#هرزه_کوچک مامانش شورتشو پایین کشید و همین طور که ایستاده بود | شیطان مونث
#هرزه_کوچک
مامانش شورتشو پایین کشید و همین طور که ایستاده بود پاهاشو باز کرد که دختره با سرتقی دستشو گذاشت رو تپلش و گفت:
_مامانی زشته نمیخوام عمو نازمو ببینه
مامانش که بی اعصاب بود زد رو دستشو و گفت:
_دستتو بردار دختره خیره سر
مگه عروسک نمیخوای
اگه عمو ببینه عروسک واست میخره
پاهاتو باز کن صاف وایسا تا عمو ببینه
نگاهی بهم کرد و بچه گونه گفت:
_عروسک میخری؟؟!
خندم گرفته بود خودمو کنترل کردم
عجیب بود منه ناتوان جنسی با دیدن پاهای تپل و ناز سفیدش تحریک شده بودم
زیپ شلوارمو پایین کشیدم و گفتم:
_اگه آبنباتمو بخوری آره
یهو مامانش برش گردوند و گفت:
_ببین پسر حاجی باسنشم ناب و دست نخوردس اول بگو چند بابتش میدی ؟
ولی من بی طاقت شدم و داگی خوابوندمش رو میزو...
https://t.me/joinchat/F6s2A4ITWxgyMTY0