2021-06-28 13:19:36
توهین پدر علامه طهرانی
يك روز كه من (محمد حسین حسینی طهرانی) از مدرسه به منزل آمدم ، ظهر بود ، كيفم دستم بود و كوچك بودم ، آمدم در قسمت بيرونى خدمت پدرمان نشستم و ايشان هم در بستر افتاده بودند (بیماری حصبه داشتند) ؛ ديدم در زدند؛ و اين سيّد عليرضا صدقىنژاد آمد منزل (مردی متدین بود و ساعت سازی داشت و به مسجد لاله زار جهت نماز می آمد) و سلام كرد و نشست و شروع كرد به احوالپرسى و پدر ما هم افتاده بود . در بين احوالپرسى و سخنانش گفت كه : سرتيپ محمّد خان درگاهى آمده در دكّان ما و گفته كه تو به آقا اين خبر را بده به اين كه ايشان هم يكى از چهار نفرى هستند كه در طهران معيّن شدهاند براى اينكه مجلس تشكيل بدهند . ولى من گفتم آقا مريضاند ، الآن توى رختخواب افتادهاند . سرتيپ گفت : ما صبر مىكنيم تا ايشان حالشان خوب شود؛ ما صبر مىكنيم .
تا اين جمله را پدر ما شنيدند بلند شدند و در رختخواب نشستند گفتند : تو فلان ... خوردى گفتى فلان كس مريض است. من كجا مريضم ؟ من سالمم ! اين پدرسگ ولد الزّنا بىغيرت ديّوث خيال مىكند كه ما مثل خودش هستيم ؛ و شروع كرد به فحش دادن ، از آن فحشهاى بسيار قبيح و زشت نه از اين فحشهاى عادى كه اين پدر سوخته چه هست و چه هست .... اين ملوط - اين بىپدر (اشاره به رضا خان) را كه از مازندران آوردهاند، اطّلاع داريم كه در سخنرانيها گفتند والدۀ ما جدۀ او، ايشان را از مازندران آوردند يعنى پدرش معلوم نيست اين پدر ندارد. اين لوطى است اين فلان است كه دست دخترانش -اشرف و شمس- را گرفته و در ١٧ دى ، و برده نشان سربازها داده بعنوان جشن . او خيال مىكند ما مثل خودش ديّوث هستيم كه دخترهاى خودمان را به مردم نشان دهيم ؟ زن خودمان را نشان دهيم ؟
ايشان شروع كرد به فحش دادن و رنگش شده بود مثل توت سياه ، و آن بيچاره سيّد عليرضا رنگش مثل ليمو زرد شده بود . اصلاً داشت مىمرد !
برو بگو به اين ولدالزّناها (اشاره به سرتيپ درگاهى ) كه عين اين پيغام مرا براى اين غول بيابانى ببرند. ما دين داريم ، شرف داريم ، عزّت داريم ، مسلمانيم ، حيا داريم ، زنهاى ما عفيفاند ، نجيبند ؛ اين خيال را از سر خودت دور كن !
وظیفه فرد مسلمان ص12
خواننده عزیز
در منفوریت سرتیپ درگاهی و رضاشاه ملعون بحثی نیست اما برخورد و مواجههٔ فقیهی مجتهد چون شهید آیة الله سید حسن مدرس(رحمه الله) کجا؟ [[سرتیپ درگاهی عرصه را آن چنان بر مخالفین تنگ کرده بود که مرحوم مدرس گفته بود: هر چه ما میبافیم، این جوانمرگ شده پنبه میکندhttp://wikifeqh.ir/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C)]]
و برخورد مدعیان عرفان و سیر و سلوک کجا؟!!
آقای علامه طهرانی آیا لازم بود با افتخار تمام، از زشت گویی های والد ماجدتان پرده بردارید؟! که در مرحله اول ایشان به یک مأموم نماز خوان و یک بازاری متدین بخاطر یک صداقت و راستگویی بگوید: (گ+ه=25)خورده ای!!!
و سپس با جملاتی رکیک و فحش های زننده از رضاشاه خبیث پذیرایی کند که از آن جمله است:
پدر سگ
ولدالزنا
بی غیرت
دیوث
فحش هاي بسيار قبیح نه از اون عادی ها مثل پدر سوخته
(بنظر شاگردان علامه، پدر علامه اینجا چه چیزهایی گفته است که حتی خود علامه محبت کردند و در کتاب وظیفه یک فرد مسلمان آنها را ذکر نکرده اند.
البته به یک معنا وظیفه فرد مسلمان را در برابر دشمنان بخوبی در بحث فحاشی تبیین نکرده اند؟
به بهترین فحش ها به قید قرعه جوایز نفیسی از طرف موسسه مطالعات راهبردی با دست با کفایت رئیس اتاق فکر یعنی شیخ عبدالحمید واسطی داده خواهد شد...)
ملوط
بی پدر
لوطی
در انتهاء شما خواننده بی طرف را به کلام امیر عرفان و معرفت علی بن ابی طالب علیه السلام به اصحابش که به سپاه شام فحاشی و هتاکی می کردند جلب می کنم:
ﺇﻧِﻲّ ﺃَﻛﺮَﻩُ ﻟَﻜُﻢ ﺃَﻥ ﺗَﻜُﻮﻧُﻮﺍ ﺳَﺒّﺎﺑِﻴﻦَ ﻭَ ﻟَﻜِﻨّﻜُﻢ ﻟَﻮ ﻭَﺻَﻔﺘُﻢ ﺃَﻋﻤَﺎﻟَﻬُﻢ ﻭَ ﺫَﻛَﺮﺗُﻢ ﺣَﺎﻟَﻬُﻢ ﻛَﺎﻥَ ﺃَﺻﻮَﺏَ ﻓِﻲ ﺍﻟﻘَﻮﻝِ ﻭَ ﺃَﺑﻠَﻎَ ﻓِﻲ ﺍﻟﻌُﺬﺭِ
https://t.me/tasavvufs
290 viewsedited 10:19