2021-09-15 19:44:52
نقش مردسالاری در فرهنگسازی نحوه استفاده از فقه زنان نفیسه مرادی
فقه بعد عملی زیست دینی را شامل میشود؛ مجموعه بایدها و نبایدهایی که قرار است زندگی دنیوی را در راستای سعادت اخروی سامان دهد.
مسائل مربوط به زنان در ابعاد مختلف یکی از موضوعات اصلی آن است که با توجه به انتظارات دنیای معاصر، می توان به دو بخش له و علیه زنان (به نفع و به ضرر) تقسیم نمود.
به عنوان نمونه مهریه و اجرت المثل منفعتی برای زنان محسوب میشود، اما عدم حضانت و عدم ولایت مادر بر فرزند و قرار گرفتن اذن خروج از منزل در ید شوهر، ضرری برای وی لحاظ میگردد.
فارغ از درستی یا نادرستی نقدهای موجود نکته مهم این است که جامعه در مواجهه عملی خود با مسائل این چنینی برخورد دوگانه ای دارد. بدین معنی که مواردی که به ضرر زن محسوب میشود را در زندگی روزمره عملا به کار میگیرند. مثلا مرد همسرش را ممنوع الخروج میکند، برای اشتغال زنان نیاز به رضایت کتبی از ولی (پدر / همسر) است، افتتاح حساب برای فرزند در بانک توسط مادر ممکن نیست و نمونههای بسیار دیگر.
اما جامعه نسبت به مواردی که به نفع زنان است، سکوت میکند و از آنان میگذرد. به مهریه که میرسد به شوخی یا جدی میگویند «کی داده، کی گرفته» و درخواست مهریه منوط شده به طلاق. در حالی که مهریه هدیهای است برای ایجاد علقه و ابراز محبت مرد به همسر خویش، حتی عرف نمیپذیرد که زنی در حال خوبی و خوشی از همسرش مهریه را طلب کند.
اگر به هر دلیلی زنی به امور خانه رسیدگی نکند، مورد توبیخ و سرزنش قرار میگیرد و متاسفانه اول از همه از سوی جامعه زنان و همسر خویش مؤاخذه میشود. در حالی که طبق فقه شیعی، زن هیچ وظيفهای در قبال انجام چنین اموری ندارد و اگر هم انجام آن را متقبل شود میتواند برایش اجرت المثل طلب کند. اما نه عرف چنین چیزی را میپذیرد نه تلاشی برای فرهنگ سازی آن وجود دارد.
شیردادن به نوزاد هم یکی از مواردی است که مادر حق انتخاب دارد که طفلش را شیر بدهد یا نه، و حتی میتواند برای آن از همسرش شیربها بگیرد. اما در جامعه چنین رسم بوده یا هست که شیربها را از داماد آینده میگیرند. از طرفی فرهنگسازی عمومی بر تبلیغ شیردهی نوزادان توسط مادران است بدون یادآوری حق شیربهای مادر.
شرط ضمن عقد از مواردی است که زنان میتوانند از آن به نفع خویش بهره ببرند، اما بعضا چنین اتفاقی نمیافتد و به لحاظ عرفی قبیح قلمداد میشود.
موارد این چنینی بسیار است و اینها نمونههای اندکی از رفتار دوگانه جامعه با فقه زنان است. اینجاست که میتوان گفت مردسالاری در فرهنگسازی نحوه استفاده از فقه، نقش به سزایی داشته و دارد. هر جا که نفع مردان در میان است، قاطعانه آن را اجرا میکنند، و هر جا نفع زنان در میان است، تغافل میکنند و چنان فرهنگ جامعه را میسازند که عمل به آن قبیح عرفی باشد و فشار اجتماعی مانع وصول آن.
اخلاق و فقه دو قسم اصلی دین، چنان تقسیم شده که اخلاق مداری از زنان انتظار می رود و قانون مداری از مردان. اینجاست که مادری و ایثار پیوندی ناگسستنی می یابند و جامعه بر ارزش والای مادر و تقدس بخشی به وی تلاش میکند و نقش مرد به عنوان همسر و پدر کمرنگ میشود. لذا اگر جایی زن حقی از حقوقش را طلب کند، بلافاصله از وی گذشت به خاطر فرزندانش را طلب میکنند.
اینجاست که تمام فقه و در نهایت اسلام زیر سوال میرود و شبهات بسیاری پدید میآید. چرا که با کمرنگ شدن جنبههای مثبت فقه زنان در زندگی روزمره منجر به افزایش مصداقهای عملی ضرر به زنان در جامعه و مستمسکی در جهت اثبات ضد زن بودن دین شده است.
سهشنبه
٢٣ شهریور ١۴٠٠
https://t.me/female_Interpretation
401 views16:44