Get Mystery Box with random crypto!

صداى نوينِ خراسان

لوگوی کانال تلگرام vonokh — صداى نوينِ خراسان ص
لوگوی کانال تلگرام vonokh — صداى نوينِ خراسان
آدرس کانال: @vonokh
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 844
توضیحات از کانال

❇️ #صدای_نوین_خراسان تلاشی در تداوم اندیشه‌های ملی-مذهبی استاد شريعتى و آئینه روشنفکری دینی است.
❇️ انتشار مطالب الزاماً به معنی تایید دیدگاه نویسنده نیست.
❇️ ارتباط با ادمین و ارسال مطالب:
@VoNoKhAdmin

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-09-01 15:35:43 آیا روزهای خوشی در انتظار بشر است؟

صدیق قطبی

«آیا روزهای خوشی در انتظار بشر است؟» محور مناظره‌ای بود که در پاییز ۲۰۱۵ در تورنتو برگزار شد. متن این مناظره به صورت کتاب درآمده و به فارسی نیز ترجمه شده است(اینجا و اینجا). ویدئوی مناظره هم در یوتیوب موجود است(اینجا).

در این مناظره استیون پینکر و مت ریدلی، مدافع دیدگاه خوشبینانه‌اند و آلن دوباتن و مالکوم گلدون منتقد این نگرش.

استیون پینکر در این مناظره می‌گوید: «یک قرن و نیم پیش، میانگین عمر انسان، حدود سی سال بود. امروزه به هفتاد سال رسیده...دو قرن پیش، ۸۵ درصد از مردم در فقر شدید به سر می‌بُردند. امروزه این عدد به ده درصد رسیده است... در سال ۱۸۲۰، فقط ۲۰ درصد از مردم تحصیلات ابتدایی داشتند و امروزه این درصد به ۸۲ رسیده.»

آلن دوباتن که منتقد این دیدگاه است می‌گوید: «بسیاری از چیزها در شبکه آمار و ارقام از زیر چشم پنهان می‌مانند، به سادگی نمی‌توانید خطی از وضعیت سلامت، درآمد، وضعیت اجتماعی بکشید و بگویید مردمی که بالای این خط قرار دارند خشنودند... نمی‌توانید از طریق ثروتمند کردن مردم، ناخشنودی مالی آنها را از بین ببرید.»

از استیون پینکر که قائل به ایده‌ی پیشرفت است کتابی به فارسی ترجمه شده با نام «فرشتگان بهتر ذات ما» با عنوان فرعیِ «چرا خشونت کاهش یافته است؟». مترجم این کتاب دکتر مرتضی مردیها است که از همراهان و مروّجان این دیدگاه است. استیون پینکر دو سخنرانی مرتبط با این مسأله در TEDدارد: «افول شگفت‌انگیز خشونت» و «جهان رو به بهتر شدن است یا بدتر شدن؟ بیایید نگاهی به اعداد بیندازیم.»

دکتر ایمان فانی در یک پادکست با نام «آلن دوباتن و روح زمانه: چرا مطالعه این فیلسوف در دوران ما مفید است؟» روایتی شنیدنی از این مناظره ارائه می‌دهد و به تقریر همدلانه‌ی دیدگاه آلن دوباتن می‌پردازد. شنیدن این پادکست برای آشنایی با هندسه فکری آلن دوباتن سودمند است.

مصطفی ملکیان در ضمن درس‌گفتارهای «سنت‌گرایی، تجددگرایی، پساتجددگرایی» اشاره‌ای دارد به «انسان مدرن و اندیشه‌ی پیشرفت». در این گفتار، ایده‌ی پیشرفت را نقد می‌کند و آن را از اثرات علم‌زدگی می‌داند. مصطفی ملکیان می‌گوید از شش حیث می‌توان قائل به پیشرفت انسان بود: «علوم تجربی»، «فناوری و صنعت»، «نیازهای اولیه و جنبه‌های رفاهی زندگی»، «آرمان‌های اجتماعی»، «آرمان‌های اخلاقی» و «ظرفیت‌های روانی». و قائلان به پیشرفت در اینکه پیشرفت بشر ناظر به کدام یک از این حیثیات است اختلاف دارند.

دکتر آذرخش مُکری در اختتامیه‌ سومین کنگره روانکاوی و روان‌درمانی پویای ایران(۳۱ فروردین ۹۸) سخنرانی جذابی دارد با نام «آیا بشر پیروز می‌شود؟». که عنوان آن را از کتاب «آیا انسان پیروز خواهد شد؟» اثر اریک فروم برگرفته است. آذرخش مُکری در این سخنرانی به شیوه مدافعان ایده پیشرفت از بهبود وضع بشر در زمینه‌ی امید به زندگی، کاهش بی‌سوادی، فقر، نابرابری و خشونت سخن می‌گوید. تقریباً همان دلایل استیون پینکر.

