Get Mystery Box with random crypto!

سوتی های زنونه

لوگوی کانال تلگرام zaanone — سوتی های زنونه س
لوگوی کانال تلگرام zaanone — سوتی های زنونه
آدرس کانال: @zaanone
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 8
توضیحات از کانال

خاطرات و سوتی های جالب خودتونو (نامزدی، متاهلی، هر چیزه جالب) برامون بفرستین تا توی کانال بزنیم
@mehrbanQ
تعرفه تبلیغات👇👇
@zaannoon
🥰💄کانال #جالبب چالشششمون عضو بشین 👇👇
@zaanoone
کانال مشاوره درهم رو عضو بشیین 👇👇
@zaannonne

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 11

2023-05-13 21:06:38
سلام به همراهان همیشگی مهربانو
دوستای قدیمی یادشونه که ما قبل از کانال سوتی یک کانال بیماری های زنان داشتیم
که هنوزم هست
حالا این‌کانالو توی ایتا هم بردیم
فقط به خاطر اینکه خیلی از دوستانمون نمیتونن راحت وصل بشن

توی این‌کانال درباره مشکلات و بیماریهای زنونه صحبت میکنیم
اگر ایتا دارید حتما این کانال مارو داشته باشید
روی لینک زیر کلیک کنید و عضو کانال بشید
eitaa.com/dr_zaanan
eitaa.com/dr_zaanan
دوست دار شما
مهربانو
518 views18:06
باز کردن / نظر دهید
2023-05-13 18:32:42 سلام بر مهربانوی مهربون ودوستای خوشگل کانال
دیدم در مورد افتادن گفتین گفتم منم سوتیمو براتون تعریف کنم
من همیشه کفش های اسپرت میپوشم ولی نمیدونم چطور شد که برای اولین بار تو عمرم یه کفش تابستونی با پاشنه متوسط گرفتم اینو داشته باشین.
من دکتر وقت گرفته بودم وهمون کفش خوشگلامو پوشیدم و رفتم مطب وقتی ویزت شدم خواستم برم داروهارو بگیرم(مطب دکتر طبقه اول بود)
چو داخل شلوغ بود بیرون دم در مطب چنتا آقا وایستاده بودن
مثلا اومدم با اون کفشای خوشگلم پز بدم
چشمتون روز بد نبینه پامو که گذاشتم پله اول
با کله مثل اینکه سجده رفته باشی اون چنتا پله ی بعدی رو افتادم پایین
نگو حواسم به کفش نبوده که پاشنه بلنده پاشنه رو گذاشتم لبه پله گیر کرده
خلاصه مث جت پاشدم فرار کردم هیچ به روی خودمم نیاوردم
رفتم سر کوچه از روم خاک هارو تکوندم داروهارو گرفتم ویه ماسک هم گرفتم زدم تا میبرم داروهارو نشون بدم شناخته نشم
دیگه از اون به بعد من اون کفشو نپوشیدم
یکی نیست بگه بابا همون کفش تخت بخر تو رو چه به کفش پاشنه دار


#سوتی_های_زنونه

https://t.me/+Tm34_2A5zKEwhz3V


برای حمایت از ما سوتی هارو برای دوستانتون بفرستید
1.2K views15:32
باز کردن / نظر دهید
2023-05-13 18:32:20
اگر به فکر فرزند ۹ تا ۱۷ ساله‌ت هستی، می‌تونی با فرستادنش به کلاس تابستونی آموزش برنامه نویسی؛

هم وقت فراغتشو پر کنی
هم آیندشو تضمین کنی
هم مطمئن شی همیشه براش کار هست

اگه تو جلسه اول رایگان شرکت کنی متوجه میشی که آکادمی یاسان چه روش‌های جدید و کارآمدی برای آموزش برنامه نویسی بکار می‌بره.

همین الان از طریق لینک زیر یک #جلسه_رایگان رو ثبت نام کن و…
از تخفیفات ویژه بهره مند شوید

