Get Mystery Box with random crypto!

چهار خطی

لوگوی کانال تلگرام xatt4 — چهار خطی چ
لوگوی کانال تلگرام xatt4 — چهار خطی
آدرس کانال: @xatt4
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 3.24K
توضیحات از کانال

رباعی فارسی، به روایت: سید علی میرافضلی

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 2

2022-07-28 19:06:23
مهستی

گر شد گهری ز لعل نوشینت کم
یک ذرّه نشد ز حُسن و تمکینت کم
صد ماه ز اطراف رخت می‌تابد
گو باش ستاره‌ای ز پروینت کم
‏..
منبع: دستنویس شمارۀ ۱۳۲۰۹۵ کتابخانۀ الأزهریۀ مصر، سال ۷۰۸ ق، برگ ۸ پ
‏..
بخش عمدۀ این دستنویس به کتاب هدایۀ الحکمة اثیرالدین ابهری (د. ۶۶۳ ق) اختصاص دارد و کاتب و صاحب آن، زکریّا بن علی بن احمد الخلخالی است. رباعی منسوب به مهستی، به خط این شخص نیست؛ بلکه آن را فردی نوشته که در بعضی مواضع نسخه یادداشت‌ها و هوامش او دیده می‌شود و گمان می‌رود که مربوط به اواخر قرن هشتم یا اوایل قرن نهم هجری باشد.
‏..
رباعی در هیچ کدام از چاپ‌های دیوان مهستی گنجوی نیست و ما آن را در دیوان پوربهاء جامی یافتیم (جُنگ رباعی، ۴۵۷؛ ایضاً رک. هفت اقلیم؛ ۲: ۶۹۶؛ عرفات العاشقین، ۲: ۷۰۸) و به احتمال بسیار از اوست نه مهستی گنجوی. رباعی در مجمع البحور اشکذری به اسم «مولانا عمادالدین کاشی» است (برگ ۳۷ پ).
‏..
از دوست فاضلم احسان آسایش بابت معرفی این منبع سپاسگزارم.
‏..

"چهار خطی"
رباعی فارسی، به روایت سید علی میرافضلی
https://telegram.me/Xatt4
587 viewsedited  16:06
باز کردن / نظر دهید
2022-07-28 08:17:27
لمولانا سعیدالدین الطبیب

با ما نفسی محرم اسرار نیی
آری به هوای دل گرفتار نیی
سوز دل و آب دیده و زاری را
این بار یقین شد که خریدار نیی
‏..
منبع: دستنویس شمارۀ ۹۷۳۳۸ کتابخانۀ الأزهریۀ مصر، ۶۹۶ ق، برگ نخست
‏..
اصل کتاب، المفصّل فی صنعة الإعراب جارالله زمخشری است که کاتبی از اهالی سمرقند به نام «علی بن محمد بن علی السمرقندی الرصّاص ابوه» آن را در سال ۶۹۶ ق برای «الامام الاجل الفاضل الکامل علی بن محمد بن محمد لقبه جلال‌الدین الدرهمی الصیرفی» کتابت کرده و در ۷۲۸ ق فردی فاضل به نام محمود بن محمد الخوارزمی در مدرسۀ قتلغ تموریۀ شهر خوارزم آن را با نسخه‌ای دیگر مقابله کرده است. وی با محمود بن محمد چغمینی خوارزمی (د. ۷۴۵ ق) منجّم و ریاضی‌دان نامور قرن هشتم، همنام و همعصر است.
‏..
در مورد گویندۀ رباعی به نتیجه‌ای نرسیدم. وی باید از فضلای هم‌عصر کاتب در اواخر سدۀ هفتم و اوایل سدۀ هشتم هجری باشد.
‏..
"چهار خطی"
رباعی فارسی، به روایت سید علی میرافضلی
https://telegram.me/Xatt4
573 viewsedited  05:17
باز کردن / نظر دهید
2022-07-27 11:53:11 «آرایهٔ «حسنِ تعلیل» و توجیهِ معایبِ محبوب» (در «نزهة‌المجالس»)

در سنّت‌های دامنه‌دارِ شعرِ فارسی (البته با تفاوت‌های در ادوارِ گوناگون) محبوبِ آرمانی ازمنظرِ سیرت و صورت ویژگی‌های مشخصی دارد. ازجمله در ظاهر، بلندبالا، سپیداندام، درازگیسو، سیه‌چشم، کوچک‌دهان و باریک‌میان است. استثناء البته وجود دارد؛ چنان‌که در شعرِ برخی از شاعران چهرهٔ معشوق «سبز» توصیف شده و در شعرِ حافظ نیز به «گندمین»‌بودنِ «عارضِ» محبوب اشاره‌شده‌است.

