Get Mystery Box with random crypto!

Scary | ترسناک

لوگوی کانال تلگرام scary — Scary | ترسناک S
لوگوی کانال تلگرام scary — Scary | ترسناک
آدرس کانال: @scary
دسته بندی ها: سرگرمی ها
زبان: فارسی
مشترکین: 6.27K
توضیحات از کانال

ترس احساسی معمولاً ناخوشایند اما طبیعیست که درواکنش به خطراتِ واقعی ایجاد می‌شود و جزو زندگی تمامی افراد است
تو این کانال شما رو به درون دنیای ماورالطبیعه و اتفاقات عجیب میبریم 🤔🔞

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 19

2021-06-27 19:46:06
-ریچارد ترنتون کیس

ریچارد که به "خون‌آشام ساکرامنتو" معروف بود شهرتِ خود را به دلیل نوشیدن خونِ قربانیانش بدست آورده بود. او در سال 1977 به قتل 6 نفر در طول سه ماه محکوم شد.
او که در بیمارستان روانی بستری بود با مخلوط کردنِ جنازه‌ی حیوانات با نوشابه در مخلوط کن برایِ خود نوشیدنی می‌ساخت. بعد از انجامِ درمان در بیمارستان روانی و مرخص شدنش، جنایاتِ اصلی او آغاز شد.
او که متهم به قتل 6 نفر و 2 کودک بود بعد از قتل به آن‌ها تجاوز می‌کرد، خونشان را می‌نوشید و با آن حمام می‌کرد و اعضایِ بدنِ آن‌ها را می‌خورد. او در نهایت در سال 1979 بعد از قتل تمامِ افرادِ یک خانواده دستگیر شد و بعد از اعلامِ مجازاتِ اعدام با گاز، در زندان دست به خودکشی زد و مرد.

× × @Scary ☜
609 views16:46
باز کردن / نظر دهید
2021-06-27 19:30:48
افتتاح بزرگترین مدرسه متافیزیک سراسری
اینجا وارد دنیای نورس شو و برای دفاع از جهان خودت وارد تورنومنت شو!
https://t.me/joinchat/co6JUnIUkLI2MTM9
تمام دروس واقعی و غیر فانتزی هستند و بعد از دوره مدرک تحصیلی اعطا میگردد
774 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2021-06-27 19:18:45
مجموعه اینفینیتی اسکیپ روم(تهران) | اتاق فرارِ فرار از گاراژ متروکه

در روزی از روزهای گرم تابستان، در صحرایی سوزان خودرویی در حال حرکت است که ناگهان خودرو دچار نقص فنی می‌شود، صاحب خودرو برای تعمیر خودروی خود به جستجوی تعمیرگاه می‌پردازد و ناگهان گاراژی متروکه را مشاهده می‌کند که گویی سال‌های سال است بلا استفاده مانده است. به ناچار وارد تعمیرگاه گاراژ متروکه می‌شود تا کمکی پیدا کند ولی کسی در تعمیرگاه نیست و فقط ابزار و لوازم خودرو به چشم می‌خورد. ناگهان با صدای مهیب و عجیبی درب ورود بسته می‌شود! به نظر می‌رسد که تنها راه این است که خود شما به عنوان صاحب خودرو مشغول به کار شوید و خودرو را تعمیر کنید و هر چه سریعتر از این گاراژ ترسناک و خوفناک فرار کنید!

× #EscapeRoom
× × @Scary ☜
1.1K views16:18
باز کردن / نظر دهید
2021-06-27 14:54:13
عمـــــارت سلـــطان

این عمارت در سال 1836 توسط مردی ترک ساخته شده است. وی ادعا می‌کرده که سلطان است. بعد از مدتی اقامت در این عمارت، همسایه‌ها به وی مشکوک می‌شوند. علاوه بر اینکه وی چند زن و تعداد زیادی فرزند داشته، مهمانی‌های عجیبی که در عمارت برگزار می‌شد بر شک همسایه‌ها می‌افزود. مهمانی‌هایی که ساعت‌ها به طول می‌انجامید و در آن، مهمان‌ها به طرز وحشتناکی مواد مخدر مصرف می‌کردند همچنین برخی از همسایه‌ها ادعا می‌کردند سلطان، همسران و فرزندان خود را شبانه شکجه می‌کند
یک روز صبح یکی از همسایه‌ها متوجه رد خونی در کنار در ورودی می‌شود و به پلیس اطلاع می‌دهد. ورود پلیس به خانه شروع یک کابوس بود. در بخش‌های مختلف خانه قسمت‌هایی از بدن انسان افتاده بود. دست، پا و بازوی قطع شده که در خون غلت می‌زدند.  همانطور که پلیس در حال بررسی صحنه جرم بود بدن سلطان را کشف کردند که در حیاط خانه‌ش زنده به گور شده بود و فقط دست سلطان از خاک بیرون مانده بود. مردم این محله ادعا دارند که هنوز صدای فریاد سلطان و برخی دیگر از اعضای خانه در سراسر این عمارت شنیده می‌شود.

