Get Mystery Box with random crypto!

رضا داوري اردكاني

لوگوی کانال تلگرام rezadavariardakani — رضا داوري اردكاني ر
لوگوی کانال تلگرام rezadavariardakani — رضا داوري اردكاني
آدرس کانال: @rezadavariardakani
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1.28K
توضیحات از کانال

رئیس فرهنگستان علوم

Ratings & Reviews

1.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 2

2019-06-11 06:04:12 سروش یا داوری؟ بخش دوم

واقعیت این است که روشنفکران ایرانی با برجسته کردن تجددستیزی، تقدیر عجیبی را برای تاریخ اندیشه ایران رقم زدند. از مورد نراقی گرفته که تمدن غرب را ذاتاً ستمگر می‌دانست تا مورد شایگان که بر آن بود سیر تفکر غربی در جهت بطلان تدریجی جمله معتقداتی بوده است که میراث معنوی تمدن‌های آسیایی را تشکیل می‌دهد همه از همین سنخ است. به این دو می‌توان و باید شریعتی را نیز افزود که علاوه بر عدم پذیرش اندیشه تجدد، نتایج نظری و علملی آن را نیز نمی‌پذیرد و معتقد است که اگر به حقوق بشر قائل باشیم... به رکود و حتی قهقرا و انحراف می‌افتیم.

رضا داوری اردکانی در حالی از سوی روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب به دارا بودن مقام ایدئولوگ انقلاب اسلامی متهم می‌شود، که خودش نخستین منتقد ایدئولوژی و نقشی است که ایدئولوگ بر دوش دارد. داوری در یک سخنرانی می‌گوید: «شریعتی جوانان را به دین و نفوذ و قدرت آن متوجه کرد و بسیاری از جوانان، آینده را در تحقق طرح‌های او دیدند. اما ایدئولوژی برخلاف فلسفه این عیب را دارد که ایدئولوگ‌ها به جای پیروان فکر می‌کنند و اینها دیگر نیازی نمی‌بینند که فکر کنند و حتی دیگران را هم از فکر کردن منع می‌کنند.» اگر روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب این فقرات داوری اردکانی را دیده بود، با احتیاط بیشتری در مورد فیلسوفی سخن می‌گفت که شصت سال از عمر خود را وقف تفکر به وضع ایران و ایستادگی در برابر تجددستیزان و وطن‌فروشان کرده است.

باید بی‌باکانه گفت که سرفصل فهرست تجددستیزان متعلق به جلال آل‌احمد است که صاحب بیشترین سهم در تزریق سوء‌ظن نسبت به تجدد در ایران معاصر است. آل‌احمدی که به گفته رضا داوری اردکانی «می‌خواست که روشنفکران به خدمت حکومت درنیایند و در مقابل آن بایستند، ولی هرگز این پرسش برایش مطرح نشد که روشنفکران ما تا کجا می‌توانند در مخالفت پیش بروند و مخالفت‌شان با چیست؟» همه این روشنفکران با شیطنت و یا بی‌اطلاعی تقصیرها و عقب‌ماندگی‌های ایران را بر گردن غربی‌ها می‌انداختند و با تذکر گذشته‌ای درخشان، بلوغ کنونی غرب را مرهون گذشته درخشان ایران به عنوان کانون یکی از تمدن‌های شرقی ارزیابی می‌کردند. آنان سعی می‌کردند غرب را عامل توقف تاریخی شرق معرفی کنند.

غافل از اینکه به اذعان داوری اردکانی در کتاب وضع کنونی تفکر در ایران، «ممکن است بگویند هر چه فساد است از غرب آمده و چیرگی غرب ما را از آنچه باید بشویم و باشیم دور کرده است... ما افتاده بودیم و غرب هم بنا به طبیعت خود اقوام دیگر را افتاده می‌خواست و نیامده بود تا از افتادگان دستگیری کند... آنچه می‌پندارند و می‌پنداریم که غرب از ما و اقوام دیگر گرفته است مشتی خیالات است.» این نکته‌ای است که چهار دهه پیش داوری اردکانی متوجه آن شد و بقیه روشنفکران خود را در مسابقه تجددستیزی به نشنیدن و ندیدن زدند و بنیان‌های تحولات معطوف به انقلاب 1357 را فراهم آوردند.
@rezadavariardakani
2.5K views03:04
باز کردن / نظر دهید
2019-06-10 08:08:11 سروش یا داوری؟ بخش اول
یادداشت حامد زارع در صفحه گفتمان روزنامه سازندگی

