Get Mystery Box with random crypto!

سهند ایرانمهر

لوگوی کانال تلگرام sahandiranmehr — سهند ایرانمهر
آدرس کانال: @sahandiranmehr
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 40.09K
توضیحات از کانال

دغدغه های احدی از رعیت مملکت محروسه ایران
ارتباط با ادمین: @sahandiranmehrr

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2024-05-10 10:27:04
یک میلی‌متر مکعب از مغز ، حاصل کار یک دهه تلاش محققان دانشگاه هاروارد . تصویر دوم هم یک نورون تنهاست که با آکسون‌های نورون‌ احاطه شده است.
x: Blue Jack
https://www.science.org/doi/10.1126/science.adk4858
@sahandiranmehr
16.8K viewsedited  07:27
باز کردن / نظر دهید
2024-05-04 02:04:16
منزل استاد شهریار و یادآوری یک شب‌نشینی باشکوه
برگرفته از صفحه اینستاگرامی:«بیا بریم سفر»
@sahandiranmehr
14.9K views23:04
باز کردن / نظر دهید
2024-05-04 01:05:10
رضا پورزارعی، فیلمساز و روزنامه‌نگار این فیلم را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده و نوشته است: «جلوگیری از دف نوازی یک دختر دف‌نواز در مراسم برنامه چهل‌ و‌ پنجمین سالگرد شهادت آیت‌الله مرتضی مطهری»‌
بی‌مناسبت ندیدم که سخنانی را از آیت‌الله مطهری درباره مقوله «امر به معروف و‌نهی از منکر»که در اسفند۴۸ ایراد شده است به این فیلم بیفزایم.
سهند ایرانمهر
@sahandiranmehr
14.4K viewsedited  22:05
باز کردن / نظر دهید
2024-05-03 10:30:08
عبید زاکانی:
‏ مردی را نزد خلیفه آوردند که مدعی نبوت بود و چشمانی لوچ(دو بین) داشت.خلیفه گفت این پیامبر شما چرا لوچ است؟! مریدان گفتند: لوچ نیست، دیری است به ملکوت خیره مانده است!
@sahandiranmehr
13.1K viewsedited  07:30
باز کردن / نظر دهید
2024-05-02 21:32:43
مادربزرگم می‌گفت عروسی خوبه، برگشتن عزیز خوبه، قندنبات خوبه، پیدا شدن خوبه، عزا و تلخی و گمشدن‌ چیه آخه خدا قربون جدش(!)آفریده؟

‏پیدا شدن این دختربچه اهل روستای یلی بدراق (بعد از چهارروز جستجو)نه فقط خوب که خیلی‌خوب بود کاش همه خبرهای مملکت اینجور باشد. دست تیم جستجو و آن آقای هنگ‌گلایدر سوار [هادی کاهانی] هم‌درد‌نکنه.
@sahandiranmehr
16.0K viewsedited  18:32
باز کردن / نظر دهید
2024-05-02 00:26:42 ‍اندر نکبت شاه و جامعه متوسل به تیر میرزا رضا!

سهند ایرانمهر

‍ امروز سالگرد ترور ناصرالدین ‌شاه است. ماجرای قتل ناصرالدین شاه به دست میرزا رضا کرمانی، حکایت دردناک و تاثربرانگیزی است. حکایت مظلومی که مال‌‌اش را برده و به فرزندش تجاوز کرده‌اند و دادخواهی‌اش در یک جامعه عقب افتاده پاسخی نمی‌گیرد و او را مجبور می‌کند که برای رهایی از خشونت و بی‌عدالتی به دام خشونتی دیگر بیفتد( این دلیل همچنان ریشه اصلی تروریسم در خاورمیانه توسعه نیافته است). ماجرای این ترور، روایت دردناکی از استبداد و راهکار بی‌ثمر دفع آن است. پادشاهی که در میانه دادخواهی و تظلم‌خواهی مردم، به فکر لذت خویش است . کارگزارانی که جز رصد کرامات شاه یا توصیف خواب‌ها و رویاهایی که بر کفایت شاه مهر تایید می‌زنند، کاری ندارند. رعیت بی پناهی که هیچ ملجاء و پناهی ندارد و بیان مطالباتش را القای فرنگی و ملحد می‌دانند. هیچ‌کس در پی شناخت ریشه جرم و چرایی بروز خشونت نیست. در حالیکه کسی از ظلم و عوارض استبداد نمی‌گوید، ترور شاه را از عوارض آزادی طلبی معرفی می‌کنند و هیچ‌کس به پلیدی و پلشتی که گریبان جامعه را گرفته توجه نمی‌کند. شیوه بازجویی، مضحک است. هیچ نظمی وجود ندارد. بازجویی معادل شتم و هتاکی است. کاستی در همه چیز هست از شیوه مملکت‌داری تا استنطاق و حتی مراسم اعدام.

