Get Mystery Box with random crypto!

سهند ایرانمهر

لوگوی کانال تلگرام sahandiranmehr — سهند ایرانمهر
موضوعات از کانال:
ژاله
آدرس کانال: @sahandiranmehr
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 39.98K
توضیحات از کانال

دغدغه های احدی از رعیت مملکت محروسه ایران
ارتباط با ادمین: @sahandiranmehrr

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 4

2024-04-30 19:01:26 ‍ همسرم؛ بهمن بیگی می‌گفت: موقعی که فارغ التحصیل شده بودم، کتاب بوف کور صادق هدایت را خواندم. همیشه دلم می‌خواست صادق هدایت را ببینم. شنیده بودم که روزهای جمعه با عده‌ای از دوستانش مثل بزرگ‌علوی، نیمایوشیج و چند نفر دیگر در کافه نادری ( ایستگاه دروازه)شمیران جمع می شوند.
روز جمعه سوار درشکه شدم و به کافه نادری شمیران رفتم. در گوشه کافه، دیدم که میزی گذاشته اند و عده‌ای دورش نشسته‌اند.

پرسیدم صادق هدایت کدام یک از آنهاست؟گفتند: آن فرد عینکی. رفتم و سلام کردم و گفتم آمده‌ام شما را ببینم. کتاب بوف کور را خوانده ام. کمی با هم حرف زدیم. گفت: اهل کجا هستی؟ گفتم : قشقایی هستم و تازه لیسانس حقوق گرفته‌ام. از من پرسید: خوب حالا که قشقایی هستی، تفنگ هم داری؟
گفتم : بله تفنگ هم دارم. گفت: آهو هم می‌زنی؟ گفتم : بله آهو هم می زنم. گفت: تفنگ دست آهو هم می‌دهی؟!

فهمیدم که چه می‌گوید. چون صادق‌هدایت گیاهخوار بود و مخالف شکار و کشتن حیوانات. گفتم فهمیدم چه گفتی؟! سپس خداحافظی کردم. بعد از مدتی که از تهران به ایل بازگشتم، دو تا تفنگ داشتم که گفتم آنها را آوردند. هردو تا را به پارک بمو بخشیدم. ( پارک بمو منطقه حفاظت شده در نزدیکی شیراز بالای دروازه قرآن) بعد از تعطیلات به تهران برگشتم.‌ باز به کافه نادری رفتم و کتاب عرف و عادت در عشایر فارس را به او تقدیم کردم و گفتم من تفنگ‌هایم را بخشیدم و هرگز شکار نخواهم کرد. بعد از این ملاقات، مورد لطف و تشویق او قرار گرفتم و با هم دوست شدیم

منبع:
بانوی ایل /گفتگوی فرح نيازکار با «سکينه کياني»، همسر محمد بهمن بيگی، نویسنده و بنیان‌گذار آموزش و پرورش عشایری در ایران.
سالگرد درگذشت محمد بهمن‌بیگی

@sahandiranmehr
14.6K viewsedited  16:01
باز کردن / نظر دهید
2024-04-28 11:57:45
رفتار گله‌ای یا توده‌ای (Herd behavior)
رفتاریست که افراد در یک گروه بدون تفکر و بدون برنامه‌ریزی قبلی انجام می‌دهند و از عملکرد گروه تبعیت می‌کنند، ریشهٔ این اصطلاح مربوط است به رفتاری که حیوانات در گله‌ها، رمه‌ها از خود بروز می‌دهند.