گاه شاعران کاستیِ اندامِ محبوبی را که نقصی داشته یا از زیباشناسیِ آرمانی کم‌بهره بوده، با حسنِ تعلیل یا دلیل‌تراشیِ هنری به‌زیبایی توجیه‌‌کرده‌اند.
نزهة‌المجالس سفینه‌ای است موضوعی و مشتمل بر بیش‌از چهارهزار رباعی از ۳۰۰ شاعرِ گوناگونِ سده‌های چهارم تا هفتم. این اثر در هفده باب و هر بابِ آن نیز در چندین «نمط» تدوین شده‌است. بابِ یازدهم، که مفصّل‌ترین بخشِ کتاب نیز است، به «اوصاف و افعال» و انواعِ تشبیهات و حالات و صفاتِ معشوق اختصاص یافته‌است. عنوانِ نمطِ بیست‌و‌هفتمِ این جُنگ، «در عیب‌ها که از ایشان گیرند»، است. در این بخش، به کاستی‌هایی هم‌چون «زلفِ بریده»، «کوتاهیِ زلف»، «دهانِ فراخ»، «احولی»، «کوری»، «کژ‌دندانی»، «زردیِ دندان»، «سرخ‌مویی»، «کژیِ گردن»، «بالای دراز»، «کوتاهیِ بالا»، لاغری»*، «سبزارنگی» و «ازرق‌چشمی» اشاره‌شده‌است. شاید زیباترینِ این حسنِ تعلیل‌ها همان رباعیِ مشهورِ عنصری باشد دربارهٔ زلفِ بریدهٔ ایاز و پشیمانیِ محمودِ غزنوی از دادنِ چنان فرمانی. آن‌جاکه شاعر گوید: «که آراستنِ سرو ز پیراستن است!».

نمونه‌هایی از حُسنِ تعلیل‌های نزهة‌المجالس:

_ «دهانِ فراخ»:
تا گشت عتاب و جنگ با ماش فراخ
شد تنگِ شکر زان لبِ دُرپاش فراخ
گفتند: فراخ است دهانِ خوشِ او
آن روزیِ جانِ ما است، گو باش فراخ!

_ «در احولی»:
یک چشمِ تو گر تباه گشت ای دلبر
دل تنگ مکن، اندهِ بیهوده مخَور
بسیار دو نرگس بوَد ای جانِ پدر
بشکفته ازو یکی و نشکفته دگر!

_ «در کوریِ هردو چشم»:
گر نیست تو را دو نرگس ای طرفه نگار
از غم دلِ خود چون دلِ من تنگ مدار
داری تو چو باغِ نوبهاری رخسار
نرگس نبوَد به باغ هنگامِ بهار!

_ «در کژدندانی»:
دندانِ کژت راستیِ کارِ رهی است
شب را ز سرِ زلفِ تو جانا سیهی است
چون می‌گنجد در آن دهان چندین دُر؟!
بر همدگر افتاده، ز بی‌جایگهی است!

_ «در شکستِ دندان»:
گر لعلِ لبت زکات دادی پیوست
چشمِ بد را برو کجا بودی دست؟
تا لاجرمش زمانهٔ عشوه‌پرست
درّی که هزار گوهر ارزید شکست!

_ «در زردیِ دندان»:
در ره چو بداشتم به سوگندانش
از شرم چو لاله شد رخِ خندانش
بر چهرهٔ زردِ من لبش خوش خندید
عکسِ رخِ من بماند بر دندانش!

_ «سرخ‌مویی»:
زلفت که همیشه جان و دل می‌بَرَد او
هرگز به‌وفا سوی کسی ننگرد او
گویند مرا که: زلفِ او سرخ چرا است؟
چون سرخ نباشد که همه خون خورَد او؟

_ «در بالای دراز»:
شد قامتِ آن دلبرِ قمّاش دراز
واندر حقِ او زبانِ اوباش دراز
گویند مرا که: گشت بالاش دراز
او عمرِ عزیزِ ماست، گو باش دراز!

