Get Mystery Box with random crypto!

سوتی های زنونه 😅😉❤❤

لوگوی کانال تلگرام zaanone — سوتی های زنونه 😅😉❤❤ س
لوگوی کانال تلگرام zaanone — سوتی های زنونه 😅😉❤❤
آدرس کانال: @zaanone
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 46.94K
توضیحات از کانال

خاطرات و سوتی های جالب خودتونو (نامزدی، متاهلی، هر چیزه جالب) برامون بفرستین تا توی کانال بزنیم
@mehrbanQ
تعرفه تبلیغات👇👇
@zaannoon
🥰💄کانال #جالبب چالشششمون عضو بشین 👇👇
@zaanoone
کانال مشاوره درهم رو عضو بشیین 👇👇
@zaannonne

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 9

2023-05-17 20:25:53
با اطمینان میگم کمتر جایی میتونین این کارو پیدا کنین

سوغاتی کوردستان

فروش صنایع چوبی و دستی و ھمچنین محصولات دیکوراسیون محل کار و خانە و وسایل آشپزخانه و محصولات خوراکی کاملا طبیعی و ارگانیک!

سفارش و ارسالی بە تمام شھرھای کوردستان و ایران

پیج فروش
https://instagram.com/sewqaty_kurdistan              
3.4K views17:25
باز کردن / نظر دهید
2023-05-17 18:08:39 نمی دونم اسم احمد ذوقی رو شنیدین یا نه......تازه وویسش پخش شده بود... منم کاملشو نشنیده بودم فقط دابسمش شو از چندتا ادم مثبت دیده بودم... اونام قاعدتا قسمتهای داغونو حذف کرده بودن منم فک کردم کل کلش همین دو سه دیقه س . خونه مامانم اینا بودم میخواستم برم مهمونی خونه مادرشوهرم برا نهار ساعتای حدود 1 ... همینطوری ساعت 10 و 11 صبح بیکار بودم ... بابا و مامانم داشتن تی وی میدیدن منم تو گوشی. چشم ب اسم این نفله افتاد...   بهشون گفتم احمد ذوقی رو شنیدین گفتن نننهههه... گفتم نسرین(خواهر کوچیکم)هم واستون نذاشته ..؟!گفتن ن........ گفتم اع جالبه ببین طرفو ایسگا کردن... سرچ کردم دوقی تو لیست سرچ ها اومد ووبس کامل... منم همونو زدم.... این گوشی رو دادم دست بابام و خودم رفتم سراغ اشپزی ... عاقا چشتون روز بد نبینه دیدم بابام قرمز شده..... میگه لااله الله.... و گوشی رو قطع کرد رفت بیرون بعدش هم ب رفیق ش زنگ زد ک بیمه فلان رو اداره چیکار کرد.... مامانم از خنده نمیتونه از رو مبل بلند شه... میگه چرا قطع کردی!!!!تازه ب قاشق رسیده بود.... هیچی دیگه... رفتم با مامانم گوش دادم. وایی.. خدا ب سر دشمن نیاره....  اینقد خجالت کشیدم ک دیگه صبر نکردم ساعت یک اتو کشیده برم خونه مادر سوهر مث عروس خوب ساعت ده صبح بلند شدم رفتم گفتم زودتر اومدم کمک.... یعنی فحش بود ک نثار این ذوقی ... میکردم و دلم خنک نمیشد .. دیگه شب در کمال ارامش ساعتای ده یازده دوباره برگشتم خونه بابام اینا... ب روی خودمم نیاوردم


#سوتی_های_زنونه

https://t.me/+Tm34_2A5zKEwhz3V


برای حمایت از ما سوتی هارو برای دوستانتون بفرستید
2.7K views15:08
باز کردن / نظر دهید
2023-05-17 18:08:32 این صدا از بهشت اومده
چقدر آرامش داره صداش

من که بدجور قفلی زدم رو آهنگ حمید حسام
3.4K views15:08
باز کردن / نظر دهید
2023-05-17 18:08:18 سلامی دوباره خدمت اعضای محترم کانال .

عارضم خدمتتون که فصل چیدن انگور بود، ما هم همه خاله و دایی و کل خاندان رفتیم کمک پدر بزرگمون، در ضمن پدربزرگم یه خر باری داشتن
، یه پسر دایی دارم اون موقع پنج شیش سال داشت، بچه ی آرومی هم بود طفلی، ما همگی مشغول چیدن انگورها بودیم تو باغ این پسر دایی ما هم هی سوار خره می شد و اذیتش می کرد، تا اینکه صدای داد و فریاد پسر داییم بلند شد، اونم چه صدایی بدتر از خره عر می زد، ما هم رفتیم بدو بدو دیدیم خره گوش پسر داییم و گاز زده با همون گوشش از زمین بلندش کرده و ولش هم نمی کرد، داییم یه چوب بزرگ برداشت کوبید سره خره و پسر داییم و ول کرد و افتاد، حالا تو این بلبشو زن داییم هی خودزنی می کنه و عصبی به پدربزرگم می گفت این خونه یا جای منه یا جای این خره
پدر بزرگم هم سر دوراهی بزرگ قرار گرفت و زن داییم رو ترجیح داد و خره رو فروخت ،

