خوشحالم؟! این احساسات به نظرت وحشتناک نیست؟ خدا مرا بخاطر این احساسات سبکسرانه ببخشاید».
(نامه ۲۸ جولای ۱۹۱۴ از کتاب Letters to Venetia Stanley).

هم او در پایان این جنگ نوشت:
«هر دستاوردی هم که به دست آورده باشیم چه برای ما و چه برای طرف بازنده، جبران بهایی نیست که ملت‌مان پرداختند».

پیش از هرجنگی همه ناممکن‌ها ممکن نمایانده می‌شود، قدرت‌ها از توان نظامی و موافقین دخالت نظامی از روزهای گل و سبزه که لاجرم برای رسیدن به آن باید به خون و ویرانی رضا داد خلاصه همه چیز آسان و جنگ، راه رستگاری است به قول «باربارا تاکمن» در کتاب ارزشمند:«توپ های ماه اوت»:
به سربازها می‌گفتند که :«مردان بزرگ! پیش بروید و مطمئن باشید که قبل از زرد شدن برگ‌ها پیروزمندانه به خانه بر می گردید».از همان جنگ‌ها که به قول «زیگفرید ساسون» در کتاب :
«Memoris of an Infantry Officer»:
«آنچه قبلا ستون‌های پر افتخار داوطلبان بود، اکنون دسته‌های قربانیان است».

با این همه تاریخ هیچ‌گاه در بیان تلخی جنگ‌ها و آثار شوم‌شان تسلیم این هیجانات نشده است. جنگ تلخ است. جنگ نیستی است، جنگ راهی به سوی دوزخ است و هیچ بهشتی با فراهم کردن آتش دوزخ بنا نشده است.
#بازنشر
@sahandiranmehr
32.3K views09:23
باز کردن / نظر دهید
2024-04-11 23:23:05خاطره شیرین آن عیدی چهارصد تومانی

سهند ایرانمهر


بخش عمده خاطرات خوب آدم از کودکی، مال عیدی‌هاست. در ایام عید دایم مشغول جمع و تفریق عیدی‌هایم بودم. صدبار می‌شمردم‌شان. یک‌بار عیدی‌ها را و بار دیگر جداگانه آدم‌ها و مقداری را که عیدی داده بودند. از بس جمع‌وتفریق می‌کردم، حس می‌کردم ذهنم خارش گرفته است. یک‌بار در حساب‌وکتاب آدم‌ها و پولی که داده‌ بودند به رقمی کمتر از پولی که داشتم می‌رسیدم و از هیجان، تپش‌قلب می‌گرفتم و بار دیگر از اینکه پولِ در دستم‌ کمتر از پولی بود که در حساب‌وکتاب داشتم، از ترس، رعشه می‌گرفتم. ملاک ارزیابی آدم‌ها در آن‌روزها و‌در جهان کودکی‌‌ام به یک‌باره تغییر پیدا می‌کرد. بدها، عیدی نمی‌دادند، خوب‌ها پنجاه تومن و خیلی خوب‌ها صد تومن و‌یادم‌ هست یک‌بار، کسی پیدا شد که به من چهارصد‌تومان عیدی داد. دوتا دویست‌تومانی و انقلابی در ذهنم‌ ایجاد کرد‌‌ که متر و‌‌معیارهایی که تا آن روز برای محاسبه داشتم از کار افتاده بود. انگار کیلومترشمار پراید را روی لامبورگینی نصب کنی و درحالیکه عملا پرواز می‌کنی، عقربه‌ پرایدی آن، مثل کسی که هنگ‌کرده باشد درجا بزند. من هیچ‌وقت نمی‌دانستم که سرانجام با این عیدی‌ها چه می‌خواهم بخرم اما به شکل تناقض‌آمیزی یقین داشتم چیزی را که روزی می‌فهمم که می‌خواهم بخرم، با این عیدی‌ها نخواهم خرید! این گزاره نامفهوم عجیب درست از آب درمی‌آمد چون هیچ‌وقت نشد که با عیدی‌هایم چیزی را بخرم.

