✔شعر و غزل✔

2022-09-01 16:30:32 ‌ #گلستان_سعدی اثر: شیخ اجل #سعدی #باب_اول #در_سیرت_پادشاهان #حکایت_بیست‌وچهارم ملک زوزن را خواجه‌ای بود کریم النفس نیک محضر که همگان را در مواجهه خدمت کردی و در غیبت نکویی گفتی. اتفاقاً از او حرکتی در نظر سلطان ناپسند آمد. مصادره فرمود و عقوبت کرد و سرهنگان… باز کردن / نظر دهید

2022-09-01 15:32:24 ‌
#تنها_راه_ارتباطی_بامن

@sherroghazal_bot

در باغما ن برگ و بری بر جا نمانده است
جز نخل های بی سری بر جا نمانده است

ما را به درد و داغ ،دوران می پسندد
از ما به جز خاکستری بر جا نمانده است

در چار راه درد سرگردان ترانیم
از ناممان جز پیکری بر جا نمانده است

قومی ذلیلیم و علیلی  راهمان برد
از شهرمان جز خاطری بر جا نمانده است

دیوارهامان وحشت اند و بام ها درد
بر راهمان نقش دری بر جا نمانده است

زاغان  وحشت باغ‌هامان را که  خشکاند
از قمریان بال و پری بر جا نمانده است

غرقیم در بن بست های نامرادی
دیوار خوییم و دری بر جا نمانده است

می گفت باید بگذرد این تلخ دوران
در کام هامان شکری بر جا نمانده است

بی عابرند آیینه‌های خانه هامان
آواز تردینه تری بر جا نمانده است

غرقیم در حجم وسیع بی حیایی
در شهر جز پرده دری بر جا نمانده است

داس ریا خشکاند تا محصول هامان
از کشت های ما بری بر جا نمانده است

  در قحط سال مردهای بی بدیلیم
درخیلمان گند آوری بر جا نمانده است

از چارسو، هول و هراس و وحشت و بیم
تنهاتریم و  یاوری بر جا نمانده است

نه ماه نه خورشید نه کیوان نه بهرام
سوسوی خشک اختری بر جا نمانده است

بیگانگان در کوچه‌های شهر مستند
  و سرپناه مادری بر جا نمانده است

ناموس ناب میهنی هم در حراج است
هشدار! مهر خواهری بر جا نمانده است

هر صبح با سیلاب های رنج بیدار
در خوابمان صبح تری بر جا نمانده است

کفتار ها تا مصلحت جویان دشتند
در خاکمان شیر نری بر جا نمانده است

حتی «امید» از پهندشت واژگان رفت
تا بنگرد که« نادری» بر جا نمانده است

این نسل، نسل خو گرفته با اجانب
باور کند «اسکندری» بر جا نمانده است


#غلامحسین_فارسی
رضا مرداد

پنجم خرداد ۱۴۰۱
‌
@sherroghazal
‌ باز کردن / نظر دهید

2022-09-01 12:30:15 ‌
به تو فکر می کنم....
مثل مسافر به راه
مثل علف به ابر
مثل شکوفه به صبح وُ
مثل واژه به شعر .
به تو فکر می کنم
مثل خسته به خواب و نرگس به اردیبهشت ،
به تو فکر می کنم
مثل کوچه به روز
مثل نوشتن به نی
مثل خدا به کافر خویش و
مثل زندان به زندگی.

به تو فکر می کنم
مثل برهنگی به لمس وُ تن به شست و شو .
به تو فکر می کنم
مثل کلید به قفل
مثل قصه به کودک
مثل پری به چشمه وُ پسین به پروانه .
به تو فکر می کنم
مثل آسمان به ستاره وُ ستاره به شب .

به تو فکر می کنم
مثل اَبونواس به می
مثل نقطه به خط
مثل حروف الفباء به عین
مثل حروف الفباء به شین
مثل حروف الفباء به قاف .

همین !
هر چه گفتم
انگار انتظار ِ آسان رسیدن به همین سه حرف ِ آخر بود .
حالا باید بخوابم
فردا باز هم به تو فکر خواهم کرد
مثل دریا به ادامه ی خویش .

#سیدعلی_صالحی
#انیس_آخر_همین_هفته_می‌آید
انتشارات نگاه

@sherroghazal
‌ باز کردن / نظر دهید

2022-09-01 11:30:52 #داستانهای_شاهنامه #قسمت_هفتم #پادشاهی_ضحاک_قسمت_دوم   پادشاهی ضحاک هزار سال بود ضحاک عاقبت بر تخت پادشاهی تکیه زد و سالیان درازی پادشاهی کرد. در دوران او هنرمندان و فرزانگان، مقام گذشته را نداشتند و جادوگری ارزش بیشتر از علم پیدا کرد. جادوگران ارجمند… باز کردن / نظر دهید

2022-09-01 10:30:59 ‌
هر ترانه‌ای از روزگارِ خوش گذشــته
بخواهید، در این کانال هست... !


https://t.me/joinchat/AAAAAFDwg4AcDIDLG1EWAg

کانالی پر از ترانه‌های قدیمی و جدید
و کلیپ‌های خاطره‌انگیز

تا فرصت هسـت، عضو شـوید!
‌‌ باز کردن / نظر دهید

2022-09-01 10:00:36 "جان ما، جاودانه شد"
عباس معروفی (زاده ۲۷ اردیبهشت ۱۳۳۶ درگذشت ۱۰ شهریور ۱۴۰۱) رمان‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس، شاعر، ناشر و روزنامه‌نگار معاصر ایرانی مقیم آلمان بود . او فعالیت ادبی خود را زیر نظر هوشنگ گلشیری و محمدعلی سپانلو آغاز کرد و در دهه شصت با چاپ رمان سمفونی مردگان در عرصه ادبیات ایران به شهرت رسید.
معروفی به خاطر موضع‌گیری علیه حکومت ایران بارها بازجویی شد و سرانجام تحت فشار سیاسی از ایران خارج شد و به آلمان رفت.
وی سرانجام بعد از تحمل یک دوره بیماری، دار فانی را وداع گفت.


از خواب خسته ام؛
به چیزی بیشتر از خواب نیاز دارم
چیزی شبیه بیهوشی،
برای زمان طولانی
شاید هم از بیداری خسته ام
از این که بخوابم
و تهش بیداری باشد
کاش می شد سه سال یا شش سال
یا نه سال خوابید
و بعد بیدار شد
نشد هم..
نشد...

#عباس_معروفی

@sherroghazal
‌ باز کردن / نظر دهید

2022-09-01 09:30:39 باز کردن / نظر دهید

2022-09-01 07:30:13 ‌
به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد

گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه ...!

#حضرت_حافظ
‌
@sherroghazal
‌ باز کردن / نظر دهید

2022-09-01 06:30:22 ‌
نظر از تو برنگیرم همه عمر تا بمیرم

که تو در دلم نشستی و سر مقام داری

#حضرت_سعدی
‌
@sherroghazal
‌ باز کردن / نظر دهید

2022-09-01 05:30:49 ‌
‌خوشش باد آن نسیم صبحگاهی

که درد شب نشینان را دوا کرد

#حضرت_حافظ
‌
@sherroghazal
‌ باز کردن / نظر دهید