دکتر مرتضی مردیها در سال ۱۳۹۱ (یا ۱۳۹۲) سخنرانی‌ای دارد با نام «نوستالژی» که در آن می‌کوشد نشان دهد گذشته بهتر نیست. در قسمت پرسش و پاسخ، مصطفی ملکیان نیز ملاحظاتی طرح می‌کند(از زمان ۰۲:۵۸ تا زمان ۰۳:۰۹) و می‌گوید به نظر می‌رسد اگر چه در گذشته لذات زندگی ما کمتر بود، اما رضایت ما از زندگی بیشتر بود. مرتضی مردیها در امتداد همین نگاه، مقاله‌‌ی «بازنماییِ اخبار؛ تبیینی شناخت‌شناسانه» را نوشته است تا نشان دهد چگونه اخبار، دنیا را بدتر از آنچه هست نشان می‌دهند: «با توجه به این که اخبار بد شانس بیشتری برای حادثه‌ای و جذاب بودن دارند، به تدریج مخاطبان رسانه، دنیا را مکانی سیاه و غیراخلاقی و نامطلوب می‌انگارند؛ یعنی سیاه‌تر و غیراخلاقی‌تر و نارضایت‌بخش‌تر از آنی که واقعاً هست؛ چیزی که یک پیامد منفی و یک عارضه‌ی منفی است. منفی، چون انسان‌ها با تصور جهانی بدتر از آنی که هست دچار ناامیدی و افسردگی می‌شوند، و شاید حتی به روش‌های افراطی و خشن در مقابله با آن گرایش پیدا کنند». در همین ارتباط، مقاله دیگری از مرتضی مردیها در اندیشه پویا(شماره ۱۹، شهریور ۱۳۹۳) منتشر شده است: «آیا دنیا همان‌طور است که اخبار می‌گوید؟». مت ریدلی هم در مناظره‌ای که در آغاز این یادداشت به آن اشاره شد به نقش اخبار اشاره می‌کند: «بیشتر اقسام پیشرفت به صورت تدریجی هستند و بنابراین خبرساز نیستند. اخبار بد اما ناگهان می‌آیند. تصادف اتومبیل خبرساز است. کاهش مرگ و میر کودکان اینگونه نیست.»

محمدمنصور هاشمی نیز سخنرانی‌ای شنیدنی دارد با نام: «اخلاق، انحطاط، مدرنیته، دین؛ نقد چند تصور»(ویدئو ؛ فایل صوتی)
او می‌گوید هم ایده‌ی انحطاط و هم ایده‌ی پیشرفت یک افسانه است. محمدمنصور هاشمی این تصّور را که عصر جدید، عصر انحطاط اخلاقی است نقد می‌کند.

کانال #صدای_نوین_خراسان @VoNoKh
97 viewsedited  12:35
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 15:34:20 رشد نامتقارن تکنولوژی در اقتصاد بسته ی دولتی
بیژن اشتری

آیا در اقتصاد بسته و دستوری انتقال تکنولوژی از وزارت دفاع به سایر صنایع امکان پذیر است؟


دیدم امروز آقای رییسی در دیدار با مدیران وزارت دفاع گفته است:"انتقال تکنولوژی و کار فن آورانه از وزارت دفاع به سایر صنایع کشور اجرایی شود."

شوروی زمانی به تولید و ساخت اتومبیل لادا روی آورد که با ماهواره اسپوتنیک خود فضا را فتح کرده و با سیستم های موشکی‌اش حرف اول را در جهان تسلیحات میزد.
اما عجیب آنکه کشوری که نام ابرقدرت را یدک میکشید، مزخرف‌ترین اتومبیل‌های سواری را میساخت و مردمش برای به دست آوردن هر کالایِ مصرفی دیگری در مضیقه بودند.
مشکل چه بود؟ چرا کشوری با آن همه دانشمند برنده جایزه نوبل، با آن مغزهای علمی، و با آن همه منابع طبیعی، انسانی و مادی نمی توانست اتومبیلی بسازد که توان رقابت با تولیداتِ #سرمایه‌داری را داشته باشد؟جواب به نظرم ساده است.

موقعی که #اقتصاد_بسته و دستوری باشد، صنعت را از حرکت به جلو باز میدارد. در کشورهای اقتدارگرا اقتصاد بیش از آن که در خدمت مردم و نیازهای روزمره آنها باشد در خدمت اهداف سیاسی حاکمان است و به حفظ و تداوم قدرت آنها خدمت میکند و منابع مالی به جای جاری شدن به سوی صنایع تولید کننده کالاهای مصرفی به سمت صنایع غیرمصرفی هدایت میشود؛
نمونه‌اش صرف سی میلیارد دلار منابع مالی ایران در صنایع اتمی و یا مصرف میلیاردها روبل در صنایع فضایی شوروی.

#حکومت_اقتدارگرا در عرصه اقتصاد دنبال انحصار و نابود کردن رقابت است.

حکومت از صنایع و #اقتصاد کشور در درجه اول فرمانبری از برنامه‌هایی را میخواهد که نه بر اساس قوانین طبیعی بازار آزاد، که بر اساس خدماتشان به اهداف سیاسی حکومت طراحی و به آنها ابلاغ شده.
در #نظام_اقتدارگرا ، ایده های دستوری میتواند به هر روندی که نشانی از رونق اقتصادی و صنعتی در آن باشد پایان دهد.

مائو دو بار با ایده‌ تحول کشاورزی از طریق صنعت، موجب توقف رشد اقتصادی چین در دهه های پایانی حکومتش شد. چنین ممالکی به هیچ قشری اجازه رشد نمیدهند .

قدرتِ ابداع و نوآوری که موتور محرکه رشد صنعتی است در محیط بسته رو به ضعف میگذارد.
تحت #اقتصاد_دولتی رابطه طبیعی میان مشتری و صنعتکار مختل میشود و میل و اولویت مشتری به هیچ انگاشته میشود. بخش خصوصی از ترس نقض حق مالکیت خصوصی اش جرئت ورود به عرصه تولید را ندارد.

صنعتکاران به هیچ گونه آمار اقتصادی و صنعتی، که برای کار خود به آن نیاز ضروری دارند،دسترسی ندارند. کارخانه های اتومبیل سازی و فولاد سازی به جای خدمت به نیازهای مردم در واقع محملی هستند برای خدمت به سیستم #حامی_پروری .

بنابراین می‌توان موشک نقطه زن ساخت اما نمیتوان یک ماشین استاندارد که در هر صد کیلومتر پنج لیتر بنزین بسوزاند، تولید کرد.

