2022-06-08 20:00:34
وقوع «انقلاب» در یک «جامعه شبکهای» چقدر ممکن است؟
محمد رهبری
با افزایش بحرانهای اقتصادی در کشور و تشدید ناکارآمدی دولت، سؤالی در میان بخشی از مردم مطرح میشود که آیا ایران به سمت یک انقلاب دیگر در حال حرکت است؟ برای پاسخ به این پرسش، ابتدا لازم است که شرایط و عواملی که باعث تحقق یک انقلاب میشود مورد ارزیابی قرار گیرد. براساس تئوریهای انقلاب و از منظر بسیج و جنبش انقلابی، ۴عامل «نارضایتی عمومی، سازماندهی، ایدئولوژی انقلابی و رهبری» را برای موفقیت یک جنبش انقلابی ضروری است. آیا این عوامل درجامعه ایران امکان شکلگیری دارند؟
بهدنبال ناکارآمدی دولت و بحرانهای اقتصادی، نارضایتی عمومی افزایش پیدا میکند و در صورت تداوم این نارضایتی،مخالفان وضع موجود اقدام به سازماندهی خود جهت اعتراض به این وضعیت میکنند. این سازماندهی امروزه با گسترش شبکههای اجتماعی تسهیل شده است و اساسا بسیاری ازجنبشهای اجتماعی در قرن ۲۱ بر مبنای سازماندهی در شبکههای اجتماعی شکل گرفتهاند. جنبشهایی که امروزه به آنها «جنبشهای بدون رهبر» گفته میشود (کاستلز، ۱۳۹۵: ۲۲۷).با این حال نقش شبکههای اجتماعی در شکلگیری جنبشهای بیسر به این معنا نیست که از دل این جنبشها یک انقلاب متولد میشود چرا که یک جنبش انقلابی نیاز به «سر» و رهبر دارد.
لازم است میان جنبشهای اجتماعی که اهداف اصلاحی در سر دارند با جنبشهای انقلابی که به دنبال برانداختن نظام سیاسی هستند تمایز قائل شد. نمونههای موفقی از جنبشهای بیسر برای پیشبرد اهداف اصلاحی درسراسر دنیا مشاهده میشود اما جنبش انقلابی موفقی که در «جامعه شبکهای» شکل گرفته باشد یافت نمیشود. فقدان رهبری که مروّج ایدئولوژی انقلابی باشد، جنبشهای بیسرِ انقلابی را با شکست مواجه میکند. اما سؤال اینجاست که آیا در عصر توسعه شبکههای اجتماعی، با کمک این شبکهها امکان تولد یک جنبش با حضور یک رهبر انقلابی برای راهبری آن وجود دارد؟
امروزه به واسطه توسعه شبکههای اجتماعی، پیامهای مخرب تا ۵ برابر بیشتر از پیامهای مثبت اثرگذاری دارند و این وضعیت به تشدید «سیاست رسوایی» در جوامع مختلف کمک کرده است (کاستلز، ۱۴۰۰: ۱۸). آنگونه که تامسون میگوید رسواییها کشمکشهایی بر سرِ قدرت نمادین به شمار میآیند که در آنها اعتماد و اعتبار به حراج گذشته میشود (Thompson, 2000, 245).
البته سیاست رسوایی لزوما محدود به داد و ستادهای فسادبرانگیز مالی نیست و لزوما مبتنی بر حقایق نیز نیست. هر خبری در هر قالبی و توسط هر منبعی انتشار یابد پتانسیل آن را دارد که به سرعت در فضای اینترنت اشاعه یابد (McNair, 2006). شایعههای شبکهسازیشده دیجیتال، در فضای اینترنت به سرعت گسترش مییابد و این خصیصه جامعه شبکهای است که کاستلز میگوید. او میگوید «موثرترین شکل از حمله سیاسی، نابودکردن این اعتماد از طریق تخریب اخلاقی شخصیت و تصویر کسی به عنوان رهبر است» (کاستلز، ۱۴۰۰: ۱۸) و سیاست رسوایی به علت ایجاد سهولت در تخریب رهبران زیر سوال بردن جایگاه اخلاقی آنها در میان مردم به راحتی این نوع حمله سیاسی را امکانپذیر کرده است.
در نتیجهی این نوع سیاستورزی، امکان تولد هیچ رهبر انقلابی وجود ندارد؛ چرا که به محض آن که یک نفر در میان مردم محبوب شود، گروههای مخالف با آن شخص، نقاط ضعف او را برجسته کرده و اقدام به تخریب وی میکنند و آن را در سطح گسترده منتشر میکنند تا جایگاه اخلاقی آن شخص را تنزل دهند. اقبال کاربران به محتوای منفی و پذیرش بیشتر آن نیز به این شرایط دامن میزند؛ درنتیجه رهبر کاریزماتیک و انقلابی سختتر از قبل متولد میشود. این درحالی است که همان گونه که بشیریه میگوید، وجود ایدئولوژی و رهبر انقلابی یکی از الزامات تحقق انقلاب در کشورهاست (بشیریه، ۱۳۹۴: ۷).
شاید اگر شبکههای اجتماعی در قرن ۲۰ متولد شده بودند،بسیاری از انقلابهای بزرگ در جهان شکل نمیگرفت؛ چرا که هر رهبر سیاسی و انقلابی نیز نقاط ضعفی در عملکرد خود دارد و قبلا امکان برجستهسازی آن نقاط ضعف به سادگی امروز نبود. در نتیجه،در شرایط فقدان کسب اقبال عمومی، امکان تولد یک رهبر انقلابی نیز منتفی است و در نبود یک رهبر انقلابی، وقوع انقلاب موفق بعید به نظر میرسد. بنابراین با وجود حجم نارضایتی عمومی و ناکارآمدی گسترده دولت، احتمال شکلگیری ایدئولوژی و رهبر انقلابی که مورد پذیرش عموم مردم باشد کم است. بنابراین اگر تحولی در فضای سیاسی ایران درحال وقوع باشد، از جنس انقلاب نخواهد بود و بهبود وضع موجود یا فروپاشی گزینههای محتملتری از انقلاب خواهند بود و وقوع یک انقلاب در ایران تا مدتها بعید به نظر میرسد.
این متن بخشی از یادداشت منتشر شده در سال گذشته است که متن کامل آن و منابع اشاره شده در آن را میتوانید اینجا بخوانید.
کانال تحلیل شبکههای اجتماعی مجازی
@socialMediaAnalysis
352 viewsedited 17:00