بیست سال پیش اکبر گنجی برای خشنودی عبدالکریم سروش و تقرب بیشتر به آستان استاد، در مقاله‌ای بی‌سر ‌و ته، رضا داوری اردکانی را معلم خشونت نامید. گنجی در آن سال‌ها که سال‌های اصلاح بود نیازی نمی‌دید برای مدعای خود دلیلی بیاورد و بی آنکه حداقل نگاهی به سیاهه آثار داوری اردکانی بیندازد، این حکم سیاسی را درباره فیلسوف معاصر صادر کرده بود. امروز آقای رضا خجسته رحیمی در مقاله‌ای که نمی‌توان آن را همانند مقاله دو دهه پیش گنجی بی سر و ته و بدون ارجاع به متن آثار داوری نامید، همان سخنان گنجی را با بیانی ظاهرا غیرایدئولوژیک و کلماتی شکیل‌تر و جملاتی مبین‌تر بیان کرده است. اگر از این نکته درگذریم که مقاله این روزنامه‌نگار نیز همانند مقاله گنجی مندرج در تحت سروشیسم و لاجرم طبقه‌بندی شده در پیکار روشنفکری دینی با خرد فلسفی معاصر است، اما از این نکته نمی‌توان درگذشت که اگر چند سال زمان لازم بود تا سست‌بنیادی سخنان گنجی روشن شود، بی‌بنیادی سخنان سردبیر مجله اندیشه پویا در مقاله «فیلسوف حکومت استثنائی اسلامی» از هم‌اکنون روشن است و او در نگارش این مقاله ظاهرا علمی، تنها به تکرار طنینی مرده در تاریخ اندیشه معاصر ایران اکتفا کرده است.

به نظر می‌رسدکه مقاله مذکور بیش از هر چیز یک تحریف سترگ باشد، تحریف نه از این بابت که در نوشتار و گفتار داوری اردکانی که در مقاله استفاده شده، تغییری داده شده باشد، که ابتنا بر خطوط نوشته شده فیلسوفان و جدا کردن جملات آنان از بستر یکپارچه ذهنیت آنان، کار پیچیده‌ای نیست و هر روزنامه‌نویسی را یارای آن است که با جمع‌آوری سخنان و تکه تکه کردن آنان از بستر زمانی خود، حکم به اشتباه و انکسار اندیشه امروز هر چیزی یا هر کسی دهد. اما منظور از تحریف، وارونه‌سازی یک واقعیت است که نه تنها منطبق بر مواد و مصالح تاریخ اندیشه معاصر ایران نیست، بلکه تلاشی غرض‌ورزانه برای تغییر دادن جایگاه سروش و داوری در چهل سال اخیر است.

نویسنده با مفروض گرفتن قرائت روشنفکری دینی به عنوان تفسیر دموکراتیک از جمهوری اسلامی و قرار دادن داوری در جایگاه مفسر غیردموکراتیک و معلم خشنونت در جمهوری اسلامی، در یک تقریر خلاف واقع و البته فوق‌العاده اغراق شده، داوری اردکانی را «ایدئولوگ انقلاب اسلامی» و عجیب‌تر از آن «مفتی مذهبی» می‌نامد. این نامگذاری‌ها که در بهترین حالت فرار رو به جلو برای نادیده گرفتن نقش عبدالکریم سروش به عنوان معلم جمهوری اسلامی در زمینه اعمال اراده سیاسی معطوف به انقلاب فرهنگی در گستره آموزش عالی به شمار می‌رود چنان غیرواقعی به نظر می‌رسد که نویسنده مقاله یا آگاهی نداشته و یا عامدا تغافل ورزیده و مهمترین کتاب داوری اردکانی را از دسترس بررسی مصون نگهداشته است! کتابی که در آن داوری اردکانی حساب خود را از همه تجددستیزان جدا می‌کند و به همین دلیل به کار نویسنده مقاله نمی‌آید.
@rezadavariardakani
2.7K viewsedited  05:08
باز کردن / نظر دهید
2019-06-10 07:59:59
چه کسی ایدئولوگ انقلاب 1357 بود؟
سروش یا داوری؟
3.2K viewsedited  04:59
باز کردن / نظر دهید
2019-05-26 07:59:25 نخستین جلسه‌ هیات داوران جایزه‌ دکتر رضا داوری‌اردکانی با حضور رضا داوری‌اردکانی، سیدضیاء شهابی، شهرام پازوکی، سیدحمید طالب‌زاده، علی‌اصغر مصلح و علی‌اصغر محمدخانی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