@Politicology

کانال #صدای_نوین_خراسان @VoNoKh
82 views12:34
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 15:20:21 علیه اعدام

سعید مدنی

باز نشر: کانال ایران فردا

@iranfardamag

«سر انسان را پرورش دهید، آبادش کنید، بارورش سازید، روشن و با تقوایش کنید. لازم نیست از تن جدایش کنید، از آن بهره‌ ببرید».
ویکتورهوگو

«همۀ ما با هم مرتبطیم» حکمتی کهن است . ارتکاب جرم نشانه‌ای از عدم تعادل است و این گزاره فراخوانی برای بازیابی آن تعادل؛ تعادلی که فقدانش دامن همۀ ما را خواهد گرفت، زیرا همۀ ما با هم مرتبطیم. این مهم می تواند با تعامل همه کسانی که تحت تأثیر جنایت قرار گرفته‌اند محقق شود: قربانیان، کسانی که به آن ها آسیب رسانده اند و جامعه، یعنی تعهد جامعه و مجرم برای پاسخ به نیازهای قربانیان.

جرم در خلاء رخ نمی دهد. کسانی که به دیگران صدمه وارد می کنند اغلب خود قربانی خشونت دیگران بوده اند. پیامد ضربه ناخوشایند حاصل از خشونت اثرات مواجی بر کسانی که از آن رنج برده اند دارد و ممکن است موجب متجاوز شدن خود آنها شود. این وضعیت ممکن است با مشکلات اجتماعی رایج مثل نابرابری و تبعیض، فقر، ناکارآمدی نهادی،اعتیاد و سوء مصرف،غفلت، بیماری روانی و بالاخره پاندمی کرونا تشدید شود، و طوفانی تمام عیار از جرایم خشونت آمیز ایجاد کند که احتمالاً می شد از آن پیشگیری کرد تا هرگز رخ ندهد. چه کسی مسئولیت این پیشگیری را بر عهده دارد؟

به عبارت دیگر اگر جامعه سالم باشد، چرا شنیع ترین، زشت ترین و خشن ترین جرایم روندی فزاینده و شتابناک بیابد و در نتیجه‌اش آمار اعدام و مجازات های سنگین بیشتر و بیشتر شود؟ بی تردید در این زمینه نظام های سیاسی نقش و وظیفه اصلی را عهده دار هستند و البته آخرین وظیفه مورد انتظار از آنها پس از ایجاد جامعه ای سالم، مجازات است. نظامی که حکم مرگ را بر شهروندان تحمیل می کند، روایت های انسانی افراد بسیاری که چنین اتهاماتی داشته‌اند را نادیده می گیرد و اغلب از شنیدن صدای قربانیان غفلت می کند. قربانیان و متهمان روایت های سخت و پیچیده ای دارند که به ما می آموزد چقدر در رنج آنان سهم داریم. در این روایت ها در زمینه و بستر مشترک، اطلاعاتی مرتبط با خشونت پیدا می کنیم. ماهیت خصمانه نظام عدالت کیفری بر فهم عمیق این دینامیسم های پیچیده نمی افزاید، در حالی که راه حل های بلند مدت و مؤثر برای مواجهه با مشکل جرایم خشونت آمیز مستلزم این فهم است. ترس و اضطراب در فضای تفرقه و انسانیت زدایی از دیگران، سهیم هستند. ما باید انسانیت مشترکمان را به یاد آوریم. قربانیان می توانند مسیر حرکت به پیش را به ما نشان دهند..

تجربه هم زیستی و هم نشینی با برخی افراد که با اتهامات کاملا متفاوت تنها وجه اشتراک شان صدور مجازات مرگ برای آنها و در نهایت اعدام بود، به تغییر دیدگاه من نسبت به مجازات مرگ منجر شد و از یک مدافع کاربرد محدود حکم اعدام به یک مخالف مطلق این مجازات تبدیل شدم. برای مثال در حالی که سالها ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ مجلس شورای اسلامي معافیت پدر و جد پدری از قصاص در پرونده های قتل کودکان را مورد انتقاد قرار داده بودم و پدر و جد پدری که فرزند و نوه شان را با قصاوت به قتل رسانده بودند شایسته مجازات مرگ می‌دانستم، یکباره متوجه شدم که اگر چه همواره یک مدافع حقوق کودکان بوده و سلامت و صیانت از تمامیت جسمی و روانی آنها را در اولویت قرار داده‌ام اما در همان حال نمیتوانم مدافع نقض حق حیات افراد برای دست یابی به جامعه ای عاری از خشونت علیه کودکان باشم. همین طور با وجود آنکه سالها است در برنامه های پیشگیری، کنترل و کاهش اعتیاد مشارکت داشته و در این زمینه نوشته ام و به همین سبب همواره مشوق برخورد با قاچاقچیان عمده و بزرگ بوده ام، اما به تدریج دریافتم که اعدام عرضه کنندگان هرگز درمانی برای دردهای جامعه معتادان کشور نیست و مجازات مرگ تنها مشکلی را بر مشکلات خواهد افزود.

حساسیت و توجه نسبت به حکم اعدام و ضرورت لغو آن در دوره معاصر سابقه ای نسبتا طولانی دارد. در سال 1299 شاعری با تخلص «وحید» در مجله ارمغان چنین سرود:

قصیده ای است بضد سیاست اعدام
که گر درست بخوانی بلرزدت اندام

در هر حال با وجود نزدیک به یک سده بحث و بررسی درباره مجازات اعدام هنوز ناگفته های بسیاری در این زمینه وجود دارد و شایسته است با گسترش دامنه این مباحث راهکارهایی برای کاهش و توقف کامل حکم اعدام جستجو شود.


