Get Mystery Box with random crypto!

Scary | ترسناک

لوگوی کانال تلگرام scary — Scary | ترسناک S
لوگوی کانال تلگرام scary — Scary | ترسناک
آدرس کانال: @scary
دسته بندی ها: سرگرمی ها
زبان: فارسی
مشترکین: 6.27K
توضیحات از کانال

ترس احساسی معمولاً ناخوشایند اما طبیعیست که درواکنش به خطراتِ واقعی ایجاد می‌شود و جزو زندگی تمامی افراد است
تو این کانال شما رو به درون دنیای ماورالطبیعه و اتفاقات عجیب میبریم 🤔🔞

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 18

2021-06-29 16:38:50
اسکیپ روم انیگما(تهران) | اتاق فرار روانی

در سال 1893 در حوالی شهر شیکاگو آمریکا و در هتلی مرموز اتفاقاتی در حال رخ دادن است. این هتل از اتاق‌هایی بدون پنجره و همچنین راه‌پله‌هایی که به جایی راه ندارند تشکیل شده است. همچنین درهای مخفی و اتاق‌های شکنجه را نیز باید به مخوف بودن هتل اضافه کنید. دکتر هنری هاوارد هولمز
هتل برای گرفتن جان ساکنین این هتل هر کاری که لازم باشد انجام می‌دهد، او علاقه‌ عجیبی به کشتن دارد و یک قاتل بالفطره و روانی است.

در برخی از اتاق های این هتل گازهای سمی کشنده متصاعد می‌شود تا جان افراد را به گونه‌ای متفاوت بگیرد و در برخی نیز روش‌های سنتی شکنجه تا سر حد مرگ اتفاق می‌افتد. هلمزِ جنایتکار حتی به اجساد کشته شدگان نیز رحم نمی کند. در زیرزمین این هتل مخوف و ترسناک چندین کوره و ظرف‌های اسید برای سوزاندن باقیمانده اجساد و ابزاری برای قطعه قطعه کردن آنها وجود دارد. هلمز به این ترتیب اثری از قربانیانش نیز باقی نخواهد گذاشت تا کسی از جنایات وی باخبر نشود. اکنون نوبت به شما رسیده است و شما میهمان ناخوانده این هتل شوم هستید...

× #EscapeRoom
× × @Scary ☜
3.2K views13:38
باز کردن / نظر دهید
2021-06-29 15:58:45 علت خون آشام شدن برخی افراد!؟ بیشتر افراد تصویری که از خون آشام ها در ذهن دارند دراکولایی با دندان هایی غیرطبیعی و ترسناک است که از خوردن خون لذت می برد . اما در زندگی واقعی خون آشام ها وجود دارند ، این افراد کاملا عادی هستند و موجودات ماوراء الطبیعی نیستند.…
4.2K views12:58
باز کردن / نظر دهید
2021-06-28 21:38:09 کدام حیوان نمیخوابد؟
3.4K views18:38
باز کردن / نظر دهید
2021-06-28 21:10:04
بازیگران فیلم های ترسناک در دنیای واقعی

× × @Scary ☜
4.1K views18:10
باز کردن / نظر دهید
2021-06-28 20:07:02 مشهورترین شخصیت خون‌آشام در عرصهٔ ادبیات، دراکولا نام دارد که زادهٔ ذهن برام استوکر، نویسنده بریتانیایی، است. در ۱۸۹۷ برام استوکر دراکولا را نوشت. استوکر کنت قصه گوتیکی دراکولا را بر مبنای شخصیت پرنس منفور رومانی که در قرن پانزدهم می‌زیست و اعمال خلاف اخلاق…
5.5K views17:07
باز کردن / نظر دهید
2021-06-28 17:28:58 نزاع ۳ نوجوان بر سر یک دختر به مرگ یکی از آنها منجر شد

سرکلانتر یکم پلیس پیشگیری تهران:

درگیری سه نوجوان بر سر یک دختر در تجریش منجر به قتل پسر ۱۳ ساله شد. دو نفری که این نوجوان را به قتل رساندند، ١۶ سال داشتند./ایرنا (نمیدونم خنده داره یا گریه )

× × @Scary ☜
6.3K views14:28
باز کردن / نظر دهید
2021-06-28 15:53:17
سالگرد مرگ پابلو اسکوبار یکی از بزرگ ترین جنایتکارای قرن

× × @Scary ☜
903 views12:53
باز کردن / نظر دهید
2021-06-28 13:32:06 کتاب محفل_تسخیرات
نویسنده: "حسین شاه گیلانی"
شاخه: علوم غریبه