در این جلسه بررسی اولیه درباره ۲۷ پایان‌نامه دوره دکترای فلسفه که در سال‌های ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ دفاع شده‌اند، آغاز شد.

این رساله‌ها از دانشگاه‌های تهران، شهید بهشتی، علامه طباطبایی، اصفهان، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات بوده و موضوعات رساله‌ها درباره فلسفه افلاطون، لویناس، هایدگر، گادامر، لایب‌نیتس، اسپیواک، کی‌یر کگور، ابن‌عربی، ملاصدرا، ابن سینا، سهروردی و … در حوزه‌های فلسفه غرب، فلسفه تطبیقی، فلسفه‌ علم، فلسفه‌ سینما و… نوشته شده‌اند.

جایزه دکتر داوری‌اردکانی به منظور تقدیر از دانشجویان دکتری رشته فلسفه، با مشاوره و هم‌فکری و حمایت مادی و معنوی وی هر ساله برگزار می‌شود.

مراسم اهدای پنجمین دوره این جایزه در مرداد ماه سال جاری در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار خواهد شد و رساله‌های برگزیده و تشویقی معرفی می‌شوند. به برگزیدگان لوح تقدیر و جایزه نقدی اهدا و رساله برگزیده به همت انتشارات هرمس منتشر می‌شود.
2.1K views04:59
باز کردن / نظر دهید
2019-05-26 07:58:45
پنجمین دوره اعطای جایزه رضا داوری اردکانی در مردادماه برگزار می شود
1.7K views04:58
باز کردن / نظر دهید
2019-05-22 17:55:29 اخلاق و سیاست. بخش دوم

هر جا وقتی سیاست میزان حکم اخلاقی شود، اخلاق پوشیده می ماند. اگر در اروپا کسانی مثلاً نیولیبرالیسم را میزان و ملاک اخلاق می دانند، در جای دیگر ممکن است مثلاً شیوه ساده زیستی مثال خیر و تخلف یا ترک اولایی در شریعت مثال شرّ تلقی شود و با نظر به این موازین در مورد اشخاص و کارهایشان حکم کنند، در این صورت بسیاری خیرها از نظر می افتد و راه بعضی شرها گشوده می شود. بهرحال اقتضای فکر و عمل جهان کنونی مهجوری و غربت اخلاق است. مثال روشنی بزنم اشخاص با حسن نیت که شاید احساسات و عادات اخلاقی خوب هم داشته باشند حرف های خوبی می-زنند و رفتارهای درستی را پیشنهاد می کنند اما با دقت در بعضی از این حرف ها غربت اخلاق را می توان دریافت. ما هر روز اینجا و آنجا مثلاً می خوانیم و می شنویم که «گرانی ها حاصل فقدان نظارت است» یا «قوانین ضد اسیدپاشی بازدارنده نیست» و ... گویندگان این قبیل سخنان، مسلماً حسن نیت دارند و سخنشان هم به اعتباری درست است اما چه کنیم که در آنها امیدی به اخلاق نمی بینیم.