جان مینارد کینز در کتاب نظریهٔ عمومی در سال ۱۹۳۶ می‌گوید:
خرد دنیوی به شما می‌آموزد که به خاطر حفظ آبرویتان همرنگ جماعت شوید و شکست بخورید تا اینکه بر خلاف جریان آب شنا کنید و موفق شوید.
این نقل قول نشان‌دهندهٔ این مشاهدهٔ کینز است که شکست خوردن به همراه جماعت شما را از انتقادات دور می‌کند. اگر همه یک اشتباه یکسان را مرتکب شوند، برای ارتکاب این اشتباه سرزنش‌تان نمی‌کنند؛ بنابراین، پیروی از جمع شما را در زمین بازی یکسانی با دیگران قرار می‌دهد.
Clean.minded
@sahandiranmehr
28.2K views08:57
باز کردن / نظر دهید
2024-04-28 00:03:58
صدای دکتر محمد معین

خواندن بیت‌های آغازین
دفتر دوم مثنوی معنوی

دکتر محمد معین
(۹ اردی‌بهشت ۱۲۹۷ رشت – ۱۳ تیر ۱۳۵۰ تهران)
از صفحه اینستاگرام مصطفی کاظمی
@sahandiranmehr
13.8K views21:03
باز کردن / نظر دهید
2024-04-27 13:54:54 ‍ سال ۱۳۴۱ آل‌احمد در سفر به هلند با زنی فرنگی آشنا می‌شود. این آشنایی به آنجا می‌انجامد که آل‌احمد برای خانم در یک هتل اتاقی کرایه می‌کند. اتاقی مشترک. خبر به گوش دانشور می‌رسد. نامه‌ای به جلال می‌نویسد پر از ناز و نیاز و خشم و عتاب و رنجش. نامه‌ای خواندنی و مفصل ‌است (نامه‌های سیمین دانشور و جلال آل‌احمد، به کوشش مسعود جعفری، کتاب سوم، صص۳۴۴- ۳۵۱).

دانشور نوشته که ماجرا را اول به خلیل ملکی و همسرش که از دوستان نزدیک او و جلال بودند، اطلاع داده. خانم ملکی با جیغ و گریه گفته: تو که حق طلاق داری برو طلاقت را بگیر. خلیل ملکی هم «تبسمی کرد و گفت پس جلال از شما هم انشعاب کرد. بعد گفت جلال غربزدگی نوشته، اما در غرب به یک زن غربی پناه برده. آقای ملکی هم زد به گریه». سخن ملکی مهم است.

خانم دانشور در پایان نوشته: «من از تو جدا می‌شوم. من ممکن است آدم کوچکی باشم، اما آنقدر حقیر نیستم که به حقارت تن بدهم. چقدر روی من سرمایه‌گذاری شده تا به این مرحله رسیده‌ام؟ چندهزار صفحه کتاب خوانده‌ام؟ چند هزار ورق یادداشت برداشته‌ام؟ چند صد ساعت کلاس را تحمل کرده‌ام؟ و ادعاها و غرورم هم يقينا از تو کمتر نیست. من ادعا می کنم که طرفدار اعتلای زن ایرانی و احقاق حقوق او هستم. هر کس هر حرفی می‌زند اول خودش باید عمل بکند. من می‌توانم و باید الگوی زن ایرانی باشم و اگر الگو هم نباشم، این الگو را در برابر چشمان زن ایرانی قرار می‌دهم. نشانشان می‌دهم که آن زندگی که به شما تحمیل شده غلط است. این تن دادن‌ها به ستم، این زجرها که شما می‌کشید، این وابستگی‌ها همه‌اش غلط‌‌اندرغلط است. شاید سیلی از سر من گذشته باشد. از این سیل شسته‌ورفته بیرون می‌آیم و در این مرز تازه آدم نوی، زن نوی می‌شوم و به زن ایرانی هم تفهیم خواهم کرد که بایستی زن نوی بشود».

اما سیمین دانشور با همۀ رنجیدگی و خشم و خروش از همسرش جدا نشد. راه توجیه و اعتذار و بازگشت را برایش باز گذاشت. درنهایت هم او را بخشید.با طلاق نگرفتن آنچه را که در این نامه موجب اعتلای زن ایرانی و احقاق حقوق زنان نامیده بود، البته محقق نکرد. شاید سخن ملکی را پذیرفت که:«حالا موقع دادن شعار زنان پیشرو نیست».

