Get Mystery Box with random crypto!

شفیعی کدکنی

آدرس کانال: @shafiei_kadkani
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 42.47K
توضیحات از کانال

معلّمِ فرهنگ و ادبیاتِ ایران
◾ادمین اداره می‌کند.
◾اینستاگرام:
https://www.instagram.com/shafiei_kadkani/
ارتباط با ادمین:
mshafieikadkani@gmail.com

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها 12

2023-11-12 13:44:15
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
چه‌ کنیم؟
ما در عهد مضحکه و جنایت واقع شده‌ایم.

[در زادروز شاعر فقید؛ نیما یوشیج]


به رفیق دریایی من!
اینها مردمانی هستند که خودشان نمی‌دانند چه می‌کنند. شباهت دارند به لشگر‌های شمر و پسر معاویه:
برای کمی پول، درجه، منصب و نشان، مردم و خودشان را بازیچهٔ ارادهٔ دیگران قرار می‌دهند و جهالت آنها گاهی قابل رقت است.
چه کنیم؟
ما در عهد مضحکه و جنایت واقع شده‌ایم. اگر حق خودمان را که به اسم قانون و به اسم‌های مختلف دیگر غصب کرده‌اند بخواهیم محرمانه یا به انواع دیگر تصرف کنیم ما را دزد، خودسر و خیانتکار اسم می‌گذارند.
ما عموماً اسیر، محروم و بی‌کلاه زندگی می‌کنیم...
با دزد‌ها به دزدی و با ظالمین به ظلم باید رفتار کرد.
رفیق بری تو:
نیما

نامه‌های نیما
از مجموعهٔ آثار نیما یوشیج، انتشارات نگاه، صفحهٔ ۹۹
#نیما_یوشیج
16.4K viewsedited  10:44
باز کردن / نظر دهید
2023-11-09 22:57:31
حال من چنان است.
13.9K views19:57
باز کردن / نظر دهید
2023-10-30 10:40:00 «ای سیلی روزگار خورده»
شعر و صدای دکتر مظاهر مصفّا

۱۶ اسفند ۱۳۹۱، کانون زبان پارسی.


#مظاهر_مصفا
#شعرخوانی


دکتر مظاهر مصفّا
@mazahermosaffa
13.3K views07:40
باز کردن / نظر دهید
2023-10-22 14:13:10
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
آن لحظه‌ها جوانی ما بود.


آن لحظه‌ها جوانی ما بود
آن لحظه‌ها که روح، در آن‌ها
مثلِ نگاهِ آهوی کوهی
بر دشت و بر گریوه رها بود.

زان لحظه‌ها چه‌گونه توانیم
جز با درود و تلخیِ بدرود
یاد کرد
آن لحظه‌ها که خوب‌ترین‌ها
از سال‌های عُمرِ خدا بود.


آن لحظه‌ها، جوانیِ ما بود.
16.6K views11:13
باز کردن / نظر دهید
2023-10-22 13:46:23
برای تغییر، مزاج باید تغییر بکند.



شرط تبدیل مزاج آمد، بدان
کز مزاج بد بود مرگ بدان
چون مزاج آدمی گل‌خوار شد.
زرد و بدرنگ و سَقیم و خوار شد.

پاره‌ای از سخنان استاد دکتر محمدعلی موحد
سَقیم: بیمار
13.0K views10:46
باز کردن / نظر دهید
2023-10-18 12:36:52
#انسان
#غزه
17.5K views09:36
باز کردن / نظر دهید
2023-10-16 13:09:46
امّا راست‌کرداری، دلیل دانش کند.
15.4K views10:09
باز کردن / نظر دهید
2023-10-15 11:43:03
#داریوش_مهرجویی
15.6K views08:43
باز کردن / نظر دهید
2023-10-12 20:38:16 @shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
خاموشیَت مباد
که فریادِ میهنی!

در ستایشِ حافظ


مستی و هوشیاری و راهی و رهزنی
ابری و آفتابی و تاریکْ‌روشنی

هرکس درونِ شعر تو جویایِ خویش و تو
آیینه‌دارِ خاطرِ هر مرد و هر زنی

در پایتختِ سلسلهٔ شب، که شهرِ ماست
همواره روح را به سوی روز، روزنی

نشناخت کس تو را و شگفتا که قرن‌هاست
حاضر میانِ انجمن و کوی و برزنی

این سان که در سرودِ تو خون و طراوت است
صد بیشه‌ْ ارغوانی و صد باغْ سوسنی

ای هرگز و همیشه و نزدیک و دیر و دور!
در هر کجا و هیچ کجا، در چه مأمنی؟

در مسجدی و گوشهٔ میخانه‌ات پناه
آلودهٔ شرابی و پاکیزه دامنی.

هر مصرعت عصارهٔ اعصار و ای شگفت!
کاینده را به آینگی صبحِ روشنی

نَشگِفت اگر که سلسلهٔ عاشقانِ دهر
امروز خامُش‌اند و تو گرمِ سرودنی

آفاق از چراغِ صدای تو روشن است
خاموشیَت مباد که فریادِ میهنی!

محمدرضا شفیعی کدکنی
از دفترِ مرثیه‌های سرو کاشمر، سخن، تهران: ۱۳۸۹
___

با اطمینان می‌توان گفت که هیچ ملتی، شاعری از نوع حافظ ندارد.
فردوسی بیش‌و‌کم نظایری در جهان دارد و سعدی نیز. حتی جلال‌الدین مولوی هم. ولی حافظِ ما در فرهنگ بشری بی‌مانند است؛ شاعری که شعرِ فارسیِ او را زاهدان و عارفان در قنوت نماز به جای ادعیه و آیات عربی بخوانند و در عین حال زندیقان هر دوره‌ای شعر او را آینهٔ اندیشه‌های خود بدانند و از نظر «پیر خطا‌پوش» حافظ که بر قلمِ صنع چنان اعتراض خطرناکی کرده است شادمان باشند و در زندگیِ روزانه، مردمِ ما، دیوانش را در کنار قرآن مجید، سرِ سفرهٔ عقد و هفت‌سین سالِ نو قرار دهند و با آن فال بگیرند و استخاره کنند،
چنین شاعری در جغرافیای کرهٔ زمین و در تاریخ بشریت منحصربه‌فرد است و همانند ندارد.

محمدرضا شفیعی کدکنی
این کیمیای هستی، جلد دوم، صص ۱۹–۱
۲۰ مهرماه و بزرگداشت فریاد میهن؛ حافظ شیرازی
#حافظ
16.3K views17:38
باز کردن / نظر دهید
2023-10-11 16:29:10
[هشتاد‌و‌چهار سالگی]

یک چند زمانه‌ام به تردید گذشت
و ایّام دگر به بیم و امّید گذشت
زین واژه به واژهٔ دگر، آواره،
عمرم همه، در وطن، به تبعید گذشت.
محمدرضا شفیعی کدکنی

عکس: محمد سیف
18.2K views13:29
باز کردن / نظر دهید