_ «در کوتاهیِ بالا»:
تا در دلِ من مهرِ تو داخواه بوَد
از حالِ دلم زمانه آگاه بوَد
تو عمرِ منی چه عیب اگر کوتاهی
چاره چه بوَد چو عمر کوتاه بوَد؟

_ «در معشوقِ لاغر»:
ماه ارچه هلال، عالم‌آرای بوَد
سرو ارچه نزار نزهت‌افزای بوَد
معشوقه نحیف است، چنین می‌باید
تا در دلِ تنگِ هرکسش جای بوَد!

_ «در معشوقِ سبزارنگ»:
بستد دلِ من به عشق سبزی، شاید
زین در دلِ من کراهتی می‌ناید
سبزارنگ است یار و چونان باید
کز دیدنِ سبزه نورِ چشم افزاید!

_ «در معشوقِ ازرق‌چشم»:
چشمِ تو ز فیروزه گرفته‌است جمال
فیروزه به از شَبَه بوَد درهمه‌حال
فیروزه بلی خجسته دارند به‌فال!
(به‌تصحیح و تحقیقِ استاد محمد‌امینِ ریاحی، انتشاراتِ علمی، چ دوم، ۱۳۵۷، صص ۴۶۰_۴۵۷).


* مراد «نزاری» و «نحیفی» است، نه «باریک‌اندامی» که ‌می‌دانیم حسنِ محبوب بوده‌است.

@azgozashtevaaknoon
584 views08:53
باز کردن / نظر دهید
2022-07-26 18:53:22
رباعی
خیام چو خیمه‌هاء حکمت می‌دوخت
در بوتۀ غم فتاد ناگاه بسوخت
مقراض اجل طناب عمرش ببرید
دلّال فنا به رایگانش بفروخت

کتبه العبد الضعیف الراجی پیر حسین بن احمد المعروف بصادق، عفی الله عنهما، جرت فی ثالث عشرین الصفر، ختم الله بالخیر و الظفر، سنه احد و خمسین و سـ[بعمائه]
‏..
متن بالا، در صفحۀ آخر دستنویس شمارۀ ۱۳۴۳ کتابخانۀ منغنیسا در ترکیه کتابت شده است. اصل دستنویس، تذکرة الاولیاء عطار است و محمد بن ایبک آن را در اوایل رجب ۶۹۶ ق کتابت کرده است. در بالای همین برگ، یادداشتی به تاریخ پانزدهم جمادی الآخر ۷۹۰ ق دیده می‌شود. آنکه رباعی را در پایین ورق نوشته (پیر حسین)، به تعبیر دوست فاضلم جناب شیخ الحکمایی، مشق دیوانی می‌کرده و تاریخ نوشتۀ او به احتمال قریب به یقین، سدۀ هشتم بوده است.
‏..
رباعی در بعضی منابع متأخر به حکیم عمر خیّام منسوب است (طربخانه، ۱۱۱). اما همچنان‌که از فحوای شعر بر می‌آید و دیگران هم گفته‌اند (همانجا، پانویس ۴)، رباعی در مورد خیّام است نه سرودۀ او.
‏..
از جناب شیخ الحکمایی بابت کمک به قرائت رقم کاتب سپاسگزارم.

"چهار خطی"
رباعی فارسی، به روایت سید علی میرافضلی
https://telegram.me/Xatt4
729 viewsedited  15:53
باز کردن / نظر دهید
2022-07-21 08:05:19

«بررسی رباعیات عصمت بخارایی»، سیدعلی میرافضلی؛ آینۀ پژوهش، سال ۳۳، شمارۀ دوم (پیاپی ۱۹۴)، خرداد و تیر ۱۴۰۱، ۱۹۹-۲۱۴
‏..
در این مقاله، دو نکته بررسی شده است. نخست، رباعیات الحاقی که در دو نسخه خطی و دیوان چاپی عصمت بخارایی وارد شده و از آنِ کمال اسماعیل اصفهانی، انوری، اوحدی مراغه‌ای و دیگران است. دوم، ذکر ۱۶ رباعیِ از قلم افتاده عصمت بخارایی بر مبنای چند دستنویس کهن دیوان اوست.
‏..

"چهار خطی"
رباعی فارسی، به روایت سید علی میرافضلی
https://telegram.me/Xatt4
868 viewsedited  05:05
باز کردن / نظر دهید
2022-07-19 15:33:21 محوی همدانی و مفاخره در رباعی

مفاخره‌ی ادبی از صنایع بدیع است و به اشعاری اطلاق می‌شود که شاعر در آن از مراتب شاعری خویش و احیانا سایر فضیلت‌های خود سخن به میان می‌آورد و خود را یگانه در نوع سخن یا یگانه عصر می‌خواند. تقریبا در دیوان اکثر شعرای فارسی چنین مفاخره‌هایی را می‌توان یافت.

