Get Mystery Box with random crypto!

#پاسخ_به_شبهات 155 بخش نخست پاسخ به آیت الله سید کمال حیدری | پاسخ به شبهات دینی

#پاسخ_به_شبهات 155 بخش نخست

پاسخ به آیت الله سید کمال حیدری توسط صدیق ارجمند حجت الاسلام سوزنچی

مسئله اول: جواز تعبد به تمام ادیان

«در معرفت‌شناسی مطلبی هست و آن اینکه اگر مساله‌ای قابل تجربه عملی بود، می‌توان واقعیت را در مورد آن فهمید؛ مثلا اگر شما شک دارید این آتش است، می‌گویم دستت را جلو بیاور وقتی دیدی که می‌سوزاند می‌فهمی که آتش است. اما درباره مسائل ارزشی، اینکه آیا خدا عالم است یا نیست؛ آیا جهنم این گونه است یا آن گونه؛ اصلا آیا خدا هست یا نه؛ واقعیت در اختیار ما نیست و نمی‌توانیم به تطابق با واقع پی ببریم. اینجا همه چیز عرصه تئوری و نظر است و اختلاف پیش می‌آید. مثلا یکی در مورد جهنم می‌گوید اصلا در آنجا ألَم نیست؛ و همان گونه که در دنیا، یکی از نماز لذت می‌برد و آن یکی از شرابخواری، در جهنم هم بهشتیان از بهشت لذت می‌برند و جهنمیان از جهنم. آن دیگری می گوید در جهنم الم هست.

آیا کسی از ما جهنم را دیده؟ نه، اختلاف تئوری است. من یک برداشت دارم و شما برداشت دیگر؛ بنده معتقدم 99درصد معارف انسان گزاره‌هایی است که قدرت بر فهم مطابقت آنها با واقع را نداریم. اگر چنین است، آیا خدا می‌تواند از ما بخواهد مطابقت با واقع را یا خیر؟ نمی‌تواند، چون تکلیف مالایطاق است. قبول دارم واقع یکی است؛ دین حق یکی است؛ اما علم به لوح محفوظ فقط در اختیار معصوم است و معصوم هم در دسترس ما نیست. پس از ما مطابقت با واقع نمی‌خواهند، فقط دلیل می‌خواهند؛ یعنی اگر به گزاره‌ای می‌خواهی اعتقاد داشته باشی، باید دلیل داشته باشی؛ مطابق بود یا نبود، تو مسئول نیستی. اگر دلیل و چندتا شاهد عادل آوردی که درون این لیوان آب است، اما واقعیتش این بود که سم بود؛ و خوردی، درست است که می‌میری اما خدا تو را مواخذه نمی کند؛ چون به وظیفه‌ات عمل کردی.»

پاسخ:

الف. این دیدگاه که گزاره‌هایی که ما به لحاظ معرفت‌شناسی به مطابقت با واقع آنها می‌توانیم پی ببریم، منحصر در گزاره‌های حسی و تجربی است، و بقیه گزاره‌ها گزاره‌های ارزشی است که نمی‌توان درباره واقعیت آنها سخن گفت، در غرب نظر «پوزیتیویستهای منطقی» است که تا پیش از نیمه قرن بیستم میدان‌دار بودند، اما بتدریج بطلان نظریات آنان چنان روشن شد که امروزه این مبنا به این صورت، در عرصه معرفت‌شناسی هیچ مدافعی ندارد. خود غربیان با برشمردن خطاهای حسی، شدیدین تردیدها را در خصوص رسیدن به واقعیتهای تجربی مطرح کرده‌اند. (کتاب «چیستی علم» چالمرز را مطالعه کنید). پس استناد به آنها برای کنار گذاشتن واقعیات غیرحسی و پذیرش فقط واقعیت حسی، استنادی ناموجه است. از این گذشته، حتی اگر برخی از آنان چنین گفته باشند، معیار ما نباید تقلید کورکورانه از دیگران باشد.

اما آیا واقعیت غیرحسی دست‌یافتنی نیست؟ از ساده‌ترین شواهد غلط بودن نظر پوزیتیوستهای منطقی، وجود گزاره‌های ریاضیاتی است که کاملا واقع‌نماست و حتی تجربه و حس نمی‌تواند آنها را ابطال کند. (مثلا اگر 723 ضربدر 245 را با محاسبه ریاضی به دست آوردیم که می‌شود 177135؛ و آنگاه 245 بسته گردو که هرکدام 723 گردو دارد را به هزار نفر بدهیم که با مشاهده بشمرند و همه آنها بعد از شمارش حسی بگویند تعدادش 177134 تا بود، می‌گوییم همگی مشاهداتتان خطاست؛ چون ریاضیات واقعیت این را دقیقتر از مشاهده در اختیار ما قرار می‌دهد).

ادامه دارد...

@shobhedini