هرچقدر در خاطراتم می‌کاوم که ببینم در کجای آن عیدی‌ها منجر به خرید چیزی به خواست خودم شده‌اند، چیزی پیدا نمی‌کنم. دلیلش البته واضح بود، اغلب پدرمادرهای نسل من دوگونه بیشتر نبودند. آنها که عیدی‌ها را از بچه می‌گرفتند و‌ می‌دادند به خود بچه «صاب‌مال» که رفع تکلیفی بشود با پول بازیافتی یا آن‌قدر منصف بودند که پول را از بچه بگیرند و برایش چیزی را بخرند که خودشان صلاح بچه را در خرید آن می‌‌دیدند. پدر و مادر من از نوع دوم بودند به‌ علت فاصله زیاد بین لذت چیزی که خودت می‌خواهی با چیزی که دیگران صلاحت را در آن‌می‌بینند، من اصلا یادم نیست صلاحم در چه چیزهایی تشخیص داده و سرانجام عیدی‌هایم چه شد؟ اما خوب یادم هست که هرچه گشتم برای آن مرد چاق و غبغب‌داری که دوست پدرم بود و چلوکبابی داشت، رتبه‌بندی پیدا کنم، دیدم عالی و خیلی‌عالی هم برایش کم است. نه اینکه اینها نبود، اینها همه بود و این‌همه نبود!

مرد چهارصدتومانی، به هرکسی که وارد چلوکبابی‌اش می‌شد یک پیاله کوچک سوپ می‌داد. آن روز، مشغول صحبت با پدرم بود که ناغافل دو تا دویستی به من داد و گفت بگذار جیبت. پدرم تعارف‌های معمولش را کرد و من مضطرب که یکی از این تعارف‌ها جدی گرفته شود و پول از جیبم برگردد به جیب دوست پدرم. در ذهنم برای او لقب مرد چهارصدتومانی را که چیزی بیش از ادراک بشر از خوب بودن بود، انتخاب کردم و از بین همه پول‌های رایج آن زمان تنها نقش دویست‌تومانی هنوز دقیق یادم مانده است و همچنان، «دویست» برایم حس خوبی را تداعی می‌کند اگرچه چهارصد‌تومان گرفته بودم.

نمی‌دانم شما هم مثل من در ناخودآگاهتان عدد‌ها، شهرها یا اسم‌ها تداعی شکل‌وقیافه‌اند یا نه اما عدد دویست برای من شکل مرد سخاوتمندی است که یک چلوکبابی دارد و جلوی چلوکبابی‌اش‌، یک پیاله سوپ‌ می‌دهد دست مشتری‌ها و خوشبختانه می‌داند که تعارف، تعارف است!
#یک‌آن_یک‌نوشته
@sahandiranmehr
14.0K viewsedited  20:23
باز کردن / نظر دهید
2024-04-11 19:21:06 ادامه مطلب بالا

ممکن است در اینجا انتقاد شود که خروج از NPT چنین و‌چنان تبعاتی دارد. پاسخ این خواهد بود که اولا اسراییل بعد از جنگ غزه، بهرصورت اهتمام جدی خود را بر تغییر جنگ سرد با ایران به رویارویی مستقیم و تعیین تکلیف آن خواهد گذاشت ثانیا، مگر همه آن تبعات در صورت واکنش نظامی مستقیم ایران به اسراییل وجود ندارد یا آنکه مگر شدت و عمق بحران فعلی و حالت آچمز که نزدیک به یک درگیری تمام‌عیار قریب‌الوقوع است، چیزی کمتر از آن است؟! اینطور حداقل، هم مستمسکی مستدل در پاسخ به بی‌مسئولیتی جامعه‌جهانی وجود داشت و هم امتیازی که اسراییل را در وضعیت بغرنج‌تری قرار و نشان می‌داد که تهاجماتی اینگونه چالشهای بزرگتری را برای اسراییل و متحدانش ایجاد می‌کند.

اگرچه تحقق مرحله اول خود نیز تا حدی نشان‌دهنده بالابردن هزینه حمله به ایران است اما پاسخی متقابل به اسراییل در مرحله دوم در پروسه زمانی طولانی‌تر، با مزیت اصل غافلگیری و روند فرسایشی جنگ روانی و البته نه مستقیم توسط ایران (و‌ از خاک ایران و در خاک اسراییل) نیز مکمل این پروسه خواهد بود .