دانشور به خانم ملکی گفته بود:« درست است که من هر آن می‌توانم طلاق بگیرم، اما غلبه عقل بر عشق زمان می‌خواهد. بایستی با دقت و بررسی همه جانبه فصل آخر این کتاب را بنویسم».

اگر مبنا نوشته‌ها و گفته‌های سیمین دانشور باشد او تا آخر عاشق آل‌احمد ماند.

میلاد عظیمی

امروز زادروز سیمین دانشور است
@sahandiranmehr
17.5K views10:54
باز کردن / نظر دهید
2024-04-24 21:22:27
https://tinyurl.com/y8h74vkh
14.9K views18:22
باز کردن / نظر دهید
2024-04-24 21:20:17
ریچارد فاینمن، فیزیکدان برنده جایزه نوبل، ندانستن پاسخ سوال‌های مهم زندگی و حیرت درباره آنها را بسیار جذاب‌تر از داشتن پاسخ‌هایی می‌داند که احتمالا اشتباه هستند.

گفت حافظ آشنایان در مقام حیرت‌اند

از صفحه:
aramyazdizad
@sahandiranmehr
14.4K viewsedited  18:20
باز کردن / نظر دهید
2024-04-24 15:17:03
ایران [که در نوشته‌هایم] از آن حرف زیاد به میان می‌آید نباید موردِ سوء تعبیر قرار گیرد، به هیچ وجه معنی‌اَش وطن‌خواهیِ ابلهانه، رمانتیک، تعصّب‌آمیز یا تو‌خالی نیست. اگر بخواهم در یک کلمه‌ی ساده بگویم که منظور از آن چیست، خواهم گفت: «شهرِ یادگار»، «خزانه‌ی اُنس و دلبستگی‌ها». ایران به ظاهر همين هامون و بیابان و کوهسار و خرابه‌ها و کوچه باغ‌ها و بناهاست (از ویرانه‌های شوش تا مسجد سپهسالار)، ولی از سوی دیگر یک عمقِ طولی در آن است که می‌رود به دورِ دور؛ بیابانی که لشکرِ سَلْم و تور در آن گم شد، و کوهی که ضحّاک در آن به بند کشیده گشت.

آری «شهرِ یادگار»، ولی باروَرترین یادگارها، یعنی آنچه از صافیِ قرون گذشته و دست ما را می‌گیرد و به گردشِ روزگارها می‌برد، که بعضی جاهایش به قول مولوی «باغِ سبزِ عشق» است و جاهای دیگر به گفته‌ی حافظ: «دشتِ مُشوّش»، ولی در هر حال وجودِ ما را می‌آکَند و عمری به درازیِ عمرِ تاریخ می‌بخشد.

دکتر محمّد‌علی اسلامی نُدوشن
سالگرد درگذشت
@sahandiranmehr
13.1K viewsedited  12:17
باز کردن / نظر دهید
2024-04-24 14:46:30
«جان استوارت» در دیلی شو و باقی ماجرا…
@sahandiranmehr
14.0K views11:46
باز کردن / نظر دهید
2024-04-24 12:41:52
به مناسبت سالگرد تاجگذاری رضاشاه.
تهیه ویدیو: علی ملیحی
@sahandiranmehr
13.0K views09:41
باز کردن / نظر دهید
2024-04-23 22:36:31 ‍ فغانها نمودم. حضرت سردار اسعد فرمایش می‌فرمود: خواهر عزیزم، چرا اوقات خود را تلخ می‌کنی؟ شما باید حوصله داشته باشید، باید حرکات مردانه بکنید، اما من تقصیر نداشتم، عزیزترین برادرهایم را بچشم خود می دیدم که برای مرگ می روند. جوان های رشید بختیاری و سواران ایل برای مقابله با اردوی نظامی با صاحب منصب‌های خارجه با توپ‌های بی‌پیر چون شیر در حرکت بودند واقعا تمام جوان‌های رشید بختیاری برای مردن می رفتند، بعد از داد و فریاد، گریه و شیون نمودن با صدای بلند جواب فرمایش‌های حضرت سردار اسعد را عرض نمودم، که البته هیچ قوه نمی تواند محبت و حقیقت زوال ناپذیر خواهری را نسبت به برادر عزیزش پاره کند به علاوه که خواهر بچشم خودش ملاحظه بکند که عموم فامیلش در خطر جانی و مالی گرفتارند، بلکه تمام ایل بختیاری در این خطر شرکت دارند. اما چونکه این مردن تمامی برای آزادی ملت می باشد، من با كمال قوت قلب عقيده حضرت را تبریک می گویم و تقدیر میکنم و افسوس دارم که چرا من یکنفر زنی هستم که نمی توانم برای آزادی ملت جانفشانی بکنم و چرا نمی‌توانستم مثل زن‌های اروپایی با اردو جهت پرستاری جوان های رشید بختیاری حرکت کنم، وجود من امروز به چه درد می خورد، حالا که تصمیم دارید در این کار متعهد و مردانه باشید.