البته زن داییم آدم ترش رو و بداخلاقیه، یعنی اینقدر بددهنه که هفت جد و آباد خونه پدر بزرگم رو می شوره می گذاره کنار، چندین بار هم داییم بهش پیشنهاد طلاق داده اما قبول نمی کنه، پدر بزرگم می گفت شانس یه بار در آدم در خونه ادم رو می زنه کاش اون روز می گفتم این خونه جای خره است اون طلاق می گرفت راحت می شدیم .


#سوتی_های_زنونه

https://t.me/+Tm34_2A5zKEwhz3V


برای حمایت از ما سوتی هارو برای دوستانتون بفرستید
2.3K views15:08
باز کردن / نظر دهید
2023-05-17 18:08:09
ارائه سرویس های اختصاصی VPN

سازگاری با تمامی اپراتور ها (ایرانسل ، همراه اول رایتل و Wi-fl)
@NextServer
@NextServer
دسترسی به اینستاگرام ، واتس آپ ، تلگرام ، یوتیوب ، توئیتر و . . .

قابل استفاده در تمامی دستگاه ها
3.0K views15:08
باز کردن / نظر دهید
2023-05-17 18:08:01 سلام باز من امدم
بچه ها یاد یه سوتی خوشگل افتادم گفتم شما هم بدونید من چقدر خانوم هستم
من وقتی شوهر کردم از شوهرم جدا زندگی میکردم اخه اون کارش شهرهای دیگه بود و مجبور بودیم ماهی یه بار یا 40 روز یه بار بیاد شهر خودمون و بعد یکی دو روز دوباره باید میرفت این طرز زندگی من حدود 6 سالی طول کشید . اوایل که میخاست بعد یکی دو روز بره خیلی ناراحت میشدم و دلتنگ و میخاستم سنگ تموم بزارم و خانوم بودنمو نشون بدم یعنی . یه بار که امد خونه سریع باید برمیگشت و لباسهای کثیفشو اورده بود تا من واسش بشورم و اتو کنم منم سریع لباسا رو توی ماشین لباسشویی ریختم و واسه اینکه دم رفتنش بود و وقت نداشت شروع کردم لباسها رو هلکوپتری تو هوا بچرخونم تا سریع هوا بخوره و نم لباس بره همین طور که تو هوا میچرخوندم گرفت به لوستر و لوستر شکست و پخش خونه شده بود شیشه خورده هاش بعد شوهرم گفت طوری نیست و با بوس کردن یکم خیط شدنم رو پوشوند و نزاشت زیاد خجالت بکشم بار بعدی که امد دوباره لباس کثیف اورده بود منم سریع سشتم و اینبار پهن کردم رو بخاری و بخاری رو بالا کشیدم که سریع خشک بشه روی بخاری پر لباس زیر و زیرپوش و... بود که اصلا یادم رفت و یهو دیدیم دود توی هواست که دویدم سمت بخاری دیدم ببببببله لباسهای بنده خدا رو شکل نان خشکه کردم همشون حالت بخاری رو گرفته بودند و قهوه ای برشته برشته اونبار دیگه بوسم نکرد و به روی خودش نیاورد که چقدر خانومم این گذشت تا ماه بعد که باز شوهر جان امدش موقع رفتن من خونه نبودم زنگ زد که دارم میرم منم گفتم صبر کن تا بیام که اونم حالت التماس گفت نه خانومم خواهشا نیا بزار یه بار مثل ادم برم منم نرفتم تا خانوم بودنمو اثبات کنم بمنچه خودش نخاست .
امیدوارم خوشتون بیاد نوش هستم از اصفهان .
راستی اتی جوجو گلم ممنونم که ازم حمایت کردی بارور کن اینبار به عشق خودت سوتیهامو فرستادم و ممنونم گلم.
نوش عاشقتونم .

#سوتی_های_زنونه

https://t.me/+Tm34_2A5zKEwhz3V


برای حمایت از ما سوتی هارو برای دوستانتون بفرستید
2.0K views15:08
باز کردن / نظر دهید
2023-05-17 18:07:59
چند کیلو #اضافه_وزن داری؟
توی 90 روز اندام جدیدت رو بساز

فرق نمیکنه چقدر اضافه وزن داریم مهم اینکه چطوری وزن کم میکنیم!

توی کانال پایین فرمول 10 کیلو کاهش وزن ماهانه رو
#رایگان گذاشتن تا آخر شب ببین!