در پایان، باز تاکید می‌کنم که با هدف دوری از کلی‌گویی و بازی با کلمات، این راهبرد نه راهبردی ایده‌آل و نه آرمانی است اما در شرایط پیچیده‌ای که با‌ هوشمندی و با علیه ایران برنامه‌ریزی شده است، ممکن‌ترین راه‌حلی است که متاسفانه بدتر از این هم در شرایط عادی متصور نبوده است!
@sahandiranmehr
13.1K viewsedited  16:21
باز کردن / نظر دهید
2024-04-11 19:21:06 با بحران پسا حمله اسراییل به کنسولگری ایران در دمشق، چه باید‌کرد؟

سهند ایرانمهر


موضوع واکنش ایران به اقدام خصمانه اسراییل علیه کنسولگری ایران در سوریه - اگر نگوییم مهم‌ترین-یکی از مهم‌ترین چالش‌های امنیتی ایران است که تمام مشخصات بحرانی عمیق با ابعاد اجتناب‌ناپذیر و گسترده را داراست و به هیچ‌وجه نباید آن را به هیجانات ایدئولوژیک یا چیزی مثل موارد گذشته تقلیل داد زیرا در شرایط کنونی منطقه و چیدمان بازیگران منطقه‌ای و جهانی اولا چیزی بیش از مخاصمه بین دو کشور است و ثانیا در شرایطی صورت می‌گیرد که کشور، از نظر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی شرایط پیشین خود در مواجهه با بحران‌های خارجی اینچنینی را ندارد.

در اینجا نمی‌خواهم بر سر این بحث‌ کنم که مثلا نباید سیاست خارجی به این مجرا هدایت می‌شد یا باید انتخابات و‌ وحدت ملی چنین و‌ چنان اجرا و تقویت می‌شد یا برجام چگونه پیش می‌رفت یا رویکرد مردم‌محور تقویت می‌شد، چون اکنون مساله از این نقدها که البته گوش شنوایی هم نداشت عبور کرده است.

با آنانکه همچنان گیر این‌نکته هستند که ایران با جمهوری اسلامی یا منافع جمهوری اسلامی با منافع مردم از اساس فرق دارد هم سخنی نیست چون‌ برخلاف عالم خیال و انتزاع، اگر تهاجمی صورت بگیرد و زیرساختها ویران شود نتیجه به یک چیز ختم می‌شود و برای بیگانه این هر سه یک چیزند.بگذریم از استدلال قابل تامل اسحاق هرتسوگ رییس‌جمهور اسراییل که هنگام شروع عملیات اسراییل علیه مردم غزه گفت: «این کل ملت است که بار مسئولیت (حمله حماس) را بر دوش می‌کشد. این حرف که غیرنظامیان (اهالی غزه) دخالت نداشتند، اطلاع نداشتند، حقیقت ندارد. آنها می‌توانستند قیام کنند!».

کنسولگری و‌ سفارتخانه، خاک یک کشور تلقی نمی‌شود و بالمآل از قوانین کشور میزبان رها نیست اما طبق کنوانسیون ژنو نمی‌توان بدان تعرض کرد و‌ از همه مهم‌تر حمله‌نظامی بدان، معنایی کاملا خصمانه و خارج از قوانین بین‌المللی و‌ محکوم است. اسراییل برای حمله به کنسولگری و حتی زمان آن، محاسبات کاملی را انجام داده است. دولت نتانیاهو از آغاز کار تصمیم داشته است که اولا آمریکا را مجبور کند که نقش نیروی نیابتی او‌ را به شکل صریح و‌ مستقیم برعهده بگیرد. ثانیا در مواجهه با ایران تعیین کننده نوع و زمان رویارویی باشد، ثالثا اعتراضات عمیق جامعه خود را که به محض توقف جنگ غزه، قدرت را از دست دولت افراطی کنونی و ائتلاف شکننده‌اش بیرون می‌آورد با تمرکز بر دشمنی ایران، بدان سو هدایت و ادامه خود را تضمین کند. رابعا بجای دشمنی با جبهه عربی، آنها را در جبهه خود وارد و ایران را جایگزین آن‌کند، خامسا فشار سنگین افکار عمومی جهان در پی نسل‌کشی در غزه را با قرار گرفتن در موضع کشور مورد تهاجم عوض کند و سادسا به غرب به ویژه آمریکا ثابت کند که ایران ببری کاغذی با قدرت بازدارندگی شکننده است و صبر و‌ بردباری در برابر آن بی‌مورد است و درنهایت اینکه شرایطی را شکل دهد که اقدام یا عدم اقدام ایران هردو به یکسان امنیت و بازدارندگی ایران را مخدوش کند.

