Get Mystery Box with random crypto!

اشعار ناب آئينے

لوگوی کانال تلگرام shere_aeini — اشعار ناب آئينے ا
موضوعات از کانال:
علیرضا
امام
مرثیه
رضا
سید
ازدواج
عرفه
مناجات
All tags
لوگوی کانال تلگرام shere_aeini — اشعار ناب آئينے
موضوعات از کانال:
علیرضا
امام
مرثیه
رضا
سید
ازدواج
عرفه
مناجات
All tags
آدرس کانال: @shere_aeini
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 21.10K
توضیحات از کانال

کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹
محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن
کانـــال شعــــر مذهبــــی در تلگــــرام
زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری
ادمین ارسال شعر و تبلیغات:
@ad_shereaeini
کانال اشعارناب با همین لینک در ایتا فعال است

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 67

2022-08-03 14:19:11 اشعار #شب_ششم_محرم
_______
#قاسم_بن_الحسن
@shere_aeini

خوب است هرعاشق قرنی داشته باشد
دردست عقیق یمنی داشته باشد
گرمیل به قربان شدنی داشته باشد
بد نیست که معشوق « لن » ی داشته باشد

این جذبه عشق است که ردکردمت اینجا
ورنه پی چشمم نمی آوردمت اینجا

تو فرق نداري به خدا با پسرخویش
اینگونه عمو را مکشان پشت سرخویش
خوب است نقابی بزنی برقمرخویش
تا قوم زمینت نزند با نظرخویش

آخر تو شبیه حسنی،حرز بیانداز
تو یوسف صحراي منی،حرزبیانداز

ماه از روي چون ماه تو وامانده دهانش
زلف تو پریشان شد و دادن
د تکانش
حق دارد عمو این همه باشد نگرانش
این ازرق شامی و تمام پسرانش

کوچکتر از آنند به جنگ تو بیایند
گرجنگ بیایند به چنگ تو میایند

زن ها چقدر موي پریشان تو کردند
از بس که دعا بر تو و برجان تو کردند
وقتی که نظر بر قد طوفان تو کردند...
وقتی که نگه بر تو و میدان تو کردند

گفتند:نبردش چه نبردي است ماشالله
این طفل حسن زاده چه مردي است ماشالله

بالاي فرس بودي و بانگ جرس افتاد
بانگ جرس افتاد و به رویت فرس افتاد
از هرطرفی بال و پرت در قفس افتاد
سینه ت که صداکرد، عمو از نفس افتاد

از زندگی ات آه، تو را سیرنکرده؟
چیزي وسط سینه ي تو گیرنکرده؟

میل تو به شوق آمد و ضرب المثلت کرد
آئینه جنگیدن مرد جملت کرد
آنقدرعسل گفتی و مثل عسلت کرد
با زحمت بسیارعمویت بغلت کرد

از بسکه عدو سنگ به ظرف عسلت زد
اندام تو در بین عسل ریخت کش آمد

دور و برت آنقدرشلوغ است که جانیست
خوبی ضریح تو به این است جدا نیست
برگیسوي تو خون جبین است،حنا نیست
نه ...بردن این پیکر تو کار عبا نیست

باید که کفن پوش بلندت بنمایم
آغوش به آغوش بلندت بنمایم

یک لحظه تو پاشو بنشین...جان برادر
آخرچه کنم ماه جبین ...جان برادر؟
تا پا مکشی روي زمین...جان برادر
از کاکل تو مانده همین؟...جان برادر

جسم تو زمین است .عمو ، میرود از دست
تو میروي ازدست ،عمو می رود از دست

شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
______
اشعار ناب آئینے
@shere_aeini
3.1K views11:19
باز کردن / نظر دهید
2022-08-03 14:15:28 اشعار #شب_ششم_محرم
_______
#قاسم_بن_الحسن
@shere_aeini

آشنا بود آن صدایِ آشنایی که زدی
کربلا بیت الحسن شد با صدایی که زدی

خواهرم را بیشتر از هر کسی خوشحال کرد
بانگ إنّی قاسم بن المجتبایی که زدی

لشکری را ریختی، آخر تنت را ریختند
کار دستت داد آخر ضربه هایی که زدی

استخوان سینه ات میگفت اینجایم عمو
خوب شد پیدا شدی با دست و پایی که زدی

ذره ذره چون علیِّ اکبرم میبوسمت
این به جای بوسه هایِ بر عبایی که زدی

سیزده تا سیزده تا نیزه بیرون میکشم
در إزای سیزده جام بلایی که زدی

شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
______
اشعار ناب آئینے
@shere_aeini
3.0K views11:15
باز کردن / نظر دهید
2022-08-03 14:12:00 اشعار #شب_ششم_محرم
_______
#قاسم_بن_الحسن
@shere_aeini