با این فرمول یاد میگیری:
بدون گرسنگی
بدون بازگشت وزن
و سریع وزن کم کنی

همین حالا عضو کانال شو فرمول رو یاد بگیر و
#مشاوره_رایگان دریافت کن
https://t.me/+3hAeD5P79CA5NzVk
https://t.me/+3hAeD5P79CA5NzVk
2.8K views15:07
باز کردن / نظر دهید
2023-05-17 18:07:59 سلام مهربانو جون وقت شما و بقیه اعضای کانال بخیر
بابام واسه یه کارخونه مواد اولیه میفرستاد، و مدیر اون کارخونه همیشه با بابام در ارتباط کاری بود، یه روز صبح زود زنگ میزنه به گوشی بابام که بابام طبقه بالا خواب بود و گوشیش سایلنت...این آقا زنگ زد خونمون(قبلا هم با این آقا تلفنی صحبت کرده بودم، خیلی خوش صدا بود ، ۲۲ سالم بود اون اقا ۴۳ اینا،همیشه هم به من میگفت خانم کوچولو ) خلاصه گوشی خونه زنگ میخورد هیشکی هم از اتاقش بیرون نمی اومد که جواب بده،من رفتم جواب دادم تا صدای اون آقارو شنیدم شروع کردم با ناز حرف زدن و کشدار کردن حرفام
از خانم‌کوچولو گفتنش جو گیر شده بودم


یهو یه چیزی پرت شد تو صورتم دیدم همه از اتاق هاشون اومدن بیرون و به سمتم بالشت و همه چی پرتاب میکردن که خجالت بکش لوس جلف بی حیااا.... چرا لوس حرف میزنی تازه داداشم میگفت بزار بابا بیدار بشه بهش میگم، منم سریع قط کردم و دیگه درس عبرت شد با مردای غریبه لوس حرف نزنم
وفا دختر کورد


#سوتی_های_زنونه

https://t.me/+Tm34_2A5zKEwhz3V


برای حمایت از ما سوتی هارو برای دوستانتون بفرستید
1.9K views15:07
باز کردن / نظر دهید
2023-05-17 18:07:35
ویلاباغ 580 متری (شمال) #پول_لازم_به_دلیل_مهاجرت
1 میلیارد کلید تحویل
#اقامت_رایگان #معاوضه_با_خودرو
با شرایط اقساط بلند مدت
(( شهرک تهرانیها ))
خانم جوان
09391974141
09197601127
مشاهده ویلاها در کانال
https://t.me/joinchat/QC2RNagx8SHOd9Z8
2.8K views15:07
باز کردن / نظر دهید
2023-05-17 18:07:18 سلام و صد سلام مهربانوی عزیزتر از جان و بچه های گل کانال بلای کرونا ازتون دور باشه الهی آمین
من کلا کارای خطرناک زیاد انجام دادم تو زندگیم مثل پسرها، دوم دبیرستان بودم از مدرسه اومدم خونه هرچی زنگ خونه رو زدم کسی نبود، منم همش فکرکردم چیکار کنم دیگه گفتم برم رو در بپرم تو حیاط و برم تو خونه( گوشی هم نداشتم،گفتم برم تو خونه با تلفن خونه زنگ بزنم ببینم مامانم کجا رفته)، خلاصه به راحتی طی ۲حرکت رفتم رو در ولی وقتی بالای در رفتم دیدم چقد ارتفاع یهو سرم گیج رفت میخواستم بیفتم که چهارچنگولی مثل گربه خودمو چسبوندم به در و اشکم دراومده بود یهو پسر همسایه که ۳۰ سالش بود( ۲سال بعد اومد خواستگاری) گفت خانم فلانی چیزی شده منم اصلا نمیشد برگردم فقط گفتم نه ممنون خودم درو باز میکنم، اونم رفت، با بدبختی خودمو به ستون یه طرف در رسوندم و مثل گربه اونجا نشستم تا یکی نجاتم بده چون بالارفتن راحت بود ولی میترسیدم پایین برم از اونطرف، خلاصه یکساعتی تو اون ارتفاع نشسته بودم هرکی رد میشد فکر میکرد خل و چلم، پسر همسایه هم هی اومد رفت آخرش خواهرشو فرستاد بیاد پیش من، اونم اومد گفت اونجا چیکار میکنی و منم براش گفتم خلاصه با کلی خنده رفت به داداشش گفت و یه نردبون چوبی اوردن و منو نجات دادن و خودش درو باز کرد و من دیگه هیچوقت همچین کاری نکردم.
وفا دختر کورد


#سوتی_های_زنونه

https://t.me/+Tm34_2A5zKEwhz3V


برای حمایت از ما سوتی هارو برای دوستانتون بفرستید
1.9K views15:07
باز کردن / نظر دهید