https://b2n.ir/p16659
1.6K views15:32
باز کردن / نظر دهید
2023-05-13 18:32:14 سلام خوبید داشتم خونه تمیز میکردم یاد ی خاطره تلخ افتادم رو دلم میموند اگه براتون نگ
پارسال خیلی کم پول بودیم شوهرم کارش از دست داده بود و مسلما پدر ومادرش که هیچوقت حامی نبودن .. پدر منم ورشکست شده بود بخاطر اعتماد کردن و سادگی ش منم تصمیم گرفتم ی تایمی برم سرکار ی لباس فروشی نزدیکی خونمون بود که عصر تا شب تایمر بود حدودا ۵/۵ ساعت حقوقش هم ۱ میلیون در ماه شاید خنده دار باشه ولی من قبول کردم چون محیط زنونه بود ... این صاحبکار من ی خانم قرتی بود که همه جاش عمله وضع خودش و شوهرش هم توپ بود فقط جنس می‌آورد مابقیش عهده ی خانم دیگه بود که همه کار اون بود فروش آنلاین و حضوری .. خب مسلما وضع صاحبکار رو به بالا خوب بود.. ی سری رفت ترکیه برگشت و چون اون خانم سوغات خریده بود و من خالی از هدیه نمونم شامپو هتل خودشو شوهرش بعنوان هدیه برام آورده بود و من پر بغض بودمم ولی با لبخند تشکر کردم ی سری هم مامانم سر زده اومده بود مغازه واقعا نفهمیدم فازش چی بود گفت رفتم کتاب بخرم این صاحبکار هم بود فهمید که مادرم شاغله اینا و.. خواست تحقیرم کنه.. سوئیچ ماشینش داد برام گعت برو ماشینم اونور خیابون برام بیار و قبول نکردم با اصرار زیاد از رو ناچاری مجبور شدم با ترس و لرز ماشین مدل بالاش بیارم جلو مغازه ش ... خواستم بگم هم خودم هم همسرم تحصیل کرده ایم ولی شرایط روزگار ما رو تو این بحران برد ولی من قبل اینکه با این خانم آشنا شم همش تو پیجش ی فرد خوش برخورد و زیبا و و خوش کلام میدونستم ولی وقتی مشتریاش میرفتن و جنس نمیخزیدن بعد دهنی میکرد.. کلا فرق داشت .. نتیجه اخلاقی لطفا وقتی به جایی می‌رسید خودتون چس کنید و زیر دستاتون هم آدم هستن شاید پولی که برا شما پول ی وعده غذا برا اونا ی گره از قسط و خرج بچه شون تامام
#فاطی زمستونی
#سوتی_های_زنونه

https://t.me/+Tm34_2A5zKEwhz3V


برای حمایت از ما سوتی هارو برای دوستانتون بفرستید
942 views15:32
باز کردن / نظر دهید
2023-05-13 18:31:43
‌به صدای کدام خواننده علاقه داری؟

گلپـــــــــا  JOIN
ایــــــرج  JOIN
شـــجریان JOIN
هـایـــده  JOIN
مهـســـتی  JOIN
حـمیــــرا  JOIN
داریــــوش  JOIN
مـعـیـــن JOIN

در این کانال عضو شو
و
اسم دیگر خوانندگان رو اینجا سرچ کن

https://t.me/joinchat/AAAAADwA8AYEpT1QFfd2QA
1.3K views15:31
باز کردن / نظر دهید
2023-05-13 18:31:37 سلام به همگی.خانومی که فرمودن خانواده همسرشون بدون دعوت و بد موقع میان خونشون..خانواده شوهرم منم بارها این بلارو سر من اوردن.تازه ازدواج کرده بودیم و منم با هزار ذوق و شوق غذای دونفره درست میکردم و خیلی با سلیقه تزئینشون میکردم و منتظر میموندم تا شوهرم از سرکار بیاد.بعد شوهره کم عقل من چون خیالش راحت بود که مادر من یخچالو به اندازه چند ماه برامون پر کرده بود،هرروز بعد کارش میرفت خونه پدرش و اونارم باخودش میورد خونه.حتی یه شب واسشون مهمون اومده بود اونام۴ نفر بودن با خودشون ۹نفر موقع شام اومدن.منم کم سن و نادون بودم همش حرص میخوردمو دوباره دست بکار میشدم و غذا درست میکردم.جوری شده بود که هرموقع مادرش حوصله مهمون یا آشپزی کردن نداشت میوردشون خونه ما.تو کارها هم کمکم نمیکرد.چندماه همینجوری گذشت.دیگه واقعا از دستشون خسته شده بودم.یه شب که ماکارونی دونفره درست کرده بودم با یه ظرف کوچیک سالاد.دوباره پنج نفرشون وارد خونه شدن.منم شوهرمو بردم تو آشپزخونه گفتم ببین غذا کمه حوصله دوباره آشپزیم ندارم.بعدم رفتم نشستم پیش مهمونا.شوهرم خودش نشست سیب زمینی خلال کرد سرخ کرد اورد گذاشت جلوشون خوردن و رفتن.منم که از عصبانیت چیزی نخورده بودم آخرشب نون پنیر اوردم بخورم شوهرم گفت چرا شام نخوردی؟گفتم چی موند که بخورم؟بعداز اونشب دیگه شوهرم بدون مشورت من مهمونی نگرفت.اما بعد چندوقت جریان اون عید کذایی که واستون تعریف کردم پیش اومد.
یه داستان دیگه باهمین موضوع دارم اونم جالبه میگم براتون.دوستون دارم.