مغیث‌الدین محوی همدانی از شاعران سده‌ی دهم هجری قمری از رباعی‌سرایان خوش‌قریحه و طناز عصر است که گویا تنها در قالب رباعی شعر سروده و طنازی خیال او در جای‌جا دیوان رباعیات تقریبا شاخص او مجال بروز یافته است. بخصوص در مصراع اخر رباعیات او گونه‌یی طنازی شیرین جلب توجه می‌کند. مانند:
- نوحی خواهم که کشتی‌اش غرق شود
- بسیار مخور که زهر مارت نشود
- آب و نمکی به هم برآمیخته‌ام

صاحب تذکره خیرالبیان او را ثانی ملاسحابی رباعی‌سرای بزرگ عصر صفوی دانسته‌است.
برای آشنایی بیشتر با رباعیات محوی می‌توان به کانال وزین چهارخطی استاد سیدعلی میرافضلی مراجعه کرد.

باری، محوی مفاخرات ادبی خود را در قالب رباعی سروده و تا جایی پیش‌رفته که سبک رباعی خود را ابداعی و اختراع خود دانسته است. نمونه‌هایی از مفاخرات او خواندنی است:

شهنامه‌ی عاشقی رباعی من است
خورشیدم و این قطعه شعاعی من است
هرچند که گفته‌اند ازین پیش اما
دانند همه که اختراعی من است

هرچند که حرفم ز فلک بیرون است
هرچند ز شعرم دل گردون خون است
هان ساحرم امروز درین فن، ساحر
پیش که بخوانم؟ به که گویم چون است؟

در هر حرفم هزار گنج است دفین
گو‌ پادشه از من به شکنج آر جبین
محوی چه‌کنم اگر نگویم از خود
امروز که شاعری همین است همین

* نقل رباعیات از دیوان محوی مصحح مرتضی چرمگین. انجمن آثار و مفخر فرهنگی

#محمدعلی_شیوا
┏━━━ ━━━┓
@zabour_heyrat
┗━━━ ━━━┛
https://t.me/zabour_heyrat/835
916 views12:33
باز کردن / نظر دهید
2022-07-13 10:08:48

«مجادلۀ ادبی بهاءالدین خجندی و سعید هروی»، سیدعلی میرافضلی؛ آینۀ پژوهش، سال ۳۲، شمارۀ اول (پیاپی ۱۹۳)، فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۱، ۱۳۱-۱۴۸
‏..
مجادله‌های ادبی در قالب شعر، سابقه‌ای طولانی در ادب فارسی دارد. از معروف‌ترین آن‌ها، قصیده‌ای است که عنصری بلخی در نقد قصیدۀ غضایری رازی در همان وزن و قافیۀ قصیدۀ او گفته و عیوب شعرش را برشمرده و غضایری نیز در قصیده‌ای دیگر، به تعریض‌های او پاسخ داده است. پنج قطعه‌ای که دراین مقاله از نظرتان می‌گذرد، مکاتبات منظومی است که در دهۀ اول قرن هشتم هجری بین بهاءالدین خجندی و سعید هروی رد و بدل شده است؛ سه قطعه از آنِ بهاءالدین خجندی و دو قطعه سرودۀ سعید هروی است. آغاز این مکاتبه دوستانه بوده است، اما بهاء خجندی از پاسخ سعید هروی می‌آشوبد و آن را طعنه‌ای به خود تلقی می‌کند و کار دو شاعر به هجو یکدیگر می‌کشد. در قطعات چهارم و پنجم، نام محمد حنفیّه به میان آمده است و هر دو شاعر او را مدح گفته‌اند. وی، امیر ارتنا از امرای نزدیک سلطان محمد خدابنده بوده است.
‏..

