Get Mystery Box with random crypto!

(ادامه از پست پیشین...) حال فرض کنید قرار است در یک انتخابات | تاریخ‌اندیشی ــ مهدی تدینی

(ادامه از پست پیشین...)

حال فرض کنید قرار است در یک انتخابات (یا اصلاً به صورت انتصابی) صاحب کرسی‌های الف و ب مشخص شود. کدام کرسی جذاب‌تر است؟ سر کدام کرسی ممکن است جنگی دربگیرد؟ کدام کرسی به طور مستقیم بر زندگی یک جمعیت بزرگ تأثیر شدیدی دارد؟ جواب روشن است! کرسی الف! کرسی الف است که بسیار جذاب است. اینکه چه کسی بر کرسی الف تکیه زده باشد، سرنوشت میلیون‌ها نفر را به شدت تغییر می‌دهد. پس طبیعی است آدم‌ها سر کرسی الف همدیگر را لت‌وپار کنند.

جواب مسئله اینجاست. ما باید خود دولت را از حالت کرسی الف به کرسی ب تبدیل کنیم. چیزی که دعوا سر حاکمیت را به دعوایی آشتی‌ناپذیر و حیاتی بدل می‌کند «اندازۀ حکومت» است. هیچ‌گاه از خود پرسیده‌اید چرا در آمریکا سر حکومت کار به درگیری شدید نمی‌رسد؟ به این فکر کردید که چطور مناقشۀ ترامپیست‌ها پس از شکست او سر سه چهار روز جمع شد؟ مسئله «اندازۀ حکومت» است. مسئله این است که کلاً موجودیت حکومت، تصمیمات و دایرۀ اختیاراتش چقدر بر زندگی اثر می‌گذارد! وقتی حکومتی ابعادی محدود داشته باشد و دایرۀ اختیاراتش نیز محدود باشد، تأثیری هم که بر زندگی شهروندان می‌گذارد محدود است. در نتیجه به سادگی می‌توان با یک حکومت نامطلوب کنار آمد، زیرا قرار نیست زندگی شهروند نابود شود یا بسیار تحت تأثیر قرار بگیرد. در واقع، اصلِ زندگی و بخش عمدۀ زندگی بیرون از دایرۀ اختیارات دولت است. برای یک دموکرات تحمل کردن ترامپ سخت است، اما در نهایت 90 درصد زندگی بیرون از شعاع نفوذ ترامپ است ــ همان‌گونه که 90 درصد زندگی بیرون از شعاع نفوذ بایدن است و یک ترامپیست در نهایت می‌داند این دعوا سرِ «ده درصدِ» زندگی است؛ نه کل آن!

راه‌حل ما «شکل حکومت» نیست؛ «اندازۀ حکومت» است. یگانه دولتِ مطلوب از نظر من دولتی است که «دولت‌‎زدایی» کند؛ یعنی دولتی که این دولت و حکومت عظیم را کوچک کند ــ تا حد امکان! این فرایند «لیبرالیزاسیون» است. اصلاً دلیل دفاع من از لیبرالیسم همین است که منادی «دولت حداقلی» است. دولتی که فقط مسئول اموری باشد که از هیچ نهادی مگر دولت برنمی‌آید. چیزی که ما را در برابر دیکتاتوری‌های احتمالی تضمین می‌کند، «اندازۀ دولت» است، نه فُرم دولت. اینجاست که درک و دریافت ما از «آزادی» مهم می‌شود. درمان اصولیِ ترس‌های ما از دیکتاتوری این است که از جهت کمی و کیفی ابعاد دولت را تا می‌توانیم محدود کنیم. و فراموش نکنید، بخش بزرگی از مردم به دولت‌های بزرگ بسیار علاقه دارند. تمام چپ‌ها و بخش بزرگی از راست‌ها در پی دولت‌های بزرگند. اگر به راستی دغدغۀ آزادی دارید و دیکتاتوری‌ستیزید، خطر در «اندازه» و «دایرۀ اختیارات» دولت‌هاست.

مهدی تدینی

در تکمیل بحث بنگرید به این فایل‌های صوتی:

دربارۀ تعریف آزادی و مرز آن: «مرز آزادی»
دربارۀ جمهوری وایمار: «غول صندوق رأی»
دربارۀ نسبت محافظه‌کاری و فاشیسم بنگرید به این پست

@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی