Get Mystery Box with random crypto!

شروع رمان #کاژه روایت واقعی باپایان خوش به قلم سارا.ص #۸۰ دست | کانال اختصاصی رمان های سارا(کاژه)

شروع رمان #کاژه روایت واقعی باپایان خوش به قلم سارا.ص
#۸۰
دستمو از روی میز گرفت
نگاهشو به چشمام دوخت و گفت
-...من از طرف خودم از تومعذرت می‌خوام
یکم خجالت کشیدم

نکنه منم شورشو دراورده باشم
یا الکی جبهه گرفته باشم
نفسمو کلافه خالی کردم و گفتم

+...من فقط ترسیدم...از اینکه کامران داشت نزدیکم میشد و تو نبودی حالم بد شد
-...درک میکنم حق باتوهست نباید تنهات میذاشتم

یکم ریلکس شدم و سرتکون دادم
دوباره آراز گفت
-...کامران دیروز بهم زنگ زد گفت میخواد ازت معذرت خواهی کنه

سریع گفتم
+...ولی من نمیخوام ببینمش
هنوز حرفم کامل تموم نشده بود که در کافه باز شدو کامران اومدداخل

چشمامو بستم
من الان اصلا آمادگی دیدنشو نداشتم
هنوز نتونسته بودم برای خودم هضمش کنم
هنوز از نگاهش چندشم میشد

با خشم به آراز نگاه کردم
چطور بدون خواست من همچین کاری کرد
کامران رسید به میز ما و به اجبار بلند شدم
ولی نگاش نکردم

صندلی بین من و آراز رو کنار کشیدونشست
رو به من گفت

-...من میدونم اون شب گند زدم متاسفانه وقتی مست میشم کنترل خودمو ندارم

دلم میخواست بگم وقتی اینطوری هستی غلط میکنی میخوری!
برای مطالعه ادامه رمان اپلیکیشن #باغ_استور نصب کنید و رمان #کاژه رو سرچ کنید
https://t.me/BaghStore_app/693
اگر گوشی #اپل دارید کافیه برنامه باغ استور رو از اپل استور دانلود کنید و طبق راهنمای زیر نصب و راه اندازی کنید
https://t.me/BaghStore_app/709


Join t.me/saraa_novell