Get Mystery Box with random crypto!

@theamywestern #poisonkiss #part472 هنوز می توانست طعم دلنشین | Amy western

@theamywestern
#poisonkiss
#part472

هنوز می توانست طعم دلنشین شراب را روی زبانش حس کند.پلکهای سنگین شده اش را بزور باز نگه داشت و لبهای بی رمقش را به سختی تکان داد:"اونر؟!"
اونر با علاقه موهای خیس او را از پیشانی سردش کنار زد و به این بهانه دمای تن آراس را هم کنترل کرد:"اینجام عزیزم"
"آب...آب میخوام"
اونر چنان ازبرگشتن آراس خوشحال بود که حتی اگر جانش را هم میخواست میداد!
"باشه الان میارم تو هم پاشو رو مبل دراز بکش"می خواست رهایش کند ولی آراس قدرت حرکت نداشت.اونر متوجه شد و خودش او را روی دو دست بلند کرد و با یک چرخش سریع روی کاناپه نشاند.آراس به سختی خود را نگه داشت اما سرش عقب روی پشتی افتاد.انگار از یک جراحی مرگبار بهوش آمده بود. همانقدر ضعیف و کرخت اما قدردان از زنده ماندن!
اونر با قدمهای تند خود را به آشپزخانه رساند و بعد از برداشتن یکی از بطری های کوچک آب معدنی از یخچال،با همان سرعت سراغ آراس برگشت:"دیگه درد نداری؟!" کنارش نشست و در بطری را برایش باز کرد اما آراس حتی نای گرفتن بطری را نداشت!
"نمی دونم..."نگاهش روی بطری میخکوب شده بود:"چیزی...حس نمیکنم"
اونر آب را به لبهایش رساند تا برای حرف زدن جان بگیرد.
"خیلی خب...خوبه!خوبه...آروم آروم بنوش نپره گلوت"
و آراس با همان جرعه ی خنک اولی زنده شد و فرصت نداد اونر بطری را عقب بکشد.از دستش قاپید و تا آخر سر کشید.
لبخند آسوده ای روی لبهای اونر ظاهر شد:"باید معاینه ات کنم"
آراس پلاستیک خالی شده را روی میز مقابلش پرت کرد و نفس عمیقی کشید:"نیاز نیست...خوبم"اینبار صدایش رساتر بود.
اونر با علاقه و دقت نگاهش میکرد.کبودی لبهایش داشت از بین میرفت و سرخی گونه هایش برمیگشت.لرز بدنش قطع شده بود و تنفسش نرمال شده بود.واقعاً به معاینه نیاز نبود.
"تا از نتیجه مطمئن نشدیم استراحت کن و به بدنت فرصت بده خودشو احیا کنه.من دارو و ویتامین آوردم حتی برای تسریع دوران نقاهت میتونم بهت سرُم بزنم"
آراس هنوز منگ بود و نمی توانست به حرفهای دکتر توجه کند:"یعنی واقعاً ممکنه من...خوب شده باشم...مثل سابق...مثل بقیه آدما!؟"
نگاهش برای گرفتن جواب به صورت شاداب اونر برگشت. اونر خیره به چشمان خماری که رویش قفل شده بود نفس راحتی کشید.
"چرا که نه؟تو به دانش من شک داری؟"شوخی میکرد تا با انرژی تلقین هم به آراس کمک کند ولی خودش هنوز نگران بود.