این کتاب شامل 4 بخش در یک کتاب می‌باشد که عبارت اند از:
1 تسخیر جنّات
2تسخیر همزاد
3تسخیر القلوب
4تسخیر محبت

× × @Scary ☜
3.3K views10:32
باز کردن / نظر دهید
2021-06-28 12:17:51 ظهـــور امام زمــان

۱-هشتصد سال قبل ؛ پس از حمله وحشیانه مغولان ؛ مردم چنان به تنگ آمده بودند که با سفارش اهل منبر مدام فقط دعای مضطرین میخواندند !!!
و این دعا خواندن در اوج بود و این سختی را نشانه‌ی ظهور می‌دانستند ...
جناب یاقوت حموی ؛ جغرافی‌دان مشهور می‌نویسد:
« در سال‌های نخست حمله مغول در شهر کاشان ؛ مردم هر روز سپیده‌دم از دروازه شهر خارج می‌شدند و اسب زین کرده‌ای را با خود می‌بردند تا حضرت مهدی در صورت ظهور بر آن اسب سوار شود
( معجم‌البلدان، ۴/٢٩٧)

۲-پانصد سال پیش وقتی دولت صفویه بر سر کار آمد، برخی عالمان منبرها و پر نفوذ مذهب تشیع در آن زمان ؛ با تاکید ولی این بار نه از سر اضطرار و درماندگی ؛ بلکه از روی شوق و اعتقاد بوجود آورده شده بر این باور شدند که این دولت صفویه را متصل به قیام امام مهدی و دولت او می‌دانستند و چنین تبلیغ می کردند و مردم لبریز از شوق پایان انتظار،منتظر بودند .
در زمان شاه طهماسب ؛ دومین سلطان صفوی، شخصی به نام « طوسی » با محاسبات نجومی و تطبیق بعضی روایات ؛ رساله‌ای نوشت و با قاطعیت گفت !!!ظهور حضرت مهدی در روزگار همین شاه طهماسب صفوی رخ می‌دهد .
( جعفریان، مهدیان دروغین، ١٧۵)

قابل توجه است تا بدانیم، داستان ظهور امام زمان، در دوره صفویه بحدی بالا گرفته و عمیق شده بود ؛ که آمدن امام زمان به صورت وقوع لحظه نزدیک به شکل امروز و فردا شده بود .
طوری که شاه طهماسب صفوی خواهرش را شوهر نداد به امید اینکه تا امام زمان داماد خانواده آنها بشود !!!!
جالب اینکه بسیاری از مردم مقلد مذهبی به تبعیت از سخنان علمای منبری چنان با حرارت جان سوز می‌گفتند ؛ شاه طهماسب خود امام زمان است .

۳-در دوره‌ی قاجاریه نیز از این ادعاها در خصوص ظهور امام زمان اوج گرفت .
در همین دوره پر رونق انتظار امام زمان بود که شخصی بنام محمدعلی باب ؛ بازار را گرم دید و ادعای بابیت کرد و گفت "" که من باب امام زمان هستم !!!
بعد هم ادعا کرد که خود امام هستم !!!
و چه فتنه ها که ساخته و بوجود نیامد!!
چنان شد که یک گروه کوچک چند نفری مانند یک تشکل حزبی ساخته شد و بدنبالش تبدیل به یک مذهب کردند !!!
مذهب بهایی ساخته شد، و در نهایت همان طلبه شیرازی یعنی محمد علی باب . ادعای پیامبری کرد و یک کتاب برایش نوشتند که همان موقع و بخصوص الان ادمهای معمولی از آن بهتر مطلب مینویسد

۴-زمان گذشت تا دوباره رسید به دوران ما پیش از سال ۲۰۰۰ در روزگار ما که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید ؛ بسیاری از علما و صاحبان منبر، دوباره آن را نشانه‌ی آشکاری از ظهور امام زمان دانستند و فریادها زدنند !!!!

۵-فاجعه پیدایش وحشتناک ظهور تروریستهای مذهبی اهل سنت با نام داعش یک فرصت زود هنگام دیگری برای نمایش انتظار بوجود آورد !!! با سوژه حمله‌ی آمریکا به عراق و سپس حوادث تلخ سوریه و عراق و پدیدآمدن داعش .
دوباره روایت‌های نشانه‌های ظهور امام زمان گل کرد و آن را به زبانها انداخت !!!