متن ذیل شکل تلخیص و ساده نویسی شده از دو جلد اول کتاب روزنامه خاطرات عین السلطنه (قهرمان میرزای سالور) است:
مزاج و کرامات قبله عالم:

همه چیز را داخل هم میل می‌فرمودند. ناهار را میل فرموده بودند نیم ساعت دیگر هندوانه و خربوزه. مزاج شاه حکایت غریبی است. اطباء می‌گفتند اگر تیر نخورده بود تا ۴۰سال دیگر تحلیل نمی رفت. در این سن به سیمین تنان میل وافر داشت تا ۱۴ و ۱۶ ساله ها. کدام جوان می‌تواند تمام سال شبی با دو زن صحبت کند؟! یک ساعت سلامتی او برابر با مامون و هارون الرشید و خسرو پرویز بود.

از قرار تقریر، صدراعظم، سه شب پیش ، خوابی دیده است که امیرالمومنین به شاه فرموده: میل ملاقات ما را داری یا نه؟شاه درکمال خضوع گفته بلی. با شعف فرموده:«جمعه بیا عبدالعظیم!».

حاجی میرزا حسن آشتیانی هم خواب دیده که امیرالمومنین فرموده:شاه شهید را بگو بیاید. سهم السلطنه ذوالفقار خان میراخور نایب السطلنه می گفت خواب دیده بر منبری حضرت رسول و حضرت امیر و حضرت عیسی روی منبرند و جمیعت زیاد است. حضرت رسول، مظفرالدین شاه را صدا کردند و گفتند کارها منبعد با اوست.

جلال السلطنه هم رفته بود، استنطاق(ضارب) و کلی فحش داده بود! گفته بود:«چرا شاه را کشتی؟». گفته بود:می‌خواستی بیایی نگذاری بکشم!. محمد حسین میرزا پرسیده بود چرا شاه را کشتی؟ گفته بود:آه مظلومان.

شخص هتاک و زبان داری است این اول آزادی طلبی است (!)که در ایران پیدا شده و دفع همچین سلطانی می کند

به معتضد السلطنه گفته بود:برو عقب قاپ بازی‌ات، ترا چه به استنطاق؟ من بدکاری کردم جان خود را فدای اهل وطن کردم؟ مگر بوی فرنگستان به مشام شماها نرسیده؟ این چه بیدادی بود که ایران را احاطه کرده است؟. معتضد السلطنه گفته بود:گیرم این را کشتی، شاه بعدی را چه میکنی؟. گفته بودبرای آن هم بالاخره یک با غیرت پیدا می‌شود.

ملک التجار گفته بود تحقیق از این آدم کار من است. به لطایفی او را فریفته بود و قول داده بود که خلاص‌اش کند و در حالیکه از رندی و خود شادمان بوده به میرزا رضا می‌گوید:حالا اسم همدستانت را بگو. او هم گفته بود:حاجی بیا جلو در گوشت بگویم. حاجی هم خوشحال که حقه اش درگیر شده، جلو می رود میرزا گفته بود:۵ تن بودیم، خودم بودم و سایه ام و جفت ..ایه ام! حالا که فهمیدی گمشو برو بگو. بحدی ملک التجار را خفیف کرده بود که او با این همه زرنگی تا خانه هیچ جا بند نمی‌شود و حالا این قول مردم دربازار و کوچه است!

(میرزا رضا)خیلی دل و زهره داشت. دوبار طناب انداختند و باز پایین کشیدند. بار اول طناب را به گردنش انداختند به قدر نیم ذرع که بالا رفت نقصی در کار بود که پایین آوردند. طناب را باز کردند. با این حال خوب نگاه می کرد و خودش را اصلا نباخته بود. موقع جان دادن همینطورشکم و پایش تکان می خورد تا قبض روح شد. من خیلی نزدیک بودم، بعد از اعدام، پرسیدم:بین دار زدن اول و دوم، چه گفت؟ گفتند به میرغضب گفته بود، طناب را همان طور اول محکم کن! تمامن، جرات بود. به هرجهت، موزیک خوب و دلکشی می زدند. بعدش رفتیم دفیله تماشا کردیم! یکبار دیگر به جهت تماشای نعش رفتم. جمعیت زیادی به تماشا آمده بود. زنهای قشنگ، همه؛ خودی درست کرده و گرداگرد دار جمع شده بودند. تا سه روز نعش عبره الناظرین بود.
کشتن به این شکل هیچ انزجاری نداشت و تعب هم ندید اقلا باید دست و پایش را قطع می کردند یا شقه می کردند که ساعاتی گرفتار رنج باشد.

@sahandiranmehr
16.7K viewsedited  21:26
باز کردن / نظر دهید
2024-05-01 18:07:32
یاد بعضی نفرات روشنم می‌دارد
به‌مناسبت روز معلم؛ برداشتی از مستند «هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به‌عشق (۱۳۵۶)» ساختهٔ کیومرث پوراحمد و یادی از جبار باغچه‌بان؛ بنیان‌گذار اولین کودکستان و نخستین مدرسهٔ ناشنوایان ایران؛ مردی که نامش در کنار بزرگانی چون حسن رشدیه، بی‌بی‌خانم استرآبادی، طوبی آزموده و محمد بهمن‌بیگی به‌عنوان پیشگامان امر آموزش فرزندان این مرز و بوم، جاویدان است؛ بدین وسیله، وجود آن دست آموزگارانی را گرامی می‌داریم که آزاداندیشی و آزادگی را سرمشق دانش‌آموزان خود می‌کنند.