مسلماً مجرمان و تبهکاران و متجاوزان به حقوق مردم باید مجازات شوند اما به صرف مجازات، جرم و تجاوز از میان نمی رود. در باب بازدارندگی قانون در جای دیگر باید بحث کرد. در اینجا به این اشاره اکتفا می شود که به صرف وضع قانون نمی توان از کارهای زشتی مثل اسیدپاشی و گران فروشی جلوگیری کرد وقتی در جامعه اخلاق قوت و نفوذ ندارد و بدکاران پناه و پشتیبان دارند و کار آنان چنانکه باید زشت تلقی نمی شود. مجازات اثری ندارد وانگهی قانونگذران در هنگام وضع قانون باید توجه داشته باشند که قانون چه مقامی در زندگی مردم و در روابط و کار و بار آنان دارد و اگر صرفاً ترساننده است و احترامی در نزد جامعه ندارد، آیا کافیست که برای جلوگیری از شیوع جرم و خلافکاری ترس از مجازات در جامعه ایجاد کرد. جرم و تخلف در زمره امور استثنایی و سرپیچی از قانون است. سرپیچی از قانون مجازات دارد. شاید تشدید مجازات در شرایط بحرانی هم وجهی داشته باشد اما بهتر است به جای افزودن بر حجم قوانین، به فکر وضعی بود که جرم و گناه و تخلف در جامعه زشت و ناپسند باشد و زشتکاران و مجرمان پناهی در میان گروه هایی از مردم نداشته باشند.

باید فکری کرد که زشتی زشت از نظرها نیفتد و مردمان وجود زشتی را به عنوان امر عادی نپذیرند که ناگزیر با قانون به مقابله اش برخیزند و بالاخره از عهده هم برنیایند. اگر وضعی پیش آید که مردم بدی و جرم و گناه را عادی تلقی کنند، با هیچ قانونی از بدی و شر و جرم جلوگیری نمی توان کرد. در جامعه ای که صلاح و اخلاق رنگ باخته است چه بسا که امر به معروف و نهی از منکر نیز با ارتکاب منکر صورت گیرد و فی المثل اظهار نظر سیاسی را با توهین به صاحبنظر و بدنام کردنش پاسخ می گویند. جامعه فاسد با وضع قانون اصلاح نمی شود. چنانکه جامعه صالح، چندان نیازی به وضع قوانین ندارد. امروز رسم شده است که به قول حافظ همه به جای غمخواری خویش، غم روزگار می-خورند و درد ایدئولوژی دارند و برای دفاع از ایدئولوژی که البته اخلاق را هم به خود می بندد، هر خلاف و تجاوز و گناهی در نظرشان مباح می شود. در این وضع وظیفه اهل نظر و تفکر اینست که ببینند این اخلاق رو نهان کرده و از یاد رفته را کجا می توان جست و یافت. قول کانت شاید درست باشد که نیروی اخلاق در دل ماست. ما از آن روز که عهد را پذیرفتیم، دوستدار خیر و نگران شر شدیم ولی در سراسر تاریخ و در میان همه امم و ملل این دوستداری و نگرانی یکسان نبوده است. اکنون آدمی به خود چنان نگاه می کند که گویی با وسایلی که می سازد می تواند بر هر مشکلی فائق آمد. آدمی عظمت و کرامت دارد اما می تواند چندان دچار غفلت و غرور و جهل شود که خود را همه دان و همه توان بداند تا آنجا که جهان را با بی خردی خود نابود کند.

به این آیه کریمه توجه کنیم: «لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم ثم رددناه اسفل سافلین» درک اندکی از معنای این آیه که پنجاه سال برایم معما بود، مدیون دوست فقید گرانمایه ام مرحوم آقای دکتر احمد احمدی هستم که گفت اسفل سافلین حال است یعنی آدمی را که در بهترین تقویم آفریدیم. وقتی در سرازیری بود آزاد گذاشتیم (رها کردیم) تا سراسر دایره وجود را بپیماید. آدمی همیشه در مقام قرب نیست. دوری و غربت هم دارد. مهم احساس غربت است. آیا ما اکنون در اقوال و افعال خود اندیشه می کنیم و از خود می پرسیم به کدام سمت و سو می رویم و چه کرده ایم و چه می کنیم. اخلاق صرف درس نیست. درد است. آدمی از درد و از آزادی و اختیار می گریزد. «جمله عالم ز اختیار و هست خود/می گریزد در سر سرمست خود» ولی گاهی به جایی می رسد که اگر می خواهد آدمی بماند و به زندگی ادامه دهد باید درد را به جان بخرد و بیازماید. درد دوری از وطن حقیقی و وفاداری به عهد قدیم و صبر
@rezadavariardakani
1.9K viewsedited  14:55
باز کردن / نظر دهید
2019-05-22 17:52:58 اخلاق و سیاست. بخش اول