"چهار خطی"
رباعی فارسی، به روایت سید علی میرافضلی
https://telegram.me/Xatt4
1.1K viewsedited  07:08
باز کردن / نظر دهید
2022-07-08 12:04:15 چهار رباعی کهن

در پایان دستنویس کتاب حصر المسایل و قصر الدلایل متعلّق به کتابخانۀ فیض الله افندی ترکیه (شمارۀ ۷۲۰) چهار رباعی کهن بی نام گوینده نقل شده است. حصر المسائل، شرح منظومۀ خلافیات عمر بن محمد نسفی (د. ۵۳۷ ق) است که گویا خودِ مؤلف بعد از سرودن منظومه (در ۵۰۴ ق) آن را به تحریر در آورده است. در مورد نسفی و آثار او، رک. «شرح فارسی منظومۀ خلافیات نسفی»، علی صفری آق قلعه، آینۀ میراث، شمارۀ ۵۹، ۹-۳۴.

اصل کتاب در ربیع الاول سال ۶۱۷ ق کتابت شده و رباعیات مورد نظر ما به قلم نسخ درشت و با مرکّب رنگی، زیر رقم کاتب و صفحۀ بعد از آن، به خطی متفاوت از خط کاتب اصلی، و گویا در همان اوان، قلمی شده است. متن اشعار به دلیل کیفیت مرکّب، به مرور زمان کمرنگ و در بعضی مواضع محو شده است. برخی کلمات نیز در برش لبه‌های اوراق، از بین رفته است.

۱) بیت.
از نالۀ من نالۀ کر... خجلست
و از گریۀ من روی زمین پر [ز گلست]
رَحمت نکنی زآنک دلم ... لست
آه از دل سنگین تو یارب [چه دلست]
(برگ ۲۸۳ ر)

۲) بیت
دل بتو داذن ز خرذ سخت خطاست
زیرا کی تو فارغی ازین غم کی مراست
در شهر چنین عاشق و معشوق کراست
این غم کی مراست وَآن فراغت کی تراست

۳) بیت
بلبل چو بکار خویشتن در مانذ
بنشینذ و گل را بر خوذ بنشانذ
[صذ قصه ز حال خویش] بر گل خوانذ
[پندارذ گل] زبان مرغان دانذ

۴) بیت
با گل گفتم اگر بفرمان باشی
در غنچه همان به کی بزندان باشی
امروز مخنذ بیک دهن ... ... ..
فردا بهزار دیذه گریان [باشی]
(برگ ۲۸۳ پ)

توضیح.
از این چهار رباعی، رباعی اول و دوم را در منبع دیگری نیافتم. افزوده‌های رباعی نخست، به قرینۀ قافیه و معنا صورت گرفته و به هیچ وجه قطعی نیست. وزن مصراع نخست رباعی دوم میزان نیست و شاید در اصل چنین بوده: دل را به تو دادن. رباعی سوم، در نزهةالمجالس (ص ۱۷۱) به کمال اسماعیل منسوب است، اما در دیوان او نیست. در خلاصةالاشعار فی‌الرباعیات ابوالمجد تبریزی به اسم «ملک فخرالدین مبارکشاه» است (سفینۀ تبریز، ۶۱۲) و به احتمال بسیار از اوست. مصراع دوم و سوم رباعی را از این دو منبع تکمیل کردیم و احتمال آنکه ضبط متفاوتی هم داشته بوده، دور از احتمال نیست. رباعی چهارم در سفینۀ اشعار موسوم به انیس العارفین (اسعدافندی، ش ۳۴۳۲، برگ ۴۴۹ر) بی نام گوینده نقل شده و مصراع سوم در آنجا چنین است: «امروز به یک دهن نخندی به از آنک».
‏..
https://b2n.ir/q76829
‏..
"چهار خطی"
رباعی فارسی، به روایت سید علی میرافضلی
https://telegram.me/Xatt4
1.2K viewsedited  09:04
باز کردن / نظر دهید
2022-07-02 17:12:11
«معرفی دستنویس نویافتۀ دیوان فایض کرمانی»، سیدعلی میرافضلی، دو‌فصلنامۀ فرهنگ کرمان، سال هجدهم، شمارۀ ۴۰، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، ۱۱۷-۱۲۷
‏..
میرزا علی کرمانی متخلّص به «فایض» از شاعران اواخر قرن دهم و اوایل سدۀ یازدهم هجری است. شرح حال او در هیچ‌کدام از تذکره‌های آن عصر از قبیل: هفت اقلیم، عرفات العاشقین، خلاصة الاشعار و تذکرۀ نصرآبادی نیامده است. از اشعار او و اشارات منابع، دانسته می‌شود که در عهد پادشاهی جلال‌الدین اکبر (۹۶۳-۱۰۱۴ ق) به هند سفر کرده و از اقامت در آنجا ناخشنود بوده است. نظم تذکرة الشعراء دولتشاه سمرقندی را با او نسبت داده‌اند. ولی نسخه‌ای از آن سراغ نداریم. از دیوان فایض، پیش از این تنها یک نسخه شناخته می‌شد و وحید قنبری ننیز و شهرزاد شیدا بر مبنای همان نسخه، اقدام به تصحیح و چاپ اشعار او کرده‌اند. در مقالۀ حاضر،‌ نسخۀ نویافته‌ای از دیوان اشعار فایض کرمانی معرفی می‌گردد. این دستنویس، علاوه بر داشتن اشعار بیشتر، امکان تصحیح بهتر دیوان این شاعر کرمانی را فراهم می‌آورد.
‌‏..