× × @Scary ☜
6.2K views11:54
باز کردن / نظر دهید
2021-06-26 16:33:11 داستان ترسناک "قبرستان"

من اهل قصردشت شیرازم سالها پیش عمویی داشتم، تعریف کرد ما باغدار بودیم به اجبار باید شب میرفتم شام میاوردم از باغ تا محل حدودا سه کیلومتر راه بود که میان راه یه قبرستان قدیمی قرار گرفته بود که باید از میان قبور رد میشدم خدا رو شاهد گرفت تا از کل دیوار رد شدم و پریدم داخل قبرستان دیدم یک جمعیتی خیلی خیلی زیاد ایستاده با روپوش سفید مانند کفندر صفوف منظم مانند صف نماز ایستاده اند یادم میاد میگفت من آنقدر وحشت کرده بودم که موهای سرم سیخ شده بود چنان به دیوار قبرستان چسبیده بودم که باد که میزد و به لباسو چیزی شبیه کفن میخورد باهام برخورد نکنه من از ترس پدرم جراعت برگشت نداشتم مجبور بودم از این مسیر عبور کنم به هر بد بختی بود رسیدم به درخرابه قبرستان و فرار کردم

بسمت محل تا رسیدم خانه به مادرم جریان را گفتم و از حال رفتم چندروزی مریض شدم و همش میگفتم من دیگه شب از اونجا رد ونمیشم و کی گوشش بدهکار بود دوسال گذشت و من باز هم شبی مجبور شدم همون مسیر را طی کنم مرحوم عموم میگفت باز هم به خود لرزیدم رفتن اتفاقی نیافتاد اما برگشتن…….

از در خرابه قبرستان وارد شدم همه ی شیرازیها و قصردشتیها میدونن یک چنار بسیار بسیار کهنسال وسط قبرستان است گفت زمانی که رسیدم به درخت چنار دیدم ساعت حدودا ده شب یه نفر نشسته با یه قوری یه قندان و یه استکان نعلبکی رفتم نزدیکش دیدم تعارف کرد گفت بیا بنشین نترس کمی جرعت پیدا کردم سر کورپ زانو نشستم روبروش دیدم یه شال سبز داره و لباسش خیلی قدیمیه یه کلاه نمدی هم داشت سفید بود یه چای ریخت یادمه زمانی که از دستش گرفتم هنوز دستهام مثل بید میلرزید گفتم سید من دوسال پیش اینجا اتفاقاتی برام افتاده و جریانو

که دیده بودم تعریف کردم گفت تو کودک پاکی هستی همینطور که قندان رو جلوم میگرفت گفت اونشب به امر خدا اموات جمع شده بودند اینجا اما هر کسی نمیبینه تو هم که دیدی بخااطر پاکیت بود شاید اگر پاک نبودی منم نمیدیدی من محو حرفاش بودم یهو بخودم امدم گفتم نکنه اینم یکی از همونهاست هنوزاز فکرمم نگذشته بود که گفت شاید من بلند شدم یادمه از ترس زانوهام حس نداشت فرار کردم هنوز د همتری بیشتر دور نشده بودم که برگشتم نگاه به زیر چنار انداختم حالا مثلا ندوه منو بگیره دیدم کسی نیست جرعت کردم برگشتم دیدم نه اتشی و زغالی نه قوری و قندانی نه کسی هیچ کسی نیست میگفت میون سنگهای قبرستون میخوردم زمین و میدویدم و باز میخوردم زمین تارسیدم به کل دیوار خدا رحمت کنه پدر و برادر جناب آقایی از اهالی قصردست منو دیده بودن فرار کردم و میخوردم زمین رسیدن به من گفتن بچه چی شده مگه جن دیدی گفتم تمام جریانو میگفت هر دو برادر نگاهی معنادار به هم کردن و رو کردن به من پرسید چیزی نداد بهت؟ دستم باز کردم گفتم نه چای تعارف کرد دو تا قند رو تو دستم دیدن چون مهتاب پر رنگی بود

