Get Mystery Box with random crypto!

شعر از رضا براهنی ترجمه از ترکی: تورج صابری‌وند همیشه ما گورس | سایه‌سار

شعر از رضا براهنی
ترجمه از ترکی: تورج صابری‌وند

همیشه ما گورستان‌های نو می‌آفرینیم اما
دل مرا ببین که در گرو گورستان‌های کهنه‌ای ست که گورهاشان در خاک غربال می‌شوند
زمان کشیده جهان را به توبره
و ناگهان کسی از راه می‌رسد هزاره‌ی دیگر
و بر مزار، سنگی و سقفی و نام و نشانی می‌افرازد
و در برابر آن دو دست بر سینه به سنگ می‌نگرد می‌گرید شبیه من
دفِ دلِ من از آن گورستان‌ها به رقص برخواهد خاست
هَلَه‌م هَلَه‌م هَلَه لَم‌لَم هَلای هَلهَلَه هَلهَل
و با زبان و چَشم بومی من می‌گرید
چراکه گریه اصالت دارد در این زبان در این دو چشم
هَلَه‌م هَلَه‌م هَلَه لَم‌لَم هَلای هَلهَلَه هَلهَل
و گذشت، امشب گذشت، که بود؟ بلبلی بود و یا که گلی بود، گل، هلای هَلهَله گَلگَل
بگیر دستم تو اگر مستی، تو اگر؟
هَلَه‌م هَلَه‌م هَلَه لَم‌لَم، بگیر دستم تو اگر!
و ناگهان کسی از راه می‌رسد شبیه من:
دف‌زنان، آواز خوانان، در باغچه‌ها، به دامن کوه
پیدا کردن عکسی از صورتِ تو را ته باغ، آن عکس را، تنگ در آغوش گرفتنش پنهان
«تکه! تکه!» گفتنِ «ای حیف شدم، بیچاره‌ من»
زبانِ زیبا‌یم، چه در بغل‌م سوختْ، خاکستر شبیه من شبیه من!
زمان کشیده جهان را به توبره
زمان کشیده جهان را به توبره
بگیر دستم اگر تو مستی، گل‌ام، تو اگر!
بغل‌اش کردم‌:«چه زیبایی!» گفت «نگو به جان من!»
گفتم: «نه تو را جان از دست دادن است، نه مرا در من قسمت! »
و گریست
خون گریست
«چشمان‌ات غربال است، ای گل، طلا غربال می‌شود باز
در سال‌های جوانی تو، جانم غرق می‌شود در خون»
گفت: «نگو، به جان من!»
گفت: «نگو، به جان من!»



گفتم: «بگیر!
بگیر دستم اگر تو مستی، گل‌ام‌، تو اگر شبیه من؟»
هَلَه‌م هَلَه‌م هَلَه لَم‌لَم هَلای هَلهَلَه هَلهَل
هَلَه‌م
هَلَه
هَـ ه

این چنگ را رودکی بزند!
پسر بلوچ‌ هم، آن قیچک ناز را بزند!
تار را شهریار بگیرد، بغلْ دست من بنشیند
و حاج‌صادخ با دهل‌اش‌‌، برابر من بنشیند
و پاوه زابل برود، و بلخ به تبریز آید
و صدای ساز و دهل برخیزد، و صدای ساز و دهل بماند
و من آن وقت خواهم گفت: « هَـ ه! هَلَه‌ هَلَه‌م هَلَه‌‌م هَلَه هَلهَل
و شد آن چه که می‌گفتم
و شد آن چه که ‌می‌خواستم
نوازنده‌هام به من نگاه‌ کند
آن عکس را ته باغ، تنگ در آغوش گرفتنش‌ پنهان
و شد آن چه که می‌گفتم
خون گریستیم همه‌مان
خون گریستیم
دفِ دلِ من از آن گورستان‌ها به رقص برخواهد خاست
دفِ دلِ من از آن گور
و گوش کن تو به این خاک! هزار سال!
صدای ساز و دهل از این ویران! هزار سال!
یکی به سینه فشرد عکس کهنه‌ای از صورت تو را تهِ باغ گریست و های های شبیه من!
هزار سال
هَلَه‌م
هَلَه
هَـ ه

پدر پدر ده‌ده قورقود گفتیم گفتیم همه‌مان
و دست، به دست، دَ دَ دَست دست به هم دادیم همه‌مان
و راه‌ها همه‌شان ببستیم هزار سال
همه‌مان خون گریستیم همه‌مان هزار سال
هَلَه‌م
هَلَه
هَـ ه
هَـ مَن.