#علیه_اعدام
#نه_به_اعدام
#سعید_مدنی


https://bit.ly/3R57y2u
https://t.me/iranfardamag
لینک مطلب در کانال ایران فردا

https://t.me/iranfardamag/2899
120 views12:20
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 14:43:20 مرغ سحر (خاطرات پروانه بهار)
چهارمین فرزند ملک‌الشعرا بهار، پروانه بهار، دو بار خاطراتش را منتشر کرده: یک بار به فارسی در تهران (مرغ سحر، نشر شهاب، 1382) و یک بار به انگلیسی در امریکا (The Poet's Daughter, Larson Publications, November 16th, 2011). در هر دو کتاب، وی ضمن شرح خاطراتی از ایام کودکی و زندگی خانوادگی، چهرۀ پدرش را در چند دورۀ مختلف از زندگانی‌اش رسم می‌کند: سکونت و کار و آمدورفت‌ها در منزل تهران، حبس، بیماری، سفر به سوئیس، بازگشت به ایران و درگذشت. بخشی از اطلاعات مندرج در خاطرات پروانه بهار، پیش‌تر در مقالات و نوشته‌های دیگران هم منعکس شده بود اما قرار گرفتن آنها در دل روایتی خانوادگی، با قلم روان و شیرین فرزند شاعر، آنها را در قاب پنجره‌ای دیگر نشانده است.
شاید گزاف نباشد اگر بگویم آنچه پس از خواندن کتاب بیش از همه در من اثر کرد، آگاهی از فقر بهار بود. من می‌دانستم بهار در دوره‌هایی از زندگانی‌اش با فقر دست‎وگریبان بوده، تا جایی که مجبور می‌شده کتاب‌هایش را بفروشد و برای ﺗﺄمین معاش متحمل سختی شود؛ ولی حد آن را، چنین که دخترش وصف کرده، نشناخته بودم. ملک‌الشعرای روزگار ما حتی گرفتار نان شب بوده: بی‌شغل، عیالوار، در حبس و تبعید و خانه‌به‌دوشی. چه‌ها نرفته بود بر مردی که با اشعار و تحقیقاتش ثروتی ابدی برای ما فارسی‌زبانان بر جای گذاشته است.
از خواندن سطوری که مسکنت او را وصف می‌کرد، غرق خجالت شدم. ملک‌الشعرای مملکت باشی، وزیر و وکیل بوده باشی، اما آخر عمر نه حقوقی، نه بیمه‌ای، نه تقاعدی. همسرت آینه و گلدان و کاسه و کوزه را بفروشد، خانه را به هزار منّت گرو بگذارد ـ و تازه آن هم کفایت نکند به خرج‌وبرج فرزندان ـ کتاب‌ها و نسخه‌ها را حراج کند. حتی پول خرید دانه و ارزن آن «کبوترهای دلخواه» را هم نداشته باشی. هیهات، هیهات. از خودم پرسیدم چرا منِ دانشجوی ادبیات فارسی که عمرم را با اشعار این شاعر بزرگ سر کرده‌ام، با کبوترها و دماوندیه و مرغ سحرش عیش کرده‌ام و اشک ریخته‌ام، نباید می‌دانستم او چنین رنجی برده است؟ کجا را نخوانده بودم؟ چه چیز را ندیده بودم؟
تصویر عمومی‌ای که از بهار وجود دارد نمودار فقر نیست. این تصویر از لقبش شروع می‌شود: ملک‌الشعرا، که مرادف کامیابی و کامرانی است. به‌علاوه، او در عکس‌هایش همیشه آراسته است: اغلب با کت و کراوات، ریش تراشیده و قامت صاف. جز چند عکس که در بیمارستان گرفته شده و او در لباس بیماری و در حال بستری است، در بقیۀ عکس‌ها کاملاً مرتب و خوش‌لباس است. یک عکس معروف هم در کسوت وزارت دارد که از همه گمراه‎کننده‌تر است: وزارتی چندماهه در کابینۀ قوام، که تا آخر عمر اسباب پشیمانی‌اش بود. هم تصاویرش او را با صلابت در اذهان عمومی نقش می‌کرد، هم اشعارش که قصایدی فاخر و مفخم و مطنطن بود. حتی خودش شعری دارد در کارنامۀ زندان، که در آن به فقرش اشاره دارد اما چون به زبان طنز است و در دل ماجرایی دیگر، از بار رنج او خبر نمی‌دهد:
شب نوروز و کیسۀ خالی
خرج بسیار و همت عالی
بچه‌ها لخت و لخت کلفت‌ها
باغبان لخت و پیشخدمت‌ها
همسر من اگر سکوت کند
اکتفا با کهن رُخوت کند
کودکان را که می‌کند ساکت‌؟
کفش خواهند و پالتو و ژاکت
پروانه تعریف می‌کند که برای ﺗﺄمین هزینۀ درمان پدرش، ناچار به فکر گرو گذاشتن خانه در بانک ملی می‌افتند، اما رئیس بانک نمی‌پذیرد و او را جواب می‌کند. پروانه، سرخورده و دلسرد، از در بانک ملی، واقع در میدان فردوسی، بیرون می‌آید؛ درحالی‌که مجسمۀ فردوسی را وسط میدان می‌بیند. قرابت غریبی دارد سرنوشت فردوسی که نمی‌خواست ایران ویران شود، با آنچه بر سر بهار، سرایندۀ «ای خطۀ ایران مهین، ای وطن من»، آمد. گویی این است تقدیر آنانی که عمر بر سر آزادی و آبادی ایران نهادند.
تنگنای فقر سبب شد خانوادۀ بهار کتابخانۀ او را بفروشند: گنجی عظیم به ثمن بخس. اگر امروز می‌بینیم هنوز پس از نیم قرن چاپ کاملی از دیوان بهار وجود ندارد، جای گله از خانواده و شاگردان و ناشران او نیست؛ خجالتش برای همۀ ماست. نسخه‌ای که خود بهار در زمان حیاتش آمادۀ چاپ کرده بود خمیرِ استبداد رضاشاهی شد. پروانه بهار شرح می‌دهد که با چه گرفتاری و زحمتی جمع‌آوری اشعار بهار را پس از فوت او متقبل شده‌اند ـ هر برگی از جایی، هر دستخطی از گوشه و کناری. او از یاری محمد قهرمان در جمع‌آوری اولیۀ اشعار بهار نیز با ذکر جزئیات یاد می‌کند و من این را هم، بدین تفصیل، نمی‌دانستم. یاد محمد قهرمان نیک و بزرگ.
خاطرات پروانه بهار، بار دیگر، ضرورت زندگینامه‌نویسی و اهمیت ثبت خاطرات مشاهیر ادبی را پیش چشم می‌آورد. تمام جزئیاتی که دختر شاعر از پدرش وصف کرده، چون تکه‌های پازلی در تکمیل چهرۀ این ادیب فرزانه به کار می‌آید: چهره‌ای از شاعری خویشتن‌دار، آزادی‌خواه، مهربان و مقاوم. درویشی در کسوت پادشاه. https://t.me/Sayehsaar
113 views11:43
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 14:41:04 چرا باید از اسراییل متنفر بود؟