پ. ن: عکس‌ها از وبسایت خانهٔ باغچه‌بان (baghcheban.net) برداشته شده‌است.
برگرفته از: لاژورد
@sahandiranmehr
13.2K viewsedited  15:07
باز کردن / نظر دهید
2024-04-30 19:01:26 ‍ همسرم؛ بهمن بیگی می‌گفت: موقعی که فارغ التحصیل شده بودم، کتاب بوف کور صادق هدایت را خواندم. همیشه دلم می‌خواست صادق هدایت را ببینم. شنیده بودم که روزهای جمعه با عده‌ای از دوستانش مثل بزرگ‌علوی، نیمایوشیج و چند نفر دیگر در کافه نادری ( ایستگاه دروازه)شمیران جمع می شوند.
روز جمعه سوار درشکه شدم و به کافه نادری شمیران رفتم. در گوشه کافه، دیدم که میزی گذاشته اند و عده‌ای دورش نشسته‌اند.

پرسیدم صادق هدایت کدام یک از آنهاست؟گفتند: آن فرد عینکی. رفتم و سلام کردم و گفتم آمده‌ام شما را ببینم. کتاب بوف کور را خوانده ام. کمی با هم حرف زدیم. گفت: اهل کجا هستی؟ گفتم : قشقایی هستم و تازه لیسانس حقوق گرفته‌ام. از من پرسید: خوب حالا که قشقایی هستی، تفنگ هم داری؟
گفتم : بله تفنگ هم دارم. گفت: آهو هم می‌زنی؟ گفتم : بله آهو هم می زنم. گفت: تفنگ دست آهو هم می‌دهی؟!

فهمیدم که چه می‌گوید. چون صادق‌هدایت گیاهخوار بود و مخالف شکار و کشتن حیوانات. گفتم فهمیدم چه گفتی؟! سپس خداحافظی کردم. بعد از مدتی که از تهران به ایل بازگشتم، دو تا تفنگ داشتم که گفتم آنها را آوردند. هردو تا را به پارک بمو بخشیدم. ( پارک بمو منطقه حفاظت شده در نزدیکی شیراز بالای دروازه قرآن) بعد از تعطیلات به تهران برگشتم.‌ باز به کافه نادری رفتم و کتاب عرف و عادت در عشایر فارس را به او تقدیم کردم و گفتم من تفنگ‌هایم را بخشیدم و هرگز شکار نخواهم کرد. بعد از این ملاقات، مورد لطف و تشویق او قرار گرفتم و با هم دوست شدیم

منبع:
بانوی ایل /گفتگوی فرح نيازکار با «سکينه کياني»، همسر محمد بهمن بيگی، نویسنده و بنیان‌گذار آموزش و پرورش عشایری در ایران.
سالگرد درگذشت محمد بهمن‌بیگی

@sahandiranmehr
14.6K viewsedited  16:01
باز کردن / نظر دهید
2024-04-28 11:57:45
رفتار گله‌ای یا توده‌ای (Herd behavior)
رفتاریست که افراد در یک گروه بدون تفکر و بدون برنامه‌ریزی قبلی انجام می‌دهند و از عملکرد گروه تبعیت می‌کنند، ریشهٔ این اصطلاح مربوط است به رفتاری که حیوانات در گله‌ها، رمه‌ها از خود بروز می‌دهند.

جان مینارد کینز در کتاب نظریهٔ عمومی در سال ۱۹۳۶ می‌گوید:
خرد دنیوی به شما می‌آموزد که به خاطر حفظ آبرویتان همرنگ جماعت شوید و شکست بخورید تا اینکه بر خلاف جریان آب شنا کنید و موفق شوید.
این نقل قول نشان‌دهندهٔ این مشاهدهٔ کینز است که شکست خوردن به همراه جماعت شما را از انتقادات دور می‌کند. اگر همه یک اشتباه یکسان را مرتکب شوند، برای ارتکاب این اشتباه سرزنش‌تان نمی‌کنند؛ بنابراین، پیروی از جمع شما را در زمین بازی یکسانی با دیگران قرار می‌دهد.
Clean.minded
@sahandiranmehr
28.2K views08:57
باز کردن / نظر دهید
2024-04-28 00:03:58
صدای دکتر محمد معین

خواندن بیت‌های آغازین
دفتر دوم مثنوی معنوی

دکتر محمد معین
(۹ اردی‌بهشت ۱۲۹۷ رشت – ۱۳ تیر ۱۳۵۰ تهران)
از صفحه اینستاگرام مصطفی کاظمی
@sahandiranmehr
13.8K views21:03
باز کردن / نظر دهید