هردو قند را گرفتن و گفتن برو چیزی نیست که…. بترسی رفتم باغ پدرم و عموی خدا بیامرز پرسیدن چی شده داد میزنی و تو کوچه باغی که قصردشت میگن راهآسمان میای تعریف کردم براشون ….اونها هم نگاهی کردن به هم گفتن چیزی بهت نداد گفتم نه فقط قند بود فلانیها گرفتنش گفت قسمتشون بوده بعدها بهم گفت کیو دیدم.. این داستان حقیقی بود و هیچ اجباری برای دروغ گفتن نداشتم ایشالله که لذت برده باشید.

× #ShortStory
× × @Scary ☜
1.8K views13:33
باز کردن / نظر دهید
2021-06-25 21:49:01 "خوب بخوابی" به انگلیسی چی میشه؟
3.5K views18:49
باز کردن / نظر دهید
2021-06-25 21:08:19 کتاب"موجودی اسرار آمیز به نام جن"

بخشی از فهرست مطالب :
1.معنای لغوی جن
2.کلمه جن
3.جسم نامحسوس
4.اثبات وجود جن
5.مسجد جن
6.تشریح زندگانی جنیان
7.ریاضت حق و ریاضت باطل
8.جنیان از چه می ترسند و یا آسیب می‌بینند
9.اذیت و آزار به انسان
10.احترام جنیان به بزرگان دین
11.ازدواج جن با انسان
12.جن و اسلام

× × @Scary ☜
4.1K views18:08
باز کردن / نظر دهید
2021-06-25 20:16:56
جان وین گسی که به "دلقک قاتل" معروف بود در طول زندگی‌اش بارها و بارها مرتکب جنایت شد.
او برای اولین بار در سال 1968 به علت تجاوز به دو پسر نوجوان دستگیر و به 10 سال زندان محکوم شد اما به دلیل خوش‌رفتاری در زندان، بعد از تنها 18 ماه از زندان آزاد شد.
او بعد از آزاد شدن به لباس دلقک‌ها درآمد و دربسیاری از همایش‌های کودکان داوطلبانه به اجرای برنامه‌های نمایشی پرداخت و مورد احترام و علاقه‌ی بسیاری از مردم در منطقه‌ی خود قرار گفت. تمامِ این رفتارها برای او سرپوشی بود بر جنایت‌هایی که در طول 6 سال بعد از آزادی‌اش در حال ارتکاب بود. در طول این 6 سال، او 30 مرد مختلف را به بهانه‌های مختلف به خانه‌اش می‌کشاند، آن‌ها را مورد شکنجه و تجاوز قرار می‌داد و جنازه‌ها را در حیاط منزلش دفن می‌کرد و یا در رودخانه‌ی نزدیک محل زندگی‌اش می‌انداخت.
وی پس از دستگیری به تمام جرائمش اعتراف کرد و در سال 1994 اعدام شد

× × @Scary ☜
1.0K views17:16
باز کردن / نظر دهید
2021-06-25 18:56:54
وقتی تریلر فیلم «جنگیر» در اماکن عمومی و سینماها به نمایش درومد، طبق گزارش‌ها انقدر ترسناک بود که مردم از اون مکان‌ها فرار می‌کردن، به همین دلیل تصمیم گرفتن اون نسخه از تریلر رو حذف کنن هر چند فیلمش در یوتوب هنوز موجوده...

× × @Scary ☜
2.5K views15:56
باز کردن / نظر دهید
2021-06-25 18:45:18 آهنگ ترکی : @AhngQofliim
آهنگ قفلی : @AhngQofliim
آهنگ روسی :@AhngQofliim
آهنگ خارجی : @AhngQofliim
آهنگ اینستا : @AhngQofliim
آهنگ عربی : @AhngQofliim
آهنگ سیستمی : @AhngQofliim
2.6K views15:45
باز کردن / نظر دهید