2023-04-04 11:59:43
وحشیِ بافقی منم که منم!
شور، آتش گرفته در بدنم
من که «گاو» و «کلیدِ» مشحسنم!!
سیم آخر کجاست تا بزنم؟!
توی مغزم بزنبزن شدهام
عاشق چند تا وطن شدهام!
قصّهام شرحی از پریشانیست
گریهی دختری خیابانیست
کیف یک بچّهی دبستانیست
متن دعوای چند زندانیست
ماندهام با خودم چه کار کنم!
قصد دارم به «تو» فرار کنم
به تو که حالتِ «فقط» داری
صبح تا شب، قرارِ چت داری!
نه تمایل به خال و خط داری
نه به سمت کسی جهت داری!
تو که درمانی و خودِ دردی
داخل خانه لُخت میگردی!
تو که از گریهات کبودتری
غرق سیگارهات و دودتری
از هرآنچه که بود، بودتری
مالکیّتتر از حسودتری!!
تو که در چشمهات خشم و غم است
تو که دیوانگیت محترم است!
تو که با اشکهام همدستی
که شکستی و باز نشکستی
تو که هوشیار هستی و مستی
متناقضتر از خودت هستی!
باز لبخند میزدی از درد
چند زن در تو زندگی میکرد؟!
تو که توی قطار تجربه کرد
در شب انتظار، تجربه کرد
قبل و بعد ناهار تجربه کرد!
تو که دیوانهوار تجربه کرد
باز هم توی چشمهاش غم است
باز دیوانهوار عاشقم است
تو که در پشت ابری و ماهی!
تو که میخواهی و نمیخواهی
تو که در انتهای هر راهی
تو که دلتنگ میشوی گاهی
چقدر تو! تو! تو! تو!... خسته شدم!
باز برگشت میکنم به خودم
مثل یک گندهلات شاشیدم!
وسط چشمهات شاشیدم!
بر خطوط صدات شاشیدم!
توی هر ارتباط شاشیدم!
رنگ شاشی زدم به کلّ شبم!
فکر کردی چقدر بیادبم!!
وحشیِ بافقیتر از ادبم
که رسیدهست زندگی به لبم
از خودم که نبودهام عقبم
عکس خورشید را بزن به شبم!
تا کمی فکر شور و حال کنم
تا که امّید را خیال کنم
پُرِ دیوانگی و تردیدم
حسرتِ خانه توی تبعیدم
کاش این روز را نمیدیدم
کاش این روز را نمیدیدم
خانهای داشتیم و سبز نشد
کاش را کاشتیم و سبز نشد
عقدهها وا نمیشوند گُلم!
بند کفش مرا ببند گلم
ما که گاویم و گوسفند گلم!
بغلم کن! فقط بخند گلم
تا کمی تندتر زمان برود
تا که این درد یادمان برود...
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
5.5K viewsedited 08:59