سخن گفتن از اخلاق هم آسان است، هم بسیار دشوار. آسان است که بگوییم باید متخلّق به اخلاق حسنه بود و اخلاق اهمیت بسیار دارد. پژوهش در علم اخلاق و در آراء فیلسوفان و به طور کلی در عقل عملی نیز از عهده کسانی که ذوق فلسفه و اطلاعات لازم داشته باشند برمی آید اما به این پرسش ها که اخلاق چیست و از کجا می آید و اکنون کجاست و چه وضعی دارد و چگونه به آن می توان رسید، به آسانی نمی توان پاسخ داد. یعنی نبود اخلاق را می توان درک کرد اما اینکه از کجا آمده و اگر نیست کجا رفته است و چگونه بازمی گردد، یک مشکل بزرگ است. مردمی که اخلاق دارند، اخلاق داشتن برایشان مثل یک امر طبیعی است و از اخلاق نمی گویند یا کمتر می گویند اما هر جا و هر وقت اخلاق نیست، همه جا سخن از اخلاق است زیرا نبود اخلاق مایه خلل و فتور و نقصان در کارها و گردش چرخ زندگی می شود.

در زمان ما اخلاق پوشیده شده است و جایگاهی که باید داشته باشد ندارد. معمولاً می پنداریم اندیشه سکولاریسم اخلاق را به انزوا رانده است. این پندار، چندان بی جا هم نیست اما سکولاریسم کجا بوده و چرا آمده و در کجا اقامت دارد؟ آیا سکولاریسم یک رأی و نظر است که می توان آن را با اقامه برهان ردّ و ابطال کرد؟ و با این ردّ و ابطال از میان می رود. سکولاریسم البته صورت بحثی و نظری هم دارد اما آن را صرفاً بحثی نباید دانست. سکولاریسم جزئی از وجود مردمان در تاریخ جدید است و با ردّ و اثبات آن اثر وجودیش چندان تغییر نمی کند. مراد این نیست که سکولاریسم آمده است که اخلاق را از زندگی بیرون کند بلکه با آن چیز دیگری آمده و به جای اخلاق نشسته و -یا نمی دانم چه بگویم- اخلاق را از یاد ما برده است ولی چگونه آدمی به خصوص در این زمان اخلاق نداشته باشد. آدمیان همیشه نیازمند به اخلاقند اما در این زمان تغییری روی داده است که وقتی به اخلاق رو می کنند سر راهشان به چیزهای دیگر برمی خورند و احیاناً می پذیرند که آنها جانشین اخلاق باشند.

اخلاق با تشخیص خیر و شر آغاز شده و صورت های متفاوت آن با اختیار و تصمیم تحقق یافته است. در بیرون از تاریخ غربی و از ابتدا اخلاق جزئی از حکمت و معرفت و دین بوده است. اما در تاریخ غربی اخلاق از یونانیت آغاز شده و این اخلاق در دوره اسلامی ما و در قرون وسطی سیری خاص داشته و صورتی مخصوص پیدا کرده است. اخلاق جهان متجدد هم گرچه نسبتی با اخلاق دوره یونانی دارد از جهاتی با آن متفاوت است (البته در تاریخ اسلام و در دوره قرون وسطی نیز اخلاق های کم و بیش متفاوت با اخلاق یونانی وجود داشته است). جلوه خاص اخلاق جدید را در فلسفه کانت و در اعلامیه حقوق بشر می توان یافت. متأسفانه خانه این اخلاق دیگر آبادان نیست و سیاست که آنجا را تصرف کرده اخلاق را ملک خود تلقی می کند. روشن بگویم سیاست غالب در جهان وظیفه اخلاق را نیز خود به عهده گرفته و به جای تأمل در خیر و شر جهان موجود را به دو بخش خیر و شر تقسیم کرده و وجه و صورتی از سیاست و ایدئولوژی را مثال و صورت نوعی و ملاک حکم در مورد همه امور قرار داده است و مگر نه اینکه گاهی لیبرالیسم یا صورتی از آن در دنیای کنونی مثال خیر و ملاک اندیشه و گفتار و کردار نیک و فاشیسم و استالینیسم مثال شر و ملاک بداندیشی و بدگفتاری و بدکرداری تلقی شده است و می شود متأسفانه این تقسیم ظاهری موجه دارد و اگر نداشت با اخلاق نمی توانست نسبتی پیدا کند اما بر خلاف آنچه در ظاهر به نظر می رسد ربطی به اخلاق ندارد و اگر داشته باشد تحویل اخلاق به ایدئولوژی است.