محسن بهاروند

در تاریخ روابط بین الملل رژیمی مخوف تر، بی رحم تر و ضد بشری تر از رژیم صهیونیستی ظهور نکرده است.
هیچ جنایتی نیست که این رژیم بصورت مکرر انجام نداده باشد. اشغال، تجاوز، جنایت جنگی، جنایت علیه بشریت، جنایت علیه غیر نظامیان، انفجار منازل مسکونی، از بین بردن مزارع و باغات، زندانی کردن کودکان، تروریسم، آدم ربایی، تبعیض نژادی، آپارتاید، نقض گسترده و وسیع حقوق بشر و هر جنایتی که تا کنون علم حقوق آن را شناسایی کرده است توسط این رژیم ارتکاب یافته است. فقط ارتکاب یک فقره از این جنایات گسترده و سازمان یافته کافی بود تا سیاستمداران یک کشور را در معرض تعقیب قضایی و تنفر بین المللی قرار دهد. ولی هیچ کشوری و هیچ محکمه ای تا کنون جرات نکرده است جنایتکاری از ساختار سیاسی این رژیم به پای میز محاکمه کشانده و او را مجازات کند.
این جنایات از آن رو جنایات بسیار فجیع محسوب می شوند که ارتکاب آنها وجدان بشریت را متاثر می سازد. اما در رابطه با این رژیم وجدان بشریت در خواب زمستانی عمیقی فرو رفته است و اصلا تکان نمیخورد. چشمان جهانیان بر روی این جنایات بسته شده است و روشنفکران جهان کر و لال تنها نظاره گرانی بی تفاوت هستند که دیگر رمقی برای سخن گفتن در آنها نمانده است.
اما این وضعیت چگونه ایجاد شده است:
۱. ظلم تاریخی که در قرون گذشته اروپاییان به یهودیان روا داشتند
۲. کشتار یهودیان و فشارهای مضاعف به آنها در زمان هیتلر
۳. تلاش یهودیان در مستند کردن این جنایات، اتحاد و سازمان یافتگی آنها
۴. دفاع بی دریغ اروپا و آمریکا از صهیونیستها پس از استقرار آنها در خاورمیانه
۵. بیش از هفتاد سال تکرار جنایات توسط رژیم صهیونیستی که آن را به امری عادی تبدیل کرده و جهان بنوعی سر شدگی در قبال این جنایات مبتلا شده است
۶. سو استفاده استفاده بیش از حد سیاستمداران صهیونیست از ظلمهایی که به یهودیان رفت
۷. تسلط صهیونیستها بر سرمایه و رسانه در سطح بین المللی بخصوص در آمریکا و اروپا
۸. تلاشگری و آشنایی به نظامهای سیاسی و قضایی کشورهای مهم
۹. بی شرمی، وقاحت، سماجت و شارلاتانیسم بین المللی سیاستمداران صهیونیست
۱۰. دفاع بد، مغرورانه، متفرعنانه، عامیانه، توخالی، غیر حرفه ای، بزدلانه، متفرقانه، خیانت آلوده اکثریت اعراب و مسلمانان خاورمیانه در مقابل این رژیم.
تنها گوشه کوچکی از این جنایات کافی است تا هر وجدان بیداری را از این رژیم بیزار نماید. ولی اکنون برای ایرانیان دلایل خاص و جزیی تری نیز وجود دارد تا از این رژیم بیزار باشند.
رژیم اسراییل اکنون مدتهای مدیدی است که که همه تلاش خود را برای ضربه زدن به منافع ملی کشور ما بکار گرفته است.
۱. ترور دانشمندان، نظامیان و سایر افراد موثر ایرانی
۲. انفجار مراکز حساس و غیر حساس و علمی ایران
۳. تلاش بسیار زیاد با کمک آمریکا برای منزوی کردن ایران در منطقه
۴. تفرقه افکنی و ایجاد اختلاف بین ایران و همسایگان آن
۵. تلاش برای تفرقه افکنی بین اقوام ایرانی و تجزیه کشور ایران
۶. بکارگیری همه ظرفیتهای رسانه ای و مطبوعاتی خود برای تخریب وجهه ایران و ایرانی در جهان
۷. اتهام، دروغ پراکنی، تولید اخبار دروغ در جهان علیه ایران
۸. مخالفت و تخریب تلاشهای ایران برای حل و فصل صلح آمیز اختلافات خود با سایرین از طریق دیپلماسی
۹. تهدید روزمره ایران به حمله و بمباران نظامی
۱۰. بکار گیری همه ظرفیت یهودیان جهان برای تخریب مذاکرات هسته ای و حفظ ایران در یک حالت اضطراری و امنیتی
در این بین برخی سیاستمداران ایرانی بخاطر عدم آشنایی با زبان بین المللی و عدم شناخت از فضای عمومی بین المللی بهانه های کافی برای مظلوم نمایی این رژیم موذی و جنایتکار ایجاد کردند و بعض دگر نیز خائنانه به اجرای برخی اقدامات آن علیه کشور ما کمک کردند.
هر چه باشد هیچ دلیلی نمی تواند جنایات این رژیم را توجیه کرده یا چهره کریه و سیاه آن را موجه کند.
اقدامات این رژیم علیه بشریت و علیه ایرانیان آنچنان گسترده و وسیع است که نمی توان از آن بیزار و متنفر نبود.