هر چه آمد به سر من به فدای سر تو
به فدای سر گیسوی علی اصغر تو

خم شدی که تا مرا تنگ در آغوش کشی
قد کشیدم که دگر خم نشود پیکر تو

نذر کردم همه دشت پر از من بشود
تا ببینی شده‌ام مثل علی اکبر تو

پیش پای تو به هم ریخته سر تا پایم
تا که درهم بخرد جنس مرا مادر تو

غیرتم کشت مرا تا که نبیند چشمم
به تنش رخت اسارت بکند خواهر تو

استخوان‌های تنم از غم تو خرد شده
تکه‌تکه شدم از غصه انگشتر تو

سینه‌ام تاب ندارد که عمو گریه کند
حق بده پا بکش
م روی زمین در بر تو

ای عمو گریه مکن! آه مکش! اشک مریز
هر چه آمد به سر من به فدای سر تو

شاعر:
#حسین_صیامی
______
اشعار ناب آئینے
@shere_aeini
2.9K views11:12
باز کردن / نظر دهید
2022-08-03 14:11:33 اشعار #شب_ششم_محرم
_______
#قاسم_بن_الحسن
@shere_aeini

خیمه روشن شد سخن گفتی غزل یعنی همین
مرگ شیرین است پس ضرب المثل یعنی همین

قبل رفتن ساعتی ماندی در آغوش عمو
عاشقی اینگونه خوش باشد بغل یعنی همین

بعد وصلت با شتاب از خیمه بیرون آمدی
قصد میدان کرده ای، ماه عسل یعنی همین

لشکری کفتار را از روی اسب انداختی
الله الله وارث شیر جمل یعنی همین

یک به یک اولاد ازرق روی خاک افتاده اند
شیوه ی جنگیدن و طرز جدل یعنی همین

کعبه ی من در طواف تو غبار کربلاست
آه دشمن حلقه زد دورت، زحل یعنی همین

ز
یر پا کوبی دشمن بند بندت شد جدا
لرزه افتاده است در صحرا گسل یعنی همین

موم شد هر استخوانت زیر پای اسبها
پیکرت کش آمده قاسم عسل یعنی همین
.

شاعر:
#سید_محمد_حسین_حسینی
______
اشعار ناب آئینے
@shere_aeini
2.9K views11:11
باز کردن / نظر دهید
2022-08-03 14:09:59 اشعار #شب_ششم_محرم
_______
#قاسم_بن_الحسن
@shere_aeini

گرچه بر من این زره از دیگران سنگین‌تر است
در هوایت جان سپردن از عسل شیرین‌تر است

اذن میدانم بده، جان و دلم را شاد کن
خونم از خونِ علی اکبر مگر رنگین‌تر است؟

می‌سپارم جان و در آغوش بابایم روَم
نوجوانم پس بهشتم از همه آذین‌تر است

هر شهیدی شیشه‌ی عطری‌ست در صحرای عشق
کربلا اما ز عطر جانم عطرآگین‌تر است

تا زدم فریادِ یا عَمّاه! محکم‌تر زدند
کینه‌ی بابا و جدَّم از همه دیرین‌تر است

کاش می‌شد جسم من را هم نیاری تا خیام
تا که عبدالل
ه نبیند، از همه غمگین‌تر است

شاعر:
#سید_مرتضی_موسوی
______
اشعار ناب آئینے
@shere_aeini
3.0K views11:09
باز کردن / نظر دهید
2022-08-03 11:19:05 #شب_پنجم_محرم #عبدالله_بن_الحسن #دوبیتی_و_رباعی
@shere_aeini

دلا لبریز از بغض جمل شد
شعار دشمنش خیرالعمل شد
تموم دشت دوره ش کرده بودن
تنش از زخم، کندوی عسل شد

شاعر:
#مسعود_یوسف_پور
______________________
اشعار ناب آئینے
@shere_aeini
3.7K views08:19
باز کردن / نظر دهید
2022-08-03 10:16:25 اشعار #شب_ششم_محرم
_______
#قاسم_بن_الحسن
@shere_aeini

این گلِ تر ز چه باغی‌ست که لب خشکیده‌ست؟
نو شکفته‌ست و به هر غنچه لبش خندیده‌ست

روبرو همچو دو مصراع، دو ابرویش بین
شاه بیت است و حق از شعر حسن بگزیده‌ست

دید چون مشتری‌اش ماه شب چاردهم
«سیزده بار زمین دور قدش گردیده‌ست»

