2023-06-27 15:52:03
همین که اختیار را مینویسم
دستهایم را مجبور کردهام
به نوشتن چیزی
همین که از تجاوز میگویم
به کلمههایی تجاوز کردهام
که مجبورشان کردهایم به پذیرفتن معناها
ماشینها علیه آدمها قیام کردهاند
نوشتهها علیه مقصود
ساعتها علیه زمان
که تندتر از همیشه میگذرد
اما چیزی را به جلو نمیبرد
به عقب نمیبرد
به هیچجایی نمیبرد جز سوراخی
که در انتهای جهان، دهن باز کرده است
ماشینها علیه آدمها قیام کردهاند
مثلا این کیبورد که حرفی را دو بار تایپ میکند
که مرا یاد تو میاندازد
مثلا این ضبطصوت
که «هایده» را با سوز بیشتری پخش میکند
مثلا این چرخگوشت
که میتواند انگشتهایم را
بدون هیچ پشیمانی چرخ کند
از اختیار مینویسم
با دستهایی که به کشورم زنجیر شدهاند
در اتاقی
که به تنهاییام تجاوز کرده است
ماشینها علیه آدمها قیام کردهاند
مثل همین پنجره
که روبرویش مجتمع تجاری ساختهاند و
کبوتران را میفرستد
برای ریدن به شیشهها و دیوارهایش
مثل همین دودکش
که قرار بود بابانوئل را بیاورد و
و ما زندهزنده آتشش زدیم
کلمهها علیه آدمها قیام کردهاند و میگویند
پنجره و دودکش نام دو ماشین نیست
به پنجره تجاوز میکنم
به دودکش تجاوز میکنم
به جسد جزغالهی بابانوئل تجاوز میکنم
به ساعتی که دارد زنگ میزند، تجاوز میکنم
به تجاوز، تجاوز میکنم
تجاوز به من تجاوز میکند
و من از اختیار مینویسم
که یکی از مهمانها
به جای خیار نمک زد و خورد
تکههای سوختهی بابانوئل را برمیدارم
و در جورابهای بچهها میگذارم
تا ناامید از خواب بیدار نشوند
ساعتها علیه زمان قیام کردهاند
الان یا دیروز است
که دستهایم در چرخگوشت جا نشدند
یا امروز است
که اختیار را به چالش کشیدهام
یا فرداست
که پرت میشوم از پنجره به خیابان
که مغزم میپاشد به کیفهای بچههای دبستانی
و از تنم تنها انگشت بیلاخی میماند
که با دقت از مرزها عبور دادهام
همین که اختیار را مینویسم
اختیار را نوشتهام
همین که از تجاوز میگویم
از تجاوز گفتهام
آدمها علیه آدمها قیام کردهاند
و ماشینها
تنها در سکوت نگاه میکنند.
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
4.7K viewsedited 12:52