@US_REVIEW پایش آمریکا

کانال #صدای_نوین_خراسان @VoNoKh
107 views11:41
باز کردن / نظر دهید
2022-08-30 17:32:48 چرا کودکان مهاجر باید حق تحصیل داشته باشند؟

سه دیدگاه وجود دارد:

یک؛ از منظر نگاه انسانی:
تحصیل از جمله حقوق اولیه هر انسانی در هر جای دنیاست.
حقوق بدیهی و اولیه کودکان باید تحت هر شرایطی اعمال شود و تغییر جغرافیا تفاوتی در حق بودن آن به وجود نمی‌آورد.
علاوه بر آن کودکان مکان زندگی‌شان را انتخاب نکرده‌اند. آنها به واسطه تصمیم بزرگترهایشان در شرایط مهاجرتی قرار گرفته‌اند.
انسانیت حکم می‌کند که حقوق اولیه آنها تحت تاثیر آن تصمیم قرار نگیرد.

دو؛ از منظر امنیت ملی:
با به وجود آوردن امکان تحصیل برای کودکان افغانستانی، ریسک انتخاب راه‌های خطرناک نه فقط برای فرد بلکه برای جامعه ایرانی کاهش پیدا می‌کند.
کودک افغانستانی که مشغول تحصیل در مدارس ایران می‌شود، عموما از رفتن به سمت راه و روش‌های زندگی پرریسک برای اجتماع بازداشته می‌شود.


سه؛ از منظر منافع ملی:
خیلی از کشورهای دنیا که به دنبال تامین منافع از راه‌های نوین مثل دیپلماسی فرهنگی هستند، مدارسی خارجی با صرف هزینه فراوان در کشور دوم به وجود می‌آورند تا نمایندگان فرهنگی برای خود تربیت کند و حافظان منافعی در آن کشور از خود آن جامعه به وجود آورد.
در خود افغانستان مدارس کره‌ای و ترکیه‌ای وجود دارد. کالج‌های آمریکایی و اروپایی هم که مشهور است.

من معتقد به نگاه اول هستم و آن را ترویج می‌کنم اما نگاه دوم و سوم برای دوستانی با آن ذهنیت راهگشاست.

تجربه نشان داده اگر آغوش مدارس ایرانی و معلمان و دوستان ایرانی برای آنها باز شود، آنها در ایران و اروپا و افغانستان نمایندگان غیررسمی ایران می‌شوند و عامل پیشرفت جامعه خود با نگاهی همیشه دوستانه به ایران و در مواقع لزوم همکار ایران.

|حمیدرضا بوالی|

منبع

@diaran_ir
diaran.ir
120 views14:32
باز کردن / نظر دهید
2022-08-30 14:39:19 وظیفه‌ی حاکم اسلامی، برقراری عدالت و محو فقر از چهره‌ی جامعه است، نه کشورگشایی

روزی مأمون با خوشحالی به محضر امام رضا(ع) آمد و نامه‌ای را خواند که در آن نامه از پیروزی لشگرش و فتح یکی از بلاد کابل، سخن به میان آمده بود. امام به او گفت: آیا فتح یکی از شهرهای مشرکان، تو را خوش حال کرده است؟ مأمون: آیا چنین فتحی مایه‌ی شادی نیست؟ امام فرمود: در مورد امت محمد(ص) و مسئولیت زمامداری که خداوند آن را در اختیارت نهاده، از خدا بترس! همانا تو امور مسلمانان را تباه ساخته‌ای، حکمرانی را به کسانی واگذار کرده‌ای که در میان مسلمانان به غیر حکم خدا حکمرانی می‌کنند
(تو با نصب فرماندارانی نالایق و ستمگر، حق مسلمانان بلاد را تباه نموده‌ای و اکنون به خاطر فتح فلان قریه خوش رقصی می‌کنی؟)
تو در این بلاد نشسته‌ای ولی به مسلمانان مهاجر و انصار، ظلم می‌شود؛ به طوری که مدت‌هاست در فقر و نداری هستند و به آنها ستم می‌شود و دسترسی به تو ندارند و کسی به داد آنها نمی‌رسد؛ از خدا بترس و به امور مسلمانان توجه داشته باش!
آیا نمی‌دانی که زمامدار مسلمانان مانند ستون وسط خیمه است، که هر کسی در درون خیمه است باید بتواند آن ستون را بگیرد و به آن دسترسی داشته باشد؟ تو نیز باید به مسلمانان این گونه نزدیک باشی، و مردم به تو دسترسی داشته باشند، و شکایت‌های خود را به تو برسانند...
تو عدالت را در داخل کشور اسلامی برقرار ساز و فقر و محرومیت را برطرف کن و به مشکلات مردم رسیدگی کن. این مایه‌ی خرسندی و خشنودی يک حاكم مسلمان است، نه کشورگشایی و فتوحات تازه و افزودن بر قلمرو جغرافیایی کشور اسلام، بدون این که محتوای اسلام و جوهر دین که عدالت است، اجرا شده باشد.