عازم بزم وصال است، و حسن نیست دریغ!
تا که در حُسن ببیند چه بساطی چیده‌ست

سیزده آیه فقط سورۀ عمرش دارد
نام اخلاص بر این سوره، وفا بخشیده‌ست

حسرتِ پاش به چشمان رکاب است هنوز
این نهالی‌ست که بر سرو، قدش بالیده‌ست

سینه شد مجمر و اسپند، ز دل، مادر ریخت
تا «قیامت قد» خود دید کفن پوشیده‌ست

گفت شرمنده احسان عمویم همه عمر
او که پیش از پسر خویش مرا بوسیده‌ست

تن چاکش به حرم برد عمو، عمه بگفت:
خشک آن دست که این لالۀ تر را چیده‌ست

شاعر:
#استاد_علی_انسانی
______
اشعار ناب آئینے
@shere_aeini
3.8K views07:16
باز کردن / نظر دهید
2022-08-03 10:14:14 اشعار #شب_ششم_محرم
_______
#قاسم_بن_الحسن
@shere_aeini

ای قاب ماه روی حسن در برابرم
با چشم خون گرفته ببین دیدهٔ ترم

عمری به زیر سایهٔ من قد کشیده ای
من چون ‌پدر تو را و تو هم چون برادرم

این پا کشیدنت به زمین می کشد مرا
سوزانده آه غربت تو ‌پای تا سرم

«احلی من العسل» چه «بلای عظیم» شد
تکثیر گشته ای پسرم! مثل اکبرم

ای بی زره! عجب زرهی گشته پیکرت!
هر حلقه داد می زند ای وای مادرم

صد تیغ تشنه از لب خشک تو آب خورد
ای لالهٔ شکستهٔ در خون شناورم

سخت است که جواب ندارم برای تو
امروز روز
غربت و بی یار و یاورم

بسته دخیل اشک ضریح تن تو را
چشمان مادر نگران تو در حرم

شاعر:
#سعید_نسیمی
______
اشعار ناب آئینے
@shere_aeini
3.3K views07:14
باز کردن / نظر دهید
2022-08-03 10:13:33 اشعار #شب_ششم_محرم
_______
#قاسم_بن_الحسن
@shere_aeini

از ازل در جام ِ جانش داشت عشقِ لم یزل
قاسم بن المجتبی(ع)، فرمان پذیرِ بی بدل

متن بازوبند او تلفیقی از ایثار و عشق
شد رجزهایِ گوهربارش خودِ خیرالعمل

در مرامش حفظِ ناموس ارجحیّت داشت و
شد برای اهل عالم، غیرتش ضرب المثل

سمبلِ از جان گذشتن بود و با اذن عمو
گفت بسم الله را و شد هماوردش اجل

با غضب ابرو گره میکرد و میچرخاند چشم
مثلِ بابایش حسن(ع) در صحنۂ جنگ جمل

سیزده ساله ست اما در مسیرِ رزم او
سخت جان دادند؛ بی تیر و سپر شیرانِ یَل

یکّه می تازید و افتادند فوراً یک به یک
آن حرامی های باقی مانده از لات و هُبل

بسکه با شیرینیِ طعم شهادت شد عجین
از لبِ شمشیر او میریخت در میدان، عسل

بد نظر خورد و تنش شد نیزه باران و نماند؛
محض ِ لبهای عمو یک جایِ سالم لااقل

رفت اما کاشکی می ماند تا جای پدر...
چشم هایِ عمه زینب(س) را بگیرد رویِ تل!

شاعر:
#مرضیه_عاطفی
______
اشعار ناب آئینے
@shere_aeini
3.2K views07:13
باز کردن / نظر دهید
2022-08-03 10:12:40 اشعار #شب_ششم_محرم
_______
#قاسم_بن_الحسن
@shere_aeini

نیست از پرچم سرخت علمی بالاتر
نیست از کرببلا هیچ کجا زیباتر

کعبه مشتاق طواف است به شش گوشه ی تو
کعبه والاست-وَ شش گوشهء تو والا تر

در کنار تو برای دل ما هم جا هست
به خداوند قسم نیست ز تو آقاتر

ای مسلمان شده ات راهب نصرانی ها
ای مسیح سرت از روح خدا عیسی تر

آتش سینهء سوزان کسی نیست هنوز
از شرار نفس زینب تو کبری تر

دست تقدیر تو را غربت بی همتا کرد
و نشد ظهر دهم از تو کسی تنها تر

و بعید است ببیند به خودش چشم فرات
از هلال کمر تو
کمری را تا تر

چشم خوب است که از داغ تو دریا باشد
من که می خواهمش از داغ شما دریاتر

جان از آن تازه جوانی که ز خونش بنوشت
مرگ در کام من از شهد عسل احلی تر

رفت در حسرت خاک قدمش چشم رکاب
آمد از سرو اذان گوی حرم رعنا تر

شاعر:
#وحید_محمدی
______
اشعار ناب آئینے
@shere_aeini
3.1K views07:12
باز کردن / نظر دهید