Get Mystery Box with random crypto!

#زهرا_ولی_بهاروند #هم_قبیله #پارت۸۲ ‌ ‌نفس عمیقی کشید از عطر پ | کانال زهرا ولی‌بهاروند 🌊

#زهرا_ولی_بهاروند
#هم_قبیله
#پارت۸۲

‌نفس عمیقی کشید از عطر پلو و دارچین و باران... ریه‌هایش پر از خنکی بی‌حدی شد و قاشقی از برنج به دهان برد.

طعم محشری داشت. حتی می‌توانست بگوید دست‌پخت خورشید به اندازه‌ی آنا خوب است.

- خیلی خوشمزه شده، دست‌تون درد نکنه.

خورشید، لبخندی در جوابش زد و گفت:
- برای مادرت اینا هم کنار می‌ذارم آسمان‌جان. حتماً رفتنی با خودت ببر.

با قدردانی از خورشید تشکر کرد.
مهمان‌ها هر کدام به طرفی از ایوان رفته بودند و مشغول خوردن عدس‌پلو بودند.

‌خورشید و خوشه که ظرف‌های یک‌بار مصرف را پر کردند،
دیگ خالی را گوشه‌ای گذاشتند و به ظرف‌هایی که روی هم بودند نگاهی انداختند.

خورشید، به در بسته‌ی خانه اشاره کرد و گفت:
- برو به میراث بگو بیاد. تا سرد نشده ببرید و پخش کنید.