بنظر شما ظهور امام زمان کیه؟ چه اتفاقی باید بیفته؟ آیا امام زمان وجود داره؟ چرا تا الان ظهور نکرده؟

× × @Scary ☜
5.2K viewsedited  09:17
باز کردن / نظر دهید
2021-06-27 21:11:39 داستان ترسناک "حمام"

سلام یه داستان هم من داشتم که خاطره ی دوست پدر بزرگمه که خیلی سال پیش در حمام خزینه کار میکرد و پدر بزرگم میگفت اون مردی بود که اون مردی بود که به وجود جن و پری و هر چیز دیگری در این باره رو رد میکرد و هیچ اعتقادی به وجود انها نداشت و و در مورد خاطرات دوستانش از اجنه ی حمام خزینه که برای او تعریف میکرد بارها به ستوه امده و به مخاطبان و راوی ها غضبناک میشده و میگفت که در تاریکی حمام شما سایه خود یا گربه ها را دیده اید و چیزی به نام جن وجود ندارد حالا از برای اینکه راحتر داستان رو بازگو کنم از زبان مش رحیم که خودش برای پدر بزرگم تعریف کرده رو بیان میکنم .

اونروز صبح زود مثل روزهای قبل بعد از خارج شدن از خانه به سمت حمام حرکت کردم بعد از طی مسافتی حدود پونصد متر نزدیک حمام شده بودم که صدای سگهای همسایه را میشنیدم که با طرز عجیب و غریبی پارس میکردن پیش خود فکر کردن که احتمالش هست که بخاطر روباه یا گربه پارس میکنند بی تفاوت به انها کلید رو از داخل جیبم در اوردم و انداختم تا درب حمام را باز کنم ولی کلید داخل قفل همینطور میچرخید و میچرخید با کلی زحمت و مشقت توانستم قفل در را باز کنم لای در کمی باز میشد ولی دوباره بسته میشد

سر انجام با کلی فشار درب رو باز کردم چند قدمی به داخل برداشتم که صدای اب توجه من رو به خود جلب کرد دستم رو دراز کردم و کلید لامپها رو زدم وای چه منظره و چه سر و صدایی گروهی جن و پری از فرق سر تا نوک پا سبز پوش تا حدی شبیه انسان دیدم قد هیچکدام بیشتر از چهل و پنج سانتیمتر نبود و در حال ورد خوانی بودندو همزمان داخل حوضچه هم آبتنی میکنند آن هم با لباس ناگهان دو تا از انها مثل سنجاب روی دیوار پریدند و شروع به جست و خیز کردن معلوم بود اماده ی فرار هستند و در عین حال سعی میکنند بقیه را متوجه کنند

با صدای بلند فریادی زدم دلم میخواست حرفی بزنم یا کاری کنم فقط توانستم توی اون اوضاع با صدای بلند بگویم سلام در همین موقع گروه جنیان بی نظم و اشفته و تلو تلو خوران پا به فرار میگذارندموقع فرار هم صدایی شبیه کبک ازشون شنیده میشد نه جرات دنبال کردنشون رو داشتم نه قدرتش رو ….
وقتی چشمه ی اب خلوت میشود به سمت در دویدم تا بلکه ببینم انها کدام طرف در رفتند ولی هوای بیرون تاریک بود و چیزی به جز پارس کردن سگهای همسایه رو نمیشنیدم .
دوباره برگشتم حمام تا ببینم چیزی جا گذاشته اند یا نه ولی چیزی پیدا نکردم آب چشمه آرام و شفاف بود درست مثل دیشب که انجا را ترک کردم من فکر میکردم جنیان با عجله ای که برای رفتن داشتند ..
حتما جنیان با عجله ای که برای فرار داشتند چیزی جا گذاشته اند اما چیزی پیدا نکردم بالاخره دست از جستجو کشیدم و سرگرم اماده کردن حمامها کردم ولی همچنان حواسم به در بود دو سه بار به سمت در رفتم تا ببینم باز انها را میبینم یا نه
من با کمی ترس و استرسی که داشتم کنار اتشدان خزینه کز کرده و نشستم و بارها ماجرا رو توی ذهن خودم مرور میکردم کم کم هم صدای پارس سگها هم خوابید بعد از روشن شدن هوا کمی احساس امنیت کردم و اکنون یقین دارم جنیان وجود دارند چون خودم با چشمهای خود انها رو دیده بودم .
تمام .

× #ShortStory
× × @Scary ☜
5.4K views18:11
باز کردن / نظر دهید