"چهار خطی"
رباعی فارسی، به روایت سید علی میرافضلی
https://telegram.me/Xatt4
1.3K views14:12
باز کردن / نظر دهید
2022-07-01 09:43:23 قدَح مردان و سهم نامردان

در عشق تو از ملامتم ننگی نیست
با بی‌خبران در این سخن جنگی نیست
این شربت عاشقی همه مردان راست
نامردان را در این قدح رنگی نیست

ناشناس (مرصاد العباد، ۳۸۵؛ نزهة المجالس، ۲۰۹)
‏..

مصراع چهارم رباعی، مثل نیست، ولی حالتی مثل‌گونه دارد. یکی از معانی رنگ، سهم و بهره است (رک. لغت‌نامه، ۸: ۱۲۲۶۳). دکتر انوری، شاهد این معنی را به بیت دوم همین رباعی استناد جُسته است (فرهنگ بزرگ سخن، ۴: ۳۶۸۴). دهخدا، یکی از معانی رنگ را «رواج و رونق کار» آورده (لغت‌نامه، ۸: ۱۲۲۶۱) که با مفهوم رباعی فوق تا حدودی سازگار است. یکی دیگر از معانی رنگ، منفعت و فایده است (همانجا، ۱۲۲۶۳). بر اساس این معانی، می‌توان گفت که مفهوم مصراع چهارم به تقریب چنین است که: برای نامردان در این قدح سود و سهمی متصوّر نیست.
بنده موفق به شناسایی گویندۀ رباعی فوق نشدم. در هیچ یک از دو منبع کهن آن، نام گوینده قید نشده است. رباعی در دو نسخۀ جعلی کمبریج و چستربیتی و بعضی چاپ‌های رباعیات خیام آمده (رک. شراب رحمانی، سوامی گویندا تیرتا، ۱۸۲)، ولی با این اسنادِ متأخّر و مشکوک، نمی‌توان رباعی را به خیّام بست.
‏..

مصراع چهارم رباعی بالا را می‌توان در یکی از رباعیات منسوب به بابا افضل شناسایی کرد (دیوان حکیم افضل الدین کاشانی، ۲۰۵). ولی در آنجا تا حدودی شاهد تغییر واژگان هستیم:
در راه اگر به بی‌نوایی برسی
سر در قدمش نِهْ که به جایی برسی
بی‌دردان را از این قدح دردی نیست
با درد در آ، تا به دوایی برسی

در یک نسخۀ قدیمی‌تر رباعیات منسوب به بابا افضل، مصراع سوم رباعی چنین است: بی‌دردان را درین قدح رنگی نیست. گویا بعدها «درد» را جایگزین رنگ کرده‌اند که با دیگر کلمات بیت دوم تناسب بیشتری داشته باشد.
‏..

باز در یکی از دستنوشته‌های دیوان عصمت بخارایی (موزۀ بریتانیا، ۳۰۹ پ) رباعیی آمده که در دیوان چاپی او نیست و کاملاً متأثر از رباعی مرصاد العباد است:
از طعنۀ هیچ منکرم ننگی نیست
با هیچ کسم در این سخن جنگی نیست
گویند [که بیت‌های] رنگین گویم
نامردان را از این سخن رنگی نیست

مصراع سوم رباعی در دستنویس مذکور مخدوش و ناقص است و من آن را بر اساس شکل کلمات بازسازی کرده‌ام. ولی در اینکه اصل سخن شاعر همین بوده، یقین ندارم. عصمت بخارایی ، به تناسب مصراع سوم، به جای «قدح»از کلمۀ «سخن» استفاده کرده است.

‏●●
"چهار خطی"
https://telegram.me/Xatt4
1.3K viewsedited  06:43
باز کردن / نظر دهید