عیون اخبار الرضا: ج۲، ص۱۶


کانال
#صدای_نوین_خراسان @VoNoKh
1.1K views11:39
باز کردن / نظر دهید
2022-08-30 14:37:30
از کلام فلاسفه:

آن که از نبرد با دشمن
تامین معاش میکند
علاقه دارد تا دشمنش زنده بماند !

فردریش نیچه

کانال #صدای_نوین_خراسان @VoNoKh
2.0K viewsedited  11:37
باز کردن / نظر دهید
2022-08-29 11:54:52 جنتی برابرتر از تاجزاده است؟

مصطفی تاجزاده شرط دفاع از خود در محاکم قضایی را رسیدگی به شکایتش از شیخ احمد جنتی دبیر شورای نگهبان اعلام کرده است.
در جریان انتخابات مجلس ششم، شورای نگهبان ضمن ادعای تقلب در انتخابات تهران، صدهاهزار رأی مردم این شهر را ابطال کرد و در فهرست راه‌یافتگان به مجلس تغییراتی انجام داد.
از جملۀ این تغییرات، حذف نام علیرضا رجایی از فهرست برندگان و افزودن نام غلامعلی حدادعادل به این فهرست بود.
شورای نگهبان در واقع خواستار ابطال کامل انتخابات تهران بود که مورد موافقت مسئولان عالی نظام قرار نگرفت.
در آن مقطع، مصطفی تاجزاده معاون سیاسی وزیر کشور و مسئول ستاد انتخابات کشور بود. بنابراین، هرگونه ادعای تقلب در انتخابات اتهامی علیه او به شمار می‌رفت.
آقای تاجزاده جابجایی حتی یک رأی را در انتخابات تهران نپذیرفت و در واکنش به اتهام شورای نگهبان علیه خود، از دبیر این شورا نزد محاکم قضایی شکایت کرد.
از آن تاریخ نزدیک به 23 سال سپری شده و در تمام این مدت به رغم اصرار تاجزاده برای رسیدگی به شکایت خود، از جانب هیچکدام از مسئولان حکومتی، کوچکترین اعتنایی به درخواست او نشده است.
قاعدتاً منظور آقای تاجزاده از شکایت از دبیر شورای نگهبان، مجازات پیرمردی با سن و سال آقای جنتی نیست. او در درجۀ نخست می‌خواهد حقایق مربوط به انتخابات مجلس ششم کشف و آشکار و دلایل ابطال آراء مردم روشن شود و بخصوص با بازخوانی تاریخ به آنها که ادعای هرگونه تقلب در انتخاباتِ جمهوری اسلامی را به توطئۀ قدرت‌های بزرگ نسبت می‌دهند، یادآور شود که نخستین ادعای تقلب در انتخابات از جانب چه جناح و نهادی صورت گرفت! در درجۀ دوم، هدف او راستی‌آزمایی از رعایت اصل برابری همۀ شهروندان در برابر قانون است.
برابری شهروندان در برابر قانون، ابتدایی‌ترین وجه عدالت در عموم مکاتب بشری و دینی است. در جمهوری اسلامی نیز به لحاظ نظری بر پذیرش این وجه از عدالت تأکید می‌شود زیرا بدون به رسمیت شناختن این اصل، سخن از عدالت عین شوخی و طنز خواهد بود.
حال، پرسش این است که چرا به شکایت یک شهروند رسیدگی نمی‌شود و حتی مسئولان کشور یک کلام در این باره پاسخ نمی‌دهند؟
همانطور که بارها تأکید شده است، عدالت جلوه‌های روشن و مبهمی دارد؛ ولی نخستین جلوۀ روشن آن، برابری همۀ اتباع و شهروندان در برابر قانون است. اگر نهادهای حاکم بر کشور برابری شهروندان در برابر قانون را نمی‌پذیرند، بسیار لازم است به مردم توضیح دهند که پس منظورشان از تکرار مکرر ضرورت اجرای"عدالت" و ادعای "عدالت‌خواهی"‌شان چیست؟ و اگر واقعاً قبول دارند، چرا آن را در عمل رعایت نمی‌کنند و بین شهروندان تبعیض‌های بینادی قائل می‌شوند؟
به لحاظ حق شهروندی و برابری در مقابل قانون، دبیر شورای نگهبان چه امتیازی نسبت به تاجزاده دارد؟ آیا به تعبیر جرج ارول، آقای جنتی برابرتر از آقای تاجزاده است؟ این یک پرسش مبنایی است و هر فردی بدون پاسخ روشن به آن از "عدالت" سخن بگوید، منظورش از عدالت چیزی غیر از عدالت است!
#احمد_زیدآبادی
#مصطفی_تاجزاده
#احمد_جنتی
#علیرضا_رجایی
#حداد_عادل
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
128 views08:54
باز کردن / نظر دهید
2022-08-29 11:53:45 پرسش از کارکرد دین

دکتر حبیب‌الله پیمان


صورت مسأله :

« به زبان چول هان، فیلسوف کره ای الاصل آلمانی، گفتم جامعه ما یک "جامعه _نامرده" است: این جامعه نه قادر است زندگی کند و نه قادر است بمیرد. ما نه می توانیم دین را در قالب زندگی، صنعت و هنر و شعر و کشاورزی و... بسازیم و نه قادريم بمیرانیم و از این جامعه حذفش کنیم. شاید دلیل پناه بردن ما ( یعنی حکومت) به عقاید آخر الزمانی و مهدویت و توسل به آینده مبهم نیز همین است. آینده دین درک امکان آغازی تازه نیست، بلکه بیشتر راه حلی است برای نامرده بودن امروز دی....