اگر تمام مردهای رشید بختیاری شهید شدند، تمام زن‌های بختیاری را جمع نموده کفن بگردن، تفنگ بدست برای شکست دادن دشمن رو بطرف اردوی استبداد حرکت می کنیم قبل از آن که گرفتار دست دشمن شویم، خود را به کشتن می دهیم، اما برادر عزیزم خداوند با نیکان همراه می باشد عقیده تو مقدس می‌باشد، نیت شما قابل تقدیر می‌باشد. امیدوارم رحم خداوند و کرم مرتضی علی که ریشه استبداد پوسیده را به عقل سرشار و فکر عمیق خودتان و به زور شمشیر آتش بار جوان‌های رشید ایرانی از بیخ و بن بکنید، امروز روزیست که خون ناحق ایلخانی پدرم به‌جوش آمده و باید تلافی کرد با بردن اسم ایلخانی اشک در چشم حضرت سردار اسعد آمد و تمام این جوان‌های رشید بختیاری که حاضر بودند، چه فامیل چه از سرکردگان بختیاری به هیجان آمدند صدا را به زنده باد، سردار اسعد زنده باد، نام نیک او را بلند نمودند، حضرت سردار اسعد فرمودند زنده باد خواهر عزیزم که بعد از گریه و زاری این نطق آتشین را نمودید، هم محبت خواهر را بروز دادید، هم نجابت ایرانیت خود را.

بعد حرکت برای رفتن نمودن، روی مرا بوسیدند، دست مبارک‌شان را بوسیدم، اما مثل بید جلو باد می‌لرزیدم. خیلی خود داری نمودم، جمعیت درب قلعه خیلی بود، خواستم تا درب قلعه مشایعت کنم، فرمودن خیلی شلوغ است، من که دیدم حال ندارم، چند نفر زن فرستادم سر پیج قلعه برسم ایل کل بزنند، سواران که صدای کل می‌شنیدند خوشحال می‌شدند و به وجد می‌آمدند اما خود رفتم میان اطاق سرم را پائین نمودم، قرآن به سر گرفتم، توفیق و موفقیت فامیلم را از خداوند خواستم، هزارها بار با خدای خود راز و نیاز نمودم، برادر عزیزم را با همراهان به خداوند سپردم.

خاطرات سردار مریم بختیاری بی‌بی مریم. بی بی مریم زنی آزادیخواه بود که از ویلهلم دوم (امپراتور آلمان)نشان کمان تمثال میناکاری و الماس‌نشان و نیز صلیب آهنین را دریافت کرد./ویدیو: ورود مشروطه خواهان به تهران/۲ اردیبهشت زادروز بی‌بی‌مریم بود/
@sahandiranmehr
13.8K viewsedited  19:36
باز کردن / نظر دهید