رز نارنجیم
#سوتی_های_زنونه

https://t.me/+Tm34_2A5zKEwhz3V


برای حمایت از ما سوتی هارو برای دوستانتون بفرستید
801 views15:31
باز کردن / نظر دهید
2023-05-13 18:29:44
سرویس پر سرعت فیلترشکن v2rayng

سرعت
بالا
ثابت بودن اتصال و قطع نشدن
وصلی بر روی همه اپراتورها
دارای
پشتیبانی 24 ساعته و ضمانت

قابلیت های ربات :
چک کردن حجم مصرفی چک کردن زمان باقی‌مانده تمدید اتوماتیک VPN خریداری شده انتخاب کشور سرور توسط شما

امکان دریافت تست رایگان

@DoveVpnBot @DoveVpnBot
@DoveVpnBot @DoveVpnBot
1.2K views15:29
باز کردن / نظر دهید
2023-05-13 18:29:38 سلام به همگی و مهربانوی عزیز تو ختم مادربزرگم خدا رحمتش کنه بگین آمین هنوز جنازه رو خاک نکرده بودن میخواستن بیارن جلو در تا خاله هام باهاش خداحافظی کنن شش تا خاله دارم با مادرم هفت تان بعد ببرن خاک سپاری بعد همه گریه و زاری شدید مام تو اوج ناراحتی مادرشوهر من و مادرشوهر خواهرکوچیکم ما سه تا خواهر یم اومدن خونه پدربزرگم پیش ما واسه دلداری بعد توی اون داد و بیداد جلوی ما سه تا خواهر نشستن واسه بحث خودشون یه دفعه مادرشوهر خواهرم داشت در مورد کاشت سیب زمینی هاشون حرف میزد چون شلوغ بود چند دفعه واسه مادرشورمن باید توضیح میداد بازم متوجه نمیشد میگفت خداروشکر امسال خیلی خوب بوده نسبت به سال قبل مادرشوهرم میگفت نگین توروخدا امسالو پارسال نداره سمیره(خواهر کوچیکم) کلا دختره خوبیه خیلی آرومو خانمه حیفش نیست افتاده دست شما بدشم میگین مادرشوهرخواهرمم عصبی گفت چی میگی خانم سمیره چیه میگم سیب زمینی سیب زمینی یه دفعه منو خواهرام همو نگاه کردیم پوکیدیم از خنده ماسکم نداشتیم اوج کرونا بود همه مارو نگاه میکردن خیلی زشت بود یعنی جنازرم آوردن نتونستیم یه قطره اشک بریزیم رفتیم پیاز زدیم به صورتمون یه کم اشک بیاد یاد سمیره وسیب زمینی میوفتادیم ماسکم زدیم ولی نگامون به هم میوفتاد باز غش میکردیم از خنده ولی بعدا واسه همه تعریف کردیم اونام پوکیدن واسه همین یه کم عذاب وجدانمون کم شد اونام اون لحظه ماجرارو میدیدن باز میخندیدن آخه خدایش مادربزرگمو خیلی دوست داشتیم دوردونه ی شوهر هستم
#سوتی_های_زنونه

https://t.me/+Tm34_2A5zKEwhz3V


برای حمایت از ما سوتی هارو برای دوستانتون بفرستید
806 views15:29
باز کردن / نظر دهید
2023-05-13 18:29:27
حرکت جالب فاطمه گودرزی باز هم مردم را متعجب كرد
کی فکرشو میکرد به این راحتی میشه چین و چروک پوست رو از بین برد
بعد از دیدن کلیپ رو لینک زیر بزنید
https://e.y3t.ir/jFvW
https://e.y3t.ir/jFvW
https://e.y3t.ir/jFvW
1.2K views15:29
باز کردن / نظر دهید
2023-05-13 18:29:20 سلام بر مهربانو جان عزیزواهالی سوتی خوبین عشقولیا عرضم بحضور منورتون...ما یه همسایه داریم چچندتا دختر افاده ای....داشت....اقا وسواسم هستن شدییییید...جوری که برایکیشون بچه بدنیا اومد تا زمانی که این بچه بخت برگشته حرف زد...جیش و‌پی پی این دست نزد...الان خودش بزرگ شد میرهwcخلاصه یعنی تااین حد وسواس...سختگیر...افاده ای....اقا یکیشون براش خواستگار اومد ...حالا ماهم طبق اخلاقیات این موجودات نادر....خواستیم امار بدیم...از ما پرسیدن دیدیمش پسره رو ....که من و‌دختر عموجان رفتیم رومنبر....که چیه این پسره...زشت...قدکوتاه...بعد شیرینی خورده یکی دیگه....فلان و‌بهمان....و ناگهان دختر عمو جان لطف کردن تیر خلاص زدن که صورت پسره انگار سگ جویده یعنی همع این حالات واقعا تصور کنین....چون صورتش نمیدونم چجوری بگم اما خرابه...رفته تو انگار...چاله چاله خیلی....( دیگه تو ذهنتون ‌تصویری بسازین مغزم گوزید ) خلاصه همسایمونم کل مدت فقط اینجوری بود اقا نگم که شب صدای جیغ ...دست.هورا میومد ودر کمال ناباوری باهاش ازدواج کرد.....مارو هم دعوت نکرد...هیچکدوم حالا قیافه ما دیدن داشت از بس چرت وپرت گفتیم.....باز من خوب بود‌..سوتی دختر عموم انفجار بود z.a
#سوتی_های_زنونه

https://t.me/+Tm34_2A5zKEwhz3V


برای حمایت از ما سوتی هارو برای دوستانتون بفرستید
787 views15:29
باز کردن / نظر دهید