خسته ایم از تقسیم از مؤمن و نامومن، سرگشته ایم برای پیدا کردن حقایق آموزه‌های وحیانی، اگر امر سیاست عمومی و مردم است چرخیدن در سبد آموزه‌های وحیانی در باب سیاست چرا ؟

دوستان عزیز یک سوال همیشه در ذهنم هست چرا هر جا نام دین و حکومت دینی و یا اسلامی و مسیحی و یهودی و بودایی...هست حتي در طول تاریخ ایران و اعراب و اروپا و امریکا و آسیا حتمأ در کنار و جوارش فقر و فساد و جنگ و تبعیض و تحقیر هم هست؟ آیا رابطه معنی داری بین فساد و بيداد با حکومت دینی وجود دارد؟ بنده که نمی فهمم بویژه حکومت اسلامی در تاریخ سنی و شیعی، واقعا عقلم قد نمی دهد دوستان وعلما و فقهای این گروه محتشم پاسخ دهند ممنون خواهم شد سش پاسخ بده جواب منطقی و علمی به این پرسش استراتژیک پاسخ دهد.»

یکی از پاسخ های ممکن ،

دوست عزیز، می پرسید؛ «چرا هر جا نام دین و حکومت دینی و یا اسلامی و مسیحی و یهودی و بودایی...هست حتي در طول تاریخ ایران و اعراب و اروپا و امریکا و آسیا حتمأ در کنار و جوارش فقر و فساد و جنگ و تبعیض و تحقیر هم هست؟»

این سؤال به نحوی صورتبندی شده است که باخود پرسش دیگری را هم متبادر به ذهن می کند، بدین معنی که ممکن است از پرسش چنین برداشت شود که گویا حکومت های غیر دینی از ابتلاء به آفاتی چون فقر وفساد وخشونت وتبعیض مصون هستند. شاید با توجه به قاعده ی؛ اثبات شیأ نفی ماعدی نمی کند، نیاز به توضیح نداشته باشد، اما چون بی ارتباط با سؤال شما نیست، ضمن اشاره ای کوتاه به این قضیه، درادامه، به سؤال اصلی می پردازم؛

۱. وجود نمونه هایی نظیر حکومت های امریکا ازآغاز تاکنون یا حکومت مصر؛( تنها ازاین دو نام بردم که دارای ویژگی هایی که نام برده اید هستند، بی آن که «دینی» یا «ایدیأولوژیک» باشند.) این نظر را هم که بنا برآن؛ حکومت های دینی، نه صرفا به دلیل مذهبی بودن بلکه درکل، به دلیل داشتن خصلت ایدیأو لوژیک است که به سوی اقتدارگرایی واِعمال خشونت وتبعیض علیه دگراندیشان کشیده می شوند، بی اعتبار می کند.

2. اگر این نتیجه گیری درست باشد، می توان بین نظام های فکری، سیاسی اجتماعی ـ دینی یا غیردینی ـ که فاقد خصلت «ایدیأولوژیک اند و آنهایی که دارای این ویژگی می باشند، تمایز قایل شد و انتظار داشت که گروه اول برخلاف دسته دوم، منشاأ رفتاری دموکراتیک وبرابری طلبانه، همراه با تسامح ورواداری گردند. این نتیجه گیری مبتنی براین واقعیت است که همه نظام های فکری، اجتماعی واخلاقی دینی ماهیت وساختار و سمت گیری یکسانی ندارند و لزوماً مشمول تعریف و مصادیق «دینی» ویا«ایدیألوژیک» رایج ومتعارف دربین مردم نمی شوند.....

3. یک دلیل عمده که باعث شده است ادیان را نظام هایی جزمی و به تعبیر منفی آن، «ایدیأولوژیک» بخوانند، یکی خلط مفهوم «دین» با احکام و مقرررات «شریعت» وفقه، و دوم، عملکرد حکومت هایی است که تاریخاً خود را موظف به اجرای احکام شریعت و اداره امور جامعه در مطابقت با مقررات فقهی دانسته اند. درحالی که آنها دربهترین حالت مجری احکامی از شریعت بوده اند که درعصر تاأسیس وبنا به ضرورت ها ونیازها ومقتضات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی وسیاسی و سرزمینی جامعه ی آن روزی برای باز تنظیم روابط ومناسبات بین افراد و گروهها وجوامع واقوام، به گونه ای که با اصول وارزش پایه آیین جدید سازگاری پیدا کنند، از سوی بنیانکذاران وضع وبه اجرا گذاشته شدند. انبیایی هم بوده اند که بلافاصله بعداز تعلیم آموزه های دینی و دپیش ازآن که فرصتی برای تنظیم و تحقق نظمی منطبق با آنهابه دست آورند، ـ همانند عیسای مسیح ـ مصلوب و از دنیا رفتند ویا مانند نوح، به دلیل انسداد کامل فکری سیاسی وشدت خشونت وسرکوب قدرت های مسلط و عدم استقبال اکثریت مردم، چه به خاطر ترس از مجازات وانتقام نظام جبار وچه به علت ابتلاء به جمود فکری ـ ومواجه با حوادث و درگیری های سخت و در نتیجه عدم اقبال عمومی از آیین جدید، مجبور به ترک صحنه گشتند....


متن کامل :

https://bit.ly/3pPtinl

https://t.me/DaghdagheIran

کانال نویسنده
https://t.me/habibollahPeyman
120 views08:53
باز کردن / نظر دهید