ترجمهی روایت: عمار یاسر گفت: من در سرزمین کوفه قدم میزدم که ناگاه امیرالمؤمنین علی علیه السلام را دیدم که نشسته بود و جمعیتی از مردم نزد او بودند و ایشان برای هر انسان آنچه که صلاحش بود را تجویز میکرد. پس گفتم: ای امیرمؤمنان! آیا نزد شما داروی گناهان هم یافت میشود؟! فرمود: «بله! بنشین.» پس بر دو زانوی خود نشستم تا وقتی که مردم از آنجا پراکنده شدند. پس فرمود: «دارویی که به تو میگویم را بگیر.» گفتم: بگو ای امیرمؤمنان! فرمود: «بر تو باد به برگ فقر و رگههای صبر و هلیلهی کتمان و بلیلهی خوشنودی و غاریقون اندیشه و سقمونیای غصهها و آن را با آب پلکها بنوش و در دیگ سرگردانی بجوش و آتش پراکندگی را در زیر آن رها ساز سپس آن را با اَلَکِ شببیداری صاف کن و آن را با سوز (دل) بنوش. پس این داروی تو و شفای توست ای بیمار!»
منبع: مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۱۷۱
بیان: ✓اولاً عبارت «یصف» در بسیاری از روایات طبی برای تجویز دارو و درمان و راههای پیشگیری از بیماریها استفاده شده است علی رغم اینکه این استعمال برای موارد درمان و پیشگیری در نزد عرب هم رایج بوده است. ✓ثانیاً عبارت «ما یصلح له» در روایات طبی نیز یافت میشود که برای درمان و تدبیر بدن از ریشهی «اصلاح» استفاده میکردند. ✓ثالثاً وقتی عمار یاسر این صحنه را دید پرسید «آیا نزد شما داروی گناهان هم یافت میشود؟» این سوال عمار با در نظر گرفتن دو نکتهی قبلی روشن میکند که امام در حال تجویز دارو برای درمان بیماریها یا تجویز دستورات پزشکی برای پیشگیری از بیماریها به مردم بودند که عمار آمد و گفت: آیا داروی گناهان هم دارید یا خیر. ✓رابعاً پاسخ امام نیز واضح میکند که حضرت تا پیش از آن مشغول تجویز داروهای ترکیبی بودند. لکن برای درمان گناهان با یک ترکیب استعاری زیبا، چیزی مانند داروهای ترکیبیای که پیش از آن مشغول تحویزش بودند را به عنوان داروی گناهان تجویز نمودند. ✓بنابراین این روایت به وضوح نشان میدهد که معصوم طبابت میکرده و از دانش طب خود به مردم میگفته تا حتی در پیشگیری و درمان همهی بیماریها نیز به امام رجوع کنند.