لیبرال دموکراسی ممکن است مزایایی داشته باشد اما ملاک خیر و شر نیست و کسانی که چنین می انگارند بدانند که پندارشان به تحقق و بهبود وضع لیبرال دموکراسی کمک نمی کند و راه فاشیسم را نمی بندد و چه بسا که با تلقی لیبرالیسم به عنوان ملاک و میزان خیر، راه آزادی و تصمیم های اخلاقی بسته شود و این پندار به صورت وسیله ای برای زشت جلوه دادن هر گونه نقد سیاسی درآید و به ضد آزادی مبدّل شود. این تقسیم را اشخاص پیش نیاورده اند و نظر اشخاص نیست که اگر آنها را کسی قانع کند که دست از رأی خود بردارند، قضیه حل شود. اختصاص به منطقه جغرافیایی و فرهنگ خاص هم ندارد.

@rezadavariardakani
1.7K views14:52
باز کردن / نظر دهید
2019-05-22 12:36:45
در مجله ای نوشته بودند که علم را به ولایی و غیرولایی تقسیم کرده ام. پرسیدم من این حرف های عجیب را در کجا گفته و نوشته ام. پاسخی ندادند و به جای پاسخ، نوشته ای را منتشر کردند که در آن ناسزاها و تهمت ها و توهین های سی ساله شان تکرار شده بود. چند روز پیش هم متأسفانه در روزنامه متعلق به دوست با اشتباهی معنی دار به نامی دیگر نامیده شدم. اینها گله و شکایت نیست، حکایت است. حکایت معرفت و پای بندی به اخلاق
@rezadavariardakani
1.8K viewsedited  09:36
باز کردن / نظر دهید
2019-05-22 12:31:19 حکایت معرفت

در یک سال اخیر تجربه نه چندان غیر منتظره اما دردناکی داشته ام. وقتی نظرم را درباره علوم انسانی اظهار کردم کسانی که آن را نپسندیدند غالباً با لطف برخورد کردند و از آن زمان هم کمتر در باب اسلامی کردن علوم انسانی و اجتماعی سخن می گویند اما اشخاصی که ظاهراً با نظر من مخالفت نداشتند زبان ناسزاگویی و تهمت و توهین گشودند و مرا از اظهار چنین نظرهایی منع کردند. آیا وجود لیبرال هایی که امر به معروف و نهی از منکر می کنند اندکی مسخره نیست؟

در این اواخر و در دو ماه اول سال بدون هیچ مناسبتی اعتراض های تازه شروع شده است. مثلاً پیام می دهند که چرا به میز ریاست فرهنگستان چسبیده ام؟ به خدا چنین نیست. بارها تقاضا کرده ام که معاف شوم، پاسخی دریافت نکرده ام. من هرگز داوطلب هیچ سمت و ریاستی نبوده ام و علاقه ای هم به آنها ندارم.

در مجله ای نوشته بودند که علم را به ولایی و غیرولایی تقسیم کرده ام. پرسیدم من این حرف های عجیب را در کجا گفته و نوشته ام. پاسخی ندادند و به جای پاسخ، نوشته ای را منتشر کردند که در آن ناسزاها و تهمت ها و توهین های سی ساله شان تکرار شده بود. چند روز پیش هم متأسفانه در روزنامه متعلق به دوست با اشتباهی معنی دار به نامی دیگر نامیده شدم. اینها گله و شکایت نیست، حکایت است. حکایت معرفت و پای بندی به اخلاق

@rezadavariardakani
3.3K views09:31
باز کردن / نظر دهید
2019-04-30 15:57:46
حضور رئیس آکادمی علوم لهستان در فرهنگستان علوم ایران
1.7K views12:57
باز کردن / نظر دهید