Get Mystery Box with random crypto!

شروع رمان #کاژه روایت واقعی باپایان خوش به قلم سارا.ص #۱۴۲ تو | کانال اختصاصی رمان های سارا(کاژه)

شروع رمان #کاژه روایت واقعی باپایان خوش به قلم سارا.ص
#۱۴۲
تواسانسور بادیدن خودم تواون وضعیت شوکع شدم
زیرگوشم جایی که کامران گاز گرفته بودحسابی کبود شده بود

لبم خون مرده شده بود
موهام شلخته دورم ریخته بود
روشنک درو باز کرد و با دیدن من هینی گفت شوکه نگام کرد

وارد خونه شدم و روی کاناپه نشستم
حالم بد بود
از استرس همه جام بی حس شده بود
سرم درد میکرد

روشنک جلوم نشست و گفت
-....سایه خوبی؟ بلایی سرت اوردن؟
لب زدم نه فرار کردم

دوباره هینی گفت و سریع بلند شد در خونه رو قفل کرد
پالتویی که تنم بود و بیرون اوردم بندای پیرهنم هنوز باز بود

روشنک کمکم کرد وارد حمام شدم
انقدر گریه کرده بودم دیگه اشکی برای ریختن نداشتم

موهام درد میکرد روشنک گیره ی موهامو باز کرد آبو برام باز کردو گفت
-...میخوای بمونم کمکت کنم؟
+...نه مرسی خودم میتونم

روشنک که بیرون رفت کف حمام سقوط کردم
اگه فرار نکرده بودم چی؟!!
چشمامو بستم و صحنهای امشب اومد جلوی چشمم

سه نفری داشتن بایه زن رابطه برقرار میکردن
اینااز حیوونم بدتر بودن
از ترس لرزی به بدنم افتاد

سریع خودمو شستم و اومدم بیرون
روشنک نگران جلوی در حمام نشسته بود
بادیدن من سریع بلند شدو گفت

-...سایه چیشدی؟چطوری فرار کردی؟
برای مطالعه ادامه رمان اپلیکیشن #باغ_استور نصب کنید و رمان #کاژه رو سرچ کنید
https://t.me/BaghStore_app/693
اگر گوشی #اپل دارید کافیه برنامه باغ استور رو از اپل استور دانلود کنید و طبق راهنمای زیر نصب و راه اندازی کنید
https://t.me/BaghStore_app/709


Join t.me/saraa_novell