Get Mystery Box with random crypto!

شروع رمان #کاژه روایت واقعی باپایان خوش به قلم سارا.ص #۸۴ آرا | کانال اختصاصی رمان های سارا(کاژه)

شروع رمان #کاژه روایت واقعی باپایان خوش به قلم سارا.ص
#۸۴
آراز غذا رو روی میز چیده بود روبروش نشستم و گفتم
+...تاکی میمونی ایران؟
-...چیه از دستم خسته شدی؟

+...نه این چه حرفیه همینطوری فقط میخواستم بدونم
-...فعلا برنامه ای برای برگشت ندارم حداقل تا سه ماه میمونم
+...آها خوبه

-...آره غذاتو بخور سرد میشه
فکرشونمیکردم آنقدر طولانی بخواد بمونه فکر میکردم تهش یک ماه میمونه و برمیگرده
+...کارت چی میشه؟

-...مشکلی نداره اتفاقا چند روزی شاید نتونم ببینمت یکم به کارا برسم
سرتکون دادم آراز گفت

-...ناراحت که نمیشی؟
+...نه نه راحت باش
غذامون تموم شد باهم میزو جمع کردیم
آراز رفت تو اتاق و گفت باید چندتا تماس بگیره

دستامو شستم روی مبل نشستم گوشیمو چک کردم
داشتم پیام هامو جواب میدادم که دستای گرمی روی کمرم نشست

از جا پریدم امااراز منو محکم نگه داشته بود
سرشو توگردنم وبین موهام فرو کرد وگفت
-...بیا بریم تواتاق

تکون نخوردم و گفتم
+...چ..چرا؟
بوسه ریزوکوتاهی زیر گلوم زد

موهام کنار رفته بود و لختی گردن وسینم حالا بیشتر به چشم میومد
-...بریم یه چرتی بزنیم

دلم میخواست فقط یه چرت باشه اما واقعا بعید بود..
دوباره گردنمو بوسید دستمو کشید و رفتیم تواتاق
برای مطالعه ادامه رمان اپلیکیشن #باغ_استور نصب کنید و رمان #کاژه رو سرچ کنید
https://t.me/BaghStore_app/693
اگر گوشی #اپل دارید کافیه برنامه باغ استور رو از اپل استور دانلود کنید و طبق راهنمای زیر نصب و راه اندازی کنید
https://t.me/BaghStore_app/709


Join t.me/saraa_novell