همه موارد بالا در صورتیکه ایران اقدام عجولانه نظامی مستقیم به خاک اسراییل انجام دهد و‌حتی اگر این اقدام از داخل ایران به خاک کشور ثالث عربی صورت بگیرد محقق خواهد شد اما راه‌حل نسبتا بهتر و ناگزیر در شرایط واقعی فعلی ( نه در فهرست آرزوها) کدام‌ است؟
این راه‌حل باید دو نکته را مدنظر قرار دهد:
۱- راه‌حل مدنظر، معادله را به رویارویی ایران و آمریکا تبدیل نکند.
۲- توان بازدارندگی ایران( حفاظت از منافع اعم از جان و‌ سرزمین) را برقرار نشان دهد.

برای این مقصود اولا برای خارج کردن پاسخ از محدوده زمانی مدنظر رقیب، باید گفته می‌شد که پاسخ ایران به اسراییل مرحله‌به‌مرحله خواهد بود ( زمانی و عملی)و مرحله اول آن در یک اولتیماتوم به شورای امنیت برای محکومیت حمله به کنسولگری شکل می‌گرفت با این مضمون که در صورت امتناع شورای امنیت از محکومیت اقدام( نه لزوما عامل)، ایران نیز خروج یکجانبه از NPT را اعلام خواهد کرد زیرا جامعه‌بین‌المللی ناتوانی خود را در عمل به مسئولیت‌های خود نشان داده است.

این اقدام چند مزیت داشت اول آنکه بلافاصله مساله وارد فاز سخت نظامی و قابل پیش‌بینی و عمل در چارچوب زمین و زمان مدنظر اسراییل نبود. دوم آنکه فشار را به‌خاطر تشدید بحران متوجه بی‌مسئولیتی و‌تنش‌زایی اسراییل می‌کرد. سوم آنکه امکان تحقق این خواسته بود چون این امکان که صرف عمل حمله به کنسولگری محکوم شود وجود داشت( بدون ذکر عامل آن، چون اسراییل مسئولیتش را برعهده نگرفته است)، چهارم آنکه راه سومی را پیش‌پای ایران و جامعه‌جهانی قرار می‌داد که در آن مطالبه و‌امتیازی مهم و‌دیپلماتیک وجود داشت.
اگر هم شورای امنیت به اولتیماتوم ایران وقعی نمی‌گذاشت، ایران هم اولتیماتوم خود را عملی می‌کرد.
ادامه مطلب در پست بعدی
12.8K viewsedited  16:21
باز کردن / نظر دهید
2024-04-09 22:00:02
https://tinyurl.com/3ctwu92m
14.3K viewsedited  19:00
باز کردن / نظر دهید
2024-04-09 16:48:25معرفی رمان «گزارش آخرین تابستان» اثر سهند ایرانمهر

حکایت روستا و شهر، سنت و مدرنیسم، خلوت و ازدحام، گذشته و حال، حسرت و سرخوردگی، امید و نومیدی، و زندگی و مرگ. رمان «گزارش آخرین تابستان»، نوشتۀ سهند ایرانمهر، داستانی است که با نگاهی شاعرانه و آمیخته به طنز، روزمره‌گی‌ها و زندگی و مسائل و دغدغه‌های جامعۀ شهری و روستایی ایران امروز و نیز دغدغه‌ها و اضطراب‌ها و رنج‌ها و دردها و مسائل فردی و درونی آدمی را به تصویر می‌کشد.
در رمان «گزارش آخرین تابستان» مسائل طبقۀ متوسط شهرنشین تحصیلکردۀ ایرانی و ازدحام و هیاهو و اضطراب‌های زندگی شهری و نیز مسائل جامعۀ روستایی امروز ایران مطرح شده و نیز از خلال طرح مسائل اجتماعی، به بحرانهایی روان‌شناختی و وجودی و رنج‌های فردی نقب زده شده و مسائلی دربارۀ مرگ و زندگی مطرح شده و دلبستگی به خاطرات و حسرت گذشته، با نگاهی انتقادی، مورد تأمل قرار گرفته است.

سهند ایرانمهر در رمان «گزارش آخرین تابستان» طنز را به شاعرانگی می‌آمیزد و واقعیت را به وهم و خیال و رئالیسم را به سوررئالیسم گره می‌زند و از این مسیر، امور و دغدغه‌های عینی و ملموس روزمره را به نوعی شاعرانگی و شهود عارفانه وصل می‌کند.
رمان «گزارش آخرین تابستان» رمانی است که در آن سعی شده مسائل جامعۀ امروز ایران، در قالب داستانی که در آن دو روستا تمثیلی از ایران و جهان هستند، دستمایۀ تأمل قرار گیرد.

مروری بر رمان «گزارش آخرین تابستان»

راوی و شخصیت اصلی رمان «گزارش آخرین تابستان» مردی از طبقۀ متوسط جامعه به نام بهمن است؛ مردی تحصیلکرده و کتابخوان و خسته و زخم‌خورده و خشمگین و دلزده از روزگار.
روزی در زمستان، انگار که تیری از غیب، صفیرکشان به‌سوی بهمن آمده و به سینه‌اش اصابت کرده و سینه‌اش را سوزانده است و بهمن چندماهی در بیمارستان بستری شده است. در رمان «گزارش آخرین تابستان» از همان صفحات آغازین می‌بینیم که مرگ، به‌انحاء مختلف، بهمن را احاطه کرده و در خاطرات و گذشته‌اش حضور دارد. بهمن، که دچار بحرانی روانی است، نزد روانپزشک می‌رود و براثر مصرف قرصی که دکتر برایش تجویز کرده، وارد عوالمی هذیانی می‌شود و خواب می‌بیند که مرده است و روحش چون کبوتری مضطرب بر فراز روستای آبا و اجدادی‌اش پرواز می‌کند.

بهمن تصمیم می‌گیرد برای تمدد اعصاب و عوض کردن حال‌وهوایش به روستا برود. او اصالتاً اهل روستایی به نام خیارقلعه در قزوین است. پدرش، که در اوایل انقلاب معلمی آرمانخواه بوده، مدتی سودای آباد کردن این روستای اجدادی را در سر داشته و به همین دلیل، به‌رغم مخالفت مادر بهمن، در سالهای اول انقلاب به این روستا کوچ کرده بوده است اما بعد سرخورده شده و با خانواده‌اش به قزوین رفته و اکنون مادر و پدر بهمن ساکن قزوین هستند.

رمان «گزارش آخرین تابستان» با رفتن بهمن به روستای اجدادی و ماجراهای روستا و طرح مسائل و اختلافات روستاییان ادامه می‌یابد. بهمن در جلسات روستاییان شرکت می‌کند و پای حرفها و بحث‌های آن‌ها می‌نشیند و این‌گونه روستا در رمان «گزارش آخرین تابستان» تمثیلی می‌شود برای یک جامعه و مشکلات آن و نیز نوع مراودات این جامعه با جامعۀ جهانی.

در رمان «گزارش آخرین تابستان» هم مسائل اجتماعی انسان ایرانی معاصر به تصویر کشیده شده و هم مسائل فردی و وجودی و تجربه‌های معنوی آدمی. در این رمان، شاهد بحث‌های بهمن با دوستی عارف‌مسلک به نام کیومرث هستیم که خلوت و فاصله گرفتن از هیاهوی بیرون، برای تأمل در خود و جایگاه و موقعیت خود در جامعه و جهان، را برگزیده است. کیومرث در رمان «گزارش آخرین تابستان» درواقع وجهی دیگر از وجود و درون بهمن است و چالش او را با خود به نمایش می‌گذارد. بهمن در فکر گذشته است و با نگاهی نوستالژیک، گذشته و خاطرات روستا را مرور می‌کند اما کیومرث معتقد است که از این گذشته باید برگذشت و در آن نماند و منجمد نشد. بهمن می‌خواهد وسط ازدحام باشد و در متن جامعۀ اطرافش اما کیومرث معتقد است گاهی باید از جامعه فاصله گرفت و در تنهایی تأمل کرد.

بهمنِ رمان «گزارش آخرین تابستان» با خود درگیر است و درگیری او بخشی به مسائل عمومی و اجتماعی برمی‌گردد و بخشی هم به مسائل فردی و بحران‌ها و دردها و رنج‌های شخصی او. اما سرنوشت این مرد خسته و مضطرب و مشوش چه خواهد شد و کار او دست‌آخر به کجا خواهد انجامید؟ این را با خواندن کامل رمان «گزارش آخرین تابستان» درخواهید یافت.

https://tinyurl.com/3u8fxeuk
@sahandiranmehr
13.2K viewsedited  13:48
باز کردن / نظر دهید
2024-04-09 01:29:35
این سکانس از سریال «نون‌خ» و‌ دیالوگ قابل تامل «اوس غلام» برآوردِ تلخ جامعه‌ای است که با نفی مادیات به سودای کسب معنویت پیش‌رانده شده است و حالا از هردوی آن‌ها بازمانده است، به قول معروف «هم‌پیاز را خورده هم تازیانه» تا جایی که حاضر است «نیم مثقال از مادیات را با یک خاور از معنویات عوض کند!» هرچند هرچند سوار بر «پرواز» همچنان «آزمایشی»، سودی ندارد.

نه دین ما به جا و نه دنیای ما تمام
از حق گذشته‌ایم و به باطل نمی‌رسیم
در دست و پا زدن گرو از موج می‌بریم
دانسته‌ایم اگر چه به ساحل نمی‌رسیم...
خونی که بود در تن ما، سوخت چون نفس
وز بخت بد هنوز به قاتل نمی‌رسیم...
زینسان که موج حادثه دنبال ما گرفت
چون کشتی حباب به ساحل نمی‌رسیم

«صائب تبریزی»
#نون_خ۵
#نون_خ
@sahandiranmehr
12.6K viewsedited  22:29
باز کردن / نظر دهید
2024-04-06 23:33:52 ‍ مسعود رفیعی طالقانی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
این روزها سالگرد عملیات تاریخی نیروی هوایی ما در فروردین ۶۱ است که بدون هیچگونه شکی، زمینه‌ آزادسازی تمام خاکهای اشغال‌شده ایران توسط ارتش عراق را فراهم و جز آن، اسباب آنکه امروز ما استانی به نام خوزستان داریم را ساخت.عملیات برجسته حمله به اچ‌۳ که طی آن هشت فروند فانتوم ایرانی به دورترین نقطه خاک عراق در مرز اردن هاشمی حمله و قریب ۸۰ درصد تسلیحات نیروی هوایی عراق را روی زمین در سه پایگاه هوایی منهدم کردند و به خانه برگشتند.
و اما یکی از آن فانتوم‌ها را، ژنرال بزرگ ما، محمود اسکندری، آن ابرستاره تاریخ‌ساز هوانوردی ایران و جهان و آن دلاور بی‌تکرار آسمان هدایت کرد؛ عقابی بی‌فرود...
خلبانی که تا سال ۶۶ شماری از مهمترین ماموریت‌های غیرممکن نیروی هوایی را در خاک عراق انجام داد و زنده و سالم به ایران برگشت.
او در اواخر جنگ با اتهاماتی زندانی و از ارتش اخراج و خانه‌نشینِ مطلق شد‌.
سالها بعد هم در اوج تنهایی با یک دستگاه خودروی پراید، در تصادف جان باخت و رخ در نقاب خاک کشید.
این روایت "ای‌بی‌کلایم" اسکندری که کپتن اکبر زمانی همرزم و هم‌کابین همیشگی او تعریف کرده و خوشبختانه یک ویدئو از آن موجود است را امروز به بهانه یادکردی از تیمسار اسکندری و قهرمانان بزرگ عملیات اچ‌۳ برایتان منتشر کردم .
ویدیو: خبرگزاری مهر
@sahandiranmehr
33.5K viewsedited